روانشناسی

  • ۰
  • ۰

این روزها اطراف هر یک از ما پر شده است از آشنایی‌های رنگارنگی که به سرانجام نرسیده‌اند و یادآوری آن رابطه‌ی از دست رفته چیزی جز پشیمانی و مرور خاطرات تلخ برای افراد به دنبال ندارد. گاهی عمر این روابط آن قدر کوتاه می‌شود که از چارچوب یک تعامل دوطرفه خارج می‌شود و گاهی هم با وجود مدت زمانی که از شکل‌گیری آن گذشته است بازهم طرفین با در بسته رو به رو می‌شوند. انگار ذره ذره وجودمان در کنار هسته اصلی کائنات هر لحظه یادآوری می‌کنند که هیچ چیزی اصیل‌تر و مستحکم‌تر از بنیاد خانواده و هیچ آموزشی ضروری‌تر از روانشناسی خانواده برای حفظ چارچوب آن نیست.

جای تعجب نیست که روابط خانوادگی مناسب باعث افزایش رضایتمندی فرد شوند و درست در مقابل آن، روابط سردرگم فرد به فرد باعث نارضایتی ما شوند. با این حال بسیاری از اعضای خانواده، به همان اندازه که به سایر اعضا محبت و عشق می‌ورزند از آن‌ها نفرت دارند! این دقیقا همان چیزی است که باعث جدایی و عدم همراهی و سازش افراد خانواده می‌گردد. جالب است بدانید که تعامل با یکدیگر، هسته اصلی یک خانواده است که بدان پویایی می‌بخشد.

 

روانشناسی خانواده

فرهنگ خانواده، تعداد فرزندان، وضعیت تحصیلی و جایگاه اجتماعی هر یک در مجموع اکوسیستم پیچیده‌ای را به وجود می‌آورند. اکوسیستمی که برای مدیریت و برپایی نظم در آن به ناچار باید دست به دامن یادگیری روانشناسی خانواده شویم و تک تک موقعیت‌های زندگی را با مفاهیم مختلف آن به چالش بکشیم.

شناخت ارزش حقیقی خانواده در اجتماع

آن چه زندگی را در قرن بیست و یکم جذاب می‌کند تنوعی است که بین سازمان‌ها و اجتماعات مردمی وجود دارد. در این بین قطعا یکی از جذاب‌ترین گروه‌ها همان خانواده است که اگرچه در ذهن ما از یک زوج دونفره تشکیل می‌شود، اما در حقیقت انواع تعریف خانواده گسترده‌تر است و ما در بحث روانشناسی خانواده ملزم به شناخت جایگاه هر یک هستیم تا تحلیل درستی از موقعیت‌های موجود داشته باشیم.

 

روانشناسی خانواده

در ایالت متحده آمریکا از هر 5 خانواده موجود، فقط یک خانواده از زوج و یا زوج و فرزاندانشان تشکیل شده است. بنابراین شکل خانوار‌ها به جز فرم معمول اولیه، می‌تواند اشکال مختلف دیگری هم داشته باشد:

  1. خانواده‌هایی فقط با پدر و یا مادر و یا بیش از یک پدر یا مادر
  2. زوج‌هایی که فرزند ندارند
  3. زوج‌هایی که بعد از طلاق هنوز هم چارچوب خانواده را حفظ کرده‌اند
  4. زوج‌هایی که بدون طلاق جداگانه و به تنهایی یا با فرزند زندگی می‌کنند
  5. خانواده‌هایی که به خاطر حضور اقوام والدین پرجمعیت‌تر شده‌اند
  6. افرادی که با هم زندگی می‌کنند؛ اما در تعریف کلیشه‌ای خانواده جای نمی‌گیرند

مفهوم روانشناسی خانواده و نقش آن برای جامعه

با تشکیل خانواده و به مرور زمان مشکلات مختلفی در زندگی ظهور و بروز پیدا می‌کنند که تقریبا کنترل و حل آن‌ها از دست همه اعضا خارج می‌شود. در چنین شرایطی روانشناسی خانواده وارد میدان می‌شود.

مشاهده مقاله  پیامدهایی که دوستی های قبل از ازدواج دارند

روانشناسی خانواده شاخه‌ای جداگانه از روانشناسی نیست؛ اما موضوع خانواده به قدری وسیع است که کارشناسان خبره در این زمینه به صورت تخصصی پژوهش می‌کنند و بنابراین تمرکز خود را روی این مقوله مهم قرار داده‌اند.

 

روانشناسی خانواده

بنابراین روانشناس خانواده گام به گام و به صورت زیر می‌تواند نقشی تزایدی در حل و فصل بسیاری از اختلافات خانوادگی شود:

  1. بررسی و شناخت ریشه اختلافات
  2. گفتگوی فرد به فرد با طرفین اختلاف و شفاف‌سازی منشا مشکلات
  3. به چالش کشیدن اعضای خانواده و ارائه تمرینات فردی
  4. ارائه تمرینات گروهی جهت کسب مهارت‌های زندگی

اکنون همین خدمات به صورت آنلاین هم ارائه می‌شود. ما در دانشگاه زندگی روانشناسی خانواده را به عنوان هسته مرکزی موضوعات روانشناسی بررسی می‌کنیم و همواره راهکارهایی را در این زمینه ارائه می‌دهیم.

 

روانشناسی خانواده

اهداف روان‌شناسی خانواده

وقتی پای روانشناسی برای حل مشکلات و اختلافات درون خانواده‌ای مطرح می‌شود قطعا رویکردها و اهداف تغییر می‌کند. در اوج اختلافات و زمانی که خانواده در مرحله حاد تصمیم به رفع مشکلات می‌گیرد، هرگز منافع فردی نادیده گرفته نمی‌شود. این در حالی است که که کانون خانواده و زندگی مشترک در حساس‌ترین برهه خود، نیازمند مشورت، همکاری و همدلی از سوی کارشناسی است که به موضوع روانشناسی خانواده، بدون هرگونه جانبداری کاملا احاطه دارد. بنابراین:

روانشناسی خانواده بدون برچسب‌ها به کمک شما می‌شتابد!

یک خانواده، هر چند هم موفق ممکن است به سبب مشکلات موجود ساختار اولیه را نداشته باشد. مثلا پدر و مادر در حالی که حاصل زندگی آن‌ها یک یا چند فرزند بوده از هم جدا شوند. وقتی که شرایط خانواده تغییر می‌کند، معمولا دید اجتماع نسبت بدان تغییر می‌کند و از برچسب‌های مختلفی مثل زندگی “فروپاشیده” یا “فرزندان طلاق” استفاده می‌شود. این در حالی است که در روانشناسی خانواده ارزش حقیقی همه اقسام خانواده در جامعه شناخته می‌شود و هیچ یک نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین می‌توانید با خیال آسوده مشکلات و دغدغه‌های فکریتان را به دنیای معجزه‌آسا روانشناسی بسپارید و در تصمیم‌گیری عجله نکنید.

روانشناسی خانواده دیدگاهی متعادل و یکسان دارد

از دید بسیاری از افراد، بعضی از خانواده‌ها و فرزندانی که در فضای آن خانوار رشد یافته‌اند مستعد بسیاری از جرایم، خشونت‌ها و مشکلات رفتاری می‌شوند. این در حالی است که مدت‌ها پیش این فرضیه رد شده و اکنون در روانشناسی خانواده، انواع‌ خانواده‌ها با دیدگاهی یکسان بررسی می‌شوند.

روانشناسی خانواده پست مدرن رویکردی متفاوت دارد

هم‌اکنون موضوع خانواده در شاخه جدیدی تحت عنوان روانشناسی پست مدرن بررسی می‌شود. این شاخه جدید کاملا به‌روز و بر اساس شواهد حقیقی جامعه مدیریت می‌‌گردد؛ مثلا اگر کودکی دچار اختلالات رفتاری یا افت درسی در مدرسه باشد، این مشکل را لزوما به مشکلات خانواده و طلاق خانوده نسبت نمی‌دهند. یا این که پیشرفت درسی فرزندان الزاما به سبب رشد در خانواده‌ای آرام و موفق صورت نمی‌گیرد.

به نمودار زیر توجه کنید:

روانشناسی خانواده

طبق این نمودار فاکتورهای مختلف خانواده، محیط زندگی و سلامت می‌توانند تاثیرات مختلفی روی بهداشت روانی فرزندان داشته باشد. اگرچه روانشناسی خانواده در رشد فرزندان نقش مهمی دارد اما عواملی نظیر بیمه درمانی و امور دارو و درمان نقش پررنگ‌تری نسبت به فاکتورهای دیگر داشته‌اند.

 

مطالب روانشناسی خانواده را کلیک کنید

با دانشگاه زندگی همراهی کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

یکی از بزرگترین موانع برای هر کار خلاقانه‌ای شک داشتن به توانایی‌ های خود و تکرار این باور است که ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم، زیرا خیلی نادانیم، به اندازه کافی خوب، باهوش و با استعداد نیستیم. زیرا در گذشته به ما گفته‌اند: «ضعیف، ناتوان، تازه‌کار، متقلب و احمقیم».

 

کمال‌گرا نباشید، ضعیف باشید اما باشید

اگر قرار است کتاب بنویسید، همین الان شروع کنید، نگران کیفیت پایین متن‌تان نباشید، همه چیز می‌تواند در نسخه دوم درست شود به غیر از یک صفحه خالی. کتابی که بد نوشته شده است را می‌توان اصلاح کرد، اما کتابی که از ترس قضاوت دیگران نوشته نشده است، مثل یک کتاب سفید است، در کتاب سفید چه چیزی را می‌خواهید اصلاح کنید؟

از چارچوب‌های بسته عبور کنید. بهتر است ابتدا پیکره اصلی را بنا نمایید و سپس متعلقات بعدی را به آن بیافزایید. وقتی پیکره ساخته شود هیچ چیزی جلودارتان نخواهد بود.

اگر هنوز شک داشتن به توانایی های خود مانع شروع کردنتان می شود بهتر است ترفندهای مختلف را بکار بگیرید برای مثال زمان‌های 10، 15 یا 20 دقیقه‌ای را برای شروع تنظیم کنید.

همچنین نوشتن مداوم هم می‌تواند مفید باشد. با توجه به برنامه زمانی خاصی که دارید، سعی کنید هر روز کمی بنویسید. زیرا وقتی کاری را هر روز انجام دهید، ترسش از بین می‌رود.

کمالگرایی

موفقیت خود را تجسم کنید

وقتی انتظار انجام کاری را می‌کشیم، آنرا در ذهن‌مان تجسم می‌کنیم. این فکر رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. توله شیر تبدیل به شیری بالغ خواهد شد.

مشاهده مقاله  راه‌هایی جدید برای انجام بهتر کارها

تجسم موفقیت

ترغیب کلامی

می‌توانید فضای‌تان را با کلمات الهام‌بخش و مثبت پر کنید. می‌توانید این نوشته را بر روی برچسب‌هایی نوشته و بر روی در و دیوار اطرافتان نصب کنید: «چیزی که به من کمک می‌کند تعهدم به نوشتن است هر چند بد باشد. به خودم می گویم که باید 5 یا 10 صفحه امروزم را بنویسم مهم نیست چه باشد و هر وقت که بخواهم آنها را پاره می‌کنم. چیزی از دست نخواهم داد، نوشتن و پاره کردن پنج صفحه بدتر از ننوشتن نیست».

 

وسواس نداشته باشید

برای شروع کردن منتظر مقدمات عجیب و غریب نباشید، عده‌ای مدام در حال تهیه مقدمات هستند مثلا اگر قرار باشد که کتابی بنویسند،‌ مدام در حال خرید کتاب‌های مرتبط و مطالعه آن‌ها هستند و هیچ‌گاه نوشتن را شروع نمی‌کنند. آن‌ها بیشتر یک تدارکات‌چی هستند تا یک عمل‌گرا. تمرکزتان بر روی اولویت‌های‌تان باشد و نه مسائل بی‌اهمیت.

به قول یکی از نویسندگان:  «اگر ظرف کثیفی در سینک آشپزخانه بود، نمی‌توانستم بنویسم. حالا اگر حتی یک مرده هم جلویم باشد می‌توانم بنویسم».

وسواس فکری

با احساسات خود آشتی کنید

گاهی باید از شر ابهام و تردیدهای درونی راحت شوید. پس بهتر است در مورد ترس‌هایتان، شک‌ها و ناراحتی‌هایتان بنویسید.

بنویسید که در ذهن‌تان چه می‌گذرد و احساسات درونی‌تان چیست. 10 تا 20 دقیقه به خودتان فرصت دهید تا ناکامی‌ها از وجودتان خارج شود بدون اینکه بخواهید آنها را قضاوت کنید، مورد انتقاد قرار دهید یا اینکه بخواهید کمشان کنید. از احتمالات منفی در مورد آینده بنویسید. برای مثال: اگر چیزی به ذهنم نرسد چه؟ اگر خجالت زده شوم، چه؟ اگر ترس‌هایم باقی بمانند و نویسنده بدی شوم و این داستان بد باشد، چه؟ اگر شکست بخورم چه؟ اعتراف کنید. بپذیرید. سپس زمانتان را برای بازگشت به کار تنظیم نمایید.

مشاهده مقاله  اهمیت خودآگاهی در موفقیت رهبران و مدیران

 

و اما حرف آخرم

آیا فکر می‌کنید که لیاقت پر کردن صفحات سفید را دارید؟ لیاقت بازگو کردن خودتان را در شکل‌های مختلف دارید؟

نویسندگان شما را دوست داشته‌اند و سعی کرده‌اند که احساس تنهایی‌تان را کاهش دهند، داستان‌هایشان برایتان گنج است، آیا واقعاً چنین نیست؟ احتمالاً همینطور است و همینطور هم خواهد بود.

شک درونی برای همه وجود دارد. اما نویسندگان هیچ وقت اینگونه فکر نمی‌کنند و اجازه نمی‌دهند که چنین احساسی مانع ادامه کارشان شود.

نداشتن اعتماد به نفس فلج کننده و ترسناک است. اما رمز عبور از آن ادامه تلاش است. تلاشی که می‌تواند نشستن پشت میز و نوشتن ایده‌ها و مشاهدات در دفترتان باشد. به نوشتن ادامه دهید و اگر امکان دارد هر روز اینکار را انجام دهید.

 

همیشه در مسیر زندگی موانعی وجود دارد

دانشگاه زندگی این موانع را برای شما هموار می کند

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

آیا تا بحال برای شما اتفاق افتاده که جلوی آیینه قرارگرفته و با خودتان حرف بزنید؟ خودتان را سرزنش کرده و یا از خود تعریف کنید؟ آیا خودتان را همانطور که هستید دوست داشته و قبول دارید و یا از دست خودتان عصبانی و ناراضی هستید؟ در کل چه احساسی نسبت به خود دارید و چه نمره‌ای به خودتان می‌دهید؟ پاسخ به سوالات بالا نشان‌دهنده میزان عزت نفس شماست.

عزت نفس چیست و چه نقشی در زندگی من دارد؟

برآورد افراد از میزان ارزش و اهمیت خودشان عزت نفس آنان را تشکیل می‌دهد. در واقع میزان اعتبار و احترامی که افراد برای خود قائل‌اند و ایمانی که به توانایی‌هایشان دارند، عزت نفس آنها را نشان می‌دهد. تعریف بالا بدین معنی است که عزت نفس تمامی اعمال و رفتار و احساسات  شما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد؛ شما با توجه به باوری که نسبت به خود دارید دست به انجام کارها می‌زنید. اگر به خودتان ارزش قائل شوید، خود را باور داشته باشید، شکست‌ها شما را ناامید نمی‌سازند و دوباره بلند شده و از نو شروع می‌کنید؛ ولی چنانچه خود را باور نداشته باشید، با هر شکستی خود را بی‌لیاقت‌تر و ناتوان‌تر فرض کرده و دست از تلاش خواهید کشید. عزت‌ نفس پایین مانند غده‌ای است که در مغز شما روییده و کل عملکرد شما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد بگونه ای که هیچ قسمت از زندگی شما نمی‌تواند از آسیبهایش در امان بماند. برای روشن شدن مطلب مثالی می‌زنم.

فردی را در نظر بگیرید که در امتحانی مثلا کنکور یا مصاحبه شغلی مردود می‌شود، چنانچه این فرد عزت نفس پایینی داشته باشد، حداکثر پس از چند تلاش ناموفق دیگر، خودش را می‌بازد و به خودش برچسب من بی‌لیاقتم، من بی‌عرضه‌ام، من توانایی انجام هیچ کاری را ندارم و… می‌زند و دست از تلاش برمی‌دارد و به مرور زمان مستعد ابتلا شدن به انواع بیماری‌های روانی از قبیل افسردگی، اضطراب، ترس و… شده یا گرایش به مصرف سیگار، الکل و… پیدا می‌کند. ولی چنانچه این فرد خودش را باور داشته باشد دست از تلاش برنمی‌دارد و راههای دیگری را هم امتحان می‌کند. مثلا پس از نتیجه نگرفتن در کنکور و یا مصاحبه شغلی مورد نظرش سعی می‌کند مهارت جدیدی یاد بگیرد. بدین ترتیب عزت نفس بالا، این فرد را از آسیب‌هایی که در بالا بدان‌ها اشاره شد، مصون نگاه خواهد داشت.

مشاهده مقاله  اهمیت خودآگاهی در موفقیت رهبران و مدیران

عزت نفس بالا

حال سوالی که پیش می‌آید اینست که چگونه نمره عزت نفس خود را به ۲۰ برسانم؟

در اینجا ۴ گام اساسی را که به شما کمک می‌کند تا نمره عزت نفس خود را به ۲۰ برسانید، برایتان آورده‌ایم.

 

گام اول: باورهای منفی در مورد خودتان را شناسایی کرده و آنها را از بین ببرید.

گفتیم که باورهای ما نقش تعیین کننده‌ای در میزان عزت نفس ما دارند. باورهای منفی منجر به پایین آمدن عزت‌نفس در ما می‌شوند. پیشنهاد ما برای مقابله با این باورهای منفی این است: برگه‌ای بردارید. برداشتهای منفی را که نسبت به خودتان دارید، بر روی کاغذ بنویسید. این کار شاید مدت‌ها وقت ببرد ولی مشکلی نیست. هر زمان که چیزی بیادتان آمد یادداشت کنید. سپس شروع به بررسی کنید. ببینید این باور منفی که دارید از چه وقت و چگونه شروع شده است. آنگاه شروع به جمع‌آوری شواهدی بکنید که باورهای‌تان را نقض کند.

مثلا وقتی که شما باور داشته باشید آشپزی شما افتضاح است و بلد نیستید غذاهای خوشمزه‌ای درست کنید، سعی کنید علت بوجود آمدن این باور را کشف کنید. آنگاه غذاهایی را که بخوبی درست  می‌کنید بیاد آورید و یادداشت کنید. بدین ترتیب به خودتان ثابت می‌شود که چندان هم آشپز نالایقی نیستید و باور منفی آشپزی من افتضاح است  بتدریج  کم‌رنگتر شده و از بین می‌رود.

باور منفی

گام دوم: توانایی‌ها و صفات مثبت خود را بنویسید و سعی کنید آنها را تقویت نمایید.

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، خودشان و توانایی‌های‌شان را نادیده گرفته و از استعدادهای‌شان بهره کافی نمی‌برند. فهرستی برای خودتان درست کنید که در آن تمام صفات مثبت و مهارت‌هایی را که دارید، یادداشت کنید. از دیگران هم برای پر کردن لیست کمک بگیرید. سپس این لیست را جایی بگذارید که جلو چشمتان باشد. با این کار هر وقت که لیست را ببینید متوجه می‌شوید که چقدر آدم خوب و توانمندی هستید و سعی می‌کنید که با افزودن به آن لیست، هر روز بهتر و بهتر شوید.

مشاهده مقاله  اهمیت روابط بین فردی در دنیای امروز

بچه که بودم، همسایه ما که مردی کفاش بود و سر کوچه پینه‌دوزی می‌کرد فوت کرد و همسرش با چند تا بچه قدونیم‌قد تنها ماند. همه فکر می‌کردند که تکلیف این خانواده فقیر پس از فوت نان‌آور خانه چه خواهد شد. ولی زن همسایه ما عزت نفس بالایی داشت. به توانایی‌های خود ایمان داشت. شروع به درست کردن فطیر (نان سنتی روستاهای آذربایجان) نمود. هر روز صبح پسرش فطیرها را داخل فرغون می‌گذاشت و می‌فروخت. طولی نکشید که کار و بارشان حسابی گرفت و فطیرها را در مغازه‌ای در بازار شهر می‌فروختند و زندگی آبرومندانه‌ای داشتند.

 

گام سوم: شیک و تمیز لباس بپوشید. به ظاهر خودتان برسید

دقت کرده‌اید افرادی که مصرف کننده موادمخدر هستند چه ظاهر ژولیده و نامرتبی دارند؟ با دیدن آنها چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ اولین فکری که به ذهن‌تان می‌رسد این است که چرا این‌ها به خودشان رحم نمی‌کنند.

چرا خودشان را دوست ندارند. وضعیت ظاهری افراد نشان‌دهنده میزان ارزشی است که آنها به خود قائل‌اند. از طرفی، آراسته بودن در همه موقعیت‌ها حس بسیار خوبی به شما می‌دهد. از خودتان خوش‌تان می‌آید و لذت می‌برید. البته حالات بدنی شما هم جزو ظاهرتان محسوب می‌شود. صاف بایستید، شانه‌های‎تان آویزان نباشد، محکم و با وقار راه بروید. بدین ترتیب این حس را به دیگران نیز القا می‌کنید که شما فردی با عزت نفس بالا می‌باشید.

 

روانشناسی خانواده و حقوق خانواده از مسائل ضروری در زندگی است

درباره آنها اینجا بخوانید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

یکی از دشوارترین موقعیت های دنیا این است که مقابل جمعیت بزرگی شروع به صحبت کنیم اما نتوانیم یک کلمه حرف، نظر، سخن یا ایده از این جمعیت بِکِشیم! موافق هستید؟ شما هم حتما تجربه کرده اید نشستن کنار کسی که مدام با حرف زدن سعی دارید با او ارتباط برقرار کنید اما همچنان شاهد یک کوه یخ هستید که رو به روی شما ایستاده است. یا شاید هم به عنوان یک معلم یا استاد به دنبال مشارکت 100 درصدی افراد در کلاس بوده اید ولی هرگز اشتیاق دانشجویان آن چیزی نبوده است که شما به دنبال آن بوده اید. این جا است که به شما هم ثابت می شود گرفتن بازخورد از مخاطب چه قدر کار سختی می تواند باشد!

متاسفانه یا خوشبختانه مفاهیم پیچیده پیش بینی نشده ای در برخی از روابط حرفه ای وجود دارد که کلا گرفتن بازخورد از مخاطب را دشوارتر می کنند. مثلا در تمام ملل و فرهنگ ها ارتباط رئیس یا ارشد با زیردستان و کسانی که برای او کار می کنند ارتباطی سرد و کاملا متکی بر قوانین است. پست مدیریتی و سخن گفتن وقتی که در موقعیت بالاتری از دیگران قرار داریم ناخودآگاه رفتارهایی در انسان ایجاد می کند که صمیمت و گرمی ارتباط را از بین می برد. پس جای تعجبی باقی نمی ماند که گرفتن بازخورد از مخاطب و برقراری تعامل با آن ها مثل فتح قله قاف باشد!

هر سختی ای هم که در این راه وجود داشته باشد شناخت و برقراری ارتباط با افراد برای به چالش کشیدن شما همچون مرز بین شکست و موفقیت حساس و حیاتی است. هر چه قدر هم گرفتن بازخورد از مخاطب سخت باشد دانشگاه زندگی به شما کمک می کند با فن بیان مثل حرفه ای ها دیگران را وادار به تعامل با خود کنید!

آموزش گرفتن بازخورد از مخاطب با فن بیان

به صورت عمومی دو اصل برای بازخورد گرفتن از افراد وجود دارد:

  1. اصرار: هر کاری که انجام می دهید هرگز در محیطی نباشید که کسی برای نقد کردن و اصلاح شما وجود نداشته باشد. به اعضا تیم یا اطرافیان خود در منزل یا خانواده تاکید کنید که شدیدا به بازخورد های آن ها درباره مسائل نیازمند هستید
  2. فدردانی از رک گویی: در اصل دوم نه فقط تشکر زبانی بلکه قدردانی و پذیرش رک گویی دیگران با هدیه دادن یا پاداش دادن از آن ها توصیه می شود

مشاهده مقاله  6 تکنیک فن بیان در تدریس به سبک نظام‌های آموزشی نوین دنیا

این دو اصل بنیان و بن مایه تمام راهکارهایی است که قرار است برای گرفتن بازخورد از مخاطب با شما در میان بگذاریم.

 

پرسشگر خوبی باشید

وقتی که شما رئیس باشید برای دیگران نقد کردن و بیان نظراتی که بویی از مخالفت با شما را داشته باشند مشکل می شود. بنابراین این بار خود شما هستید که باید سوال بپرسید و سوال بپرسید! یک لحن فوق العاده دل نشین و متواضعانه برای این که دیگران شدیدا جذب شما شوند و به ارائه بازخورد بپردازند این است: چیزی وجود دارد که من انجام دهم یا از انجام آن خودداری کنم تا همکاری بهتری با هم داشته باشیم؟

سوالات کوتاه و ساده دیگری هم وجود دارد که شما را به یک پرسشگر خوب تبدیل می کنند. پرسشگری که پیگیر نظرات دیگران است می پرسد:

  • چیزی در امور کار شما را آزار نمی دهد؟
  • چه طور می توانم پشتیبانی بهتری از این پروژه داشته باشم؟
  • چیزی از قبل وجود دارد که تا کنون به من نگفته باشید؟

 

ناراحتی بقیه را به آغوش بکشید

شکستن سدی که بین دو طرف و گرم شدن ارتباط آن ها با هم وجود دارد معمولا دشوار است. وقتی این ارتباط تازه شکل گرفته باشد یا اساسا مخاطب شما آدم سردی باشد می توانید بعد از شکل گیری این رابطه تکنیک های رفع خجالتی و کم رو بودن را به او بیاموزید تا بهتر در جمع حاضر شود و نظراتش را درباره شما بیان کند.

 

بهترین راه این است که دیگران را خودتان وادار به صحبت کردن کنید. اگر از ناراحتی یا درگیری های فکری شروع کنید احتمالا این مخاطبان هستند که بحث را ادامه می دهند.

 

برای خواندن ادامه مطلب روانشناسی خانواده را کلیک کنید

برای مقالات بیشتر دانشگاه زندگی همراه شماست

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

می‌خواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً به دنبال یک ازدواج موفق می‌گردید؟ پس باید بیخیال تمام آن حرف‌ها و آدم‌هایی بشوید که می‌گویند باید چه کار کنی و چه کار نکنی. البته یادگرفتنِ برخی موضوعات و پیش گرفتن‌شان اصلاً اشکالی ندارد، چرا که به هر حال ارزش خود را در جایگاه خود دارند، اما ممکن است عواملی حتی بنیادی‌تر از این‌ها، برای موفقیت در ازدواج وجود داشته باشند.

رازِ رسیدن به یک ازدواج موفق و سالم این است که از قبل تصمیم خودتان را گرفته باشید، صد البته که باید این کار را بکنید. باید تصمیم بگیرید که حقیقتاً از جان این ازدواج چه می‌خواهید _ و خواهشاً آن شعرهای لطیف و عاشقانه را تحویل من ندهید. اندکی کاربردی باشید. دقیق و رک حرف بزنید.

به طور مثال: ممکن است شما فقط بخواهید که امر ازدواج را امتحان کنید. یا ممکن است شما واقعاً، فقط و فقط به خاطر پول قصد ازدواج دارید. یا ممکن است شما به مشایعت و همراهی یک فرد و بچه‌دار شدن اهمیت بدهید و صمیمیت جنسی برای‌تان از هرچیزی بی‌ارزش‌تر باشد. یا شاید شما یک فرد کاملاً معتقد و متعهد به ازدواج را بخواهید و…

ازدواج موفق

هرچیزی که از ازدواج می‌خواهید، فقط یادتان باشد که از آن مطمئن بوده، و سپس از این‌که همسرِ دارای پتانسیلِ آینده‌تان نیز همان را می‌خواهد، اطمینان حاصل کنید (یا ممکن است همین حالا نیز دارای همسر باشید و بخواهید که ازدواج‌تان را از نو تعریف کنید). پس آن را روی کاغذ بنویسید و تبدیل به یک تعهد قانونی کنید. چرا که ازدواج در ذات خود، واقعاً همین است _ یک تعهد قانونی!

اگر شما و همسرتان، همان چیزی که قبل از ازدواج تصمیمش را داشتید، از زندگی مشترک‌تان استخراج کردید، پس ازدواج شما یک امر موفق بوده و هست! مهم نیست که اطرافیان شما چه واکنشی نشان می‌دهند و یا بینی‌های‌شان را به سمت آسمان بگیرند و راجع به شما شایعه درست کنند یا چه‌قدر بگویند که این کار اشتباه است _ هرچه که باشد، این ازدواج شما است، نه آن‌ها.

تمام چیزهایی که من در این باب فرا گرفته‌ام، مربوط به کتابی از سوزان پیز گادویا (روان‌شناسِ نامی و استادِ دانشگاه) و ویکی لارسون (یک روزنامه نگارِ بی‌نظیر) تحت عنوانِ: شکل‌گیری دوباره‌ی ازدواج برای افراد مشکوک، واقع‌گرا و یاغی. مطالب مفید بسیاری در این کتاب وجود دارد، اما در این مقاله، تنها ۶ مورد از انواع ازدواج را با شما به اشتراک می‌گذارم.

ازدواج

سعی کنید خودتان ازدواج کنید، نه دیگران به جای شما

  1. ازدواج ابتدایی:

    نوعی از ازدواج که زوج‌ها در آن برای مدتی محدود و تعیین شده با یکدیگر ازدواج می‌کنند تا این امر را به نوعی تمرین کرده یا امتحان کرده باشند. آن‌ها برای تعیین زمان مقرر نوعی قرارداد امضا می‌کنند. بدین سان، آن‌ها می‌توانند قبل از زمان مقرر از یکدیگر جدا شوند، یا پس از رسیدن به زمان مقرر ازدواج خود را از نو بازسازی کنند، زمانش را ابدی کنند و یا اصلاً به نوع دیگری از ازدواج تغییرش دهند.

  2. ازدواجِ مشایعتی:

    در این نوع از ازدواج، پای فرزندآوری ابداً به میان نمی‌آید. زوج‌ها با یکدیگر ازدواج می‌کنند تا فردی را برای همیشه در کنار خود مثل یک دوست صمیمی داشته باشند، برای این‌که بتوانند خودشان را اجتماعی‌تر کنند و در کنار یکدیگر بسیاری از کارها را انجام دهند. مسئلۀ اصلی در این مورد، اشتیاق یا عشق نیست.

  3. ازدواجِ والدی:

    این مورد تقریباً برعکسِ مورد قبلی است، یعنی افراد تنها برای فرزندآوری ازدواج می‌کنند. در این نوع از ازدواج نیز بحث عشق و عاشقی اصلاً به میان نمی‌آید. تنها چیزی که مهم است، این ماجرا می‌باشد که دو نفر تصمیم می‌گیرند با یکدیگر ازدواج کرده، بچه‌دار شوند و تا زمانی که فرزندان‌شان کاملاً استقلال‌شان را به دست آورند، در کنار یکدیگر زندگی کنند. البته آن‌ها می‌توانند پس از آن نیز در کنار هم زندگی کنند اما خب این بخشی از قرارداد اولیِۀ آن‌ها نخواهد بود.

  4. ازدواجِ امن:برخی از افراد برای خاطرِ پول ازدواج می‌کنند. برخی دیگر از افراد برای بیمه‌های سلامتی و یا امنیت مالی برای پیگیری و دنبال کردنِ علایق و اهداف _ تحصیلی یا کاری _ یا هرنوع استفاده‌ی ابزاری دیگر ازدواج می‌کنند. لطفاً قضاوتِ بی‌جا نکنید! قرار نیست که آن‌ها در این ازدواج به دنبال شمش طلا بگردند یا هرکدام‌شان که توانست، از لحاظ مالی یا نوع دیگری، فرد مقابلش را نابود کند.
  5. ازدواجِ تنهائی با یکدیگر:

    احتمالاً شنیده‌اید که افراد متأهل به یکدیگر می‌گویند که به اندکی فضا نیاز دارند، اما خب، این دسته از افراد واقعاً و به معنی واقعی کلمه همین منظور را دارند. هر کدام از طرفین خانۀ خودش را برای زندگی دارد. آن‌ها کاملاً به رابطه‌شان متعهد هستند اما بخش اعظمی از آن‌ها، خودگرا است.

  6. ازدواجِ تعهدی:

    از آن‌جایی‌که تمام موارد قبلی، در واقع قیود و محدودیت‌های ازدواج و تعهدات آن را زیر سوال می‌بردند، این مورد دقیقاً به دفاع از نوع رسمی و سنتیِ ازدواج می‌پردازد. این نوع، فقط به یک زن و به یک مرد اختصاص دارد. وارد شدن به این ازدواج سخت‌تر است (مشاوره‌های قبل از ازدواج به وفور مورد نیاز هستند) و همچنین بیرون آمدن از آن نیز سخت‌تر است (قوانین بسیاری برای طلاق گرفتن در کشور ما نیز به اجرا در آمده‌اند و رویۀ طلاق را سخت‌تر، وقت‌گیرتر و پیچیده‌تر کرده‌اند). این نوع ازدواج در سه مورد از ایالات آمریکا به شدت توسط دولت پیشنهاد می‌شود _ لوئیزیانا، آریزونا و آرکانساس.

ازدواج موفق

به دنبال گزینۀ اضافی می‌گردید؟

اگر شما حتی با این حال که یک فرد بی‌نظیر را ملاقات کرده‌اید، دل‌تان می‌خواهد مجرد بمانید و به عنوان یک مجرد زندگی کنید، یا از اعماق قلب‌تان به این مسئله باور دارید، یا حتی اگر دل‌تان نمی‌خواهد در این مقطع ازدواج کنید، پس یک گزینه بهتر از ۶ موردِ قبلی پیشِ روی شما است، تجرد پیشه کنید!

می‌دانید، مسئله این است که وقتی ما یک کتاب در باب ازدواج می‌خوانیم، فکر می‌کنیم که باید تمام حرف‌هایش را باور کنیم، اما خب خودمان هم می‌دانیم که برخی از نکات و یا برخی از نتایجی که گرفته می‌شود حقیقتاً صحیح نیستند. علی‌رغم تمام افسانه‌هایی که راجع به ازدواج و فواید آن وجود دارد، باید بگویم که تحقیقات علمی هیچ مدرکی دال بر این‌که ازدواج سبب شادتر شدن و یا سالم‌تر شدن می‌شود، ارائه نمی‌کنند. به علاوه، ازدواج سبب نمی‌شود که شما نهایتاً از تنهایی در بیایید. در حقیقت، بر طبق میانگین آمار، افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل به دوستان و خانواده و آشنایان خود متصل هستند.

کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

اگر نگاهی با تکیه بر آمار و ارقام و ریاضی وار به جوامع امروزی داشته باشیم قطعا از اوضاع کنونی حیرت زده خواهیم شد. درد مشترکی بین تمام مردم خصوصا در کشورهای جهان سوم وجود دارد که احتمالا کم تر کسی در کشور های پیشرفته دنیا درک خواهد کرد. تکنولوژی اوضاع و احوال مردم را بهتر کرده است و قطعا سطح رفاه مردم نسبت به سی چهل سال پیش بالاتر رفته است اما به همان نسبت رضایت افراد از زندگی کم شده است. شاید مهم ترین علت این نارضایتی وضع اقتصادی و نوسان قیمتی باشد که مثل جاده شیب داری مدام بالا و پایین می شود. در چنین مواقعی که راه قانونی برای ایجاد تعادل وجود ندارد به ناچار باید با استفاده از خلاقیت و توانمندی های خود و تخفیف گرفتن با فن بیان به جنگ قیمت های ناعادلانه و بالا بازار برویم.

قطعا برای قیمت گذاری عوامل مختلفی توسط فروشنده های خرد و کلان در نظر گرفته می شود. اما مسلم است که در تعیین این ارقام همواره سود زیادی در نظر گرفته می شود که ممکن است به قیمت خالی شدن جیب مشتری تمام شود. به علاوه حتی اگر مولتی میلیاردر هم باشیم باز هم منطقی است بها واقعی کالا را بپردازیم و خود را با برند های تقلبی گول نزنیم.

چه بهتر که از همین حالا هنر تخفیف گرفتن با فن بیان یا همان چانه زنی را برای گرفتن قیمت کم تر از فروشندگان را بیاموزید. با ما همراه شوید.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

به همان اندازه که فن بیان در افزایش فروش اثرگذار است می تواند به خود مشتری در خریدی منطقی با قیمت های واقعی کمک کند.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

پیش از هر چیز بهتر است قوانین مذاکره موفق را برای قیمت بیاموزیم:

مکالمه چهره به چهره

اولین قانون رو در رو با فروشنده حرف زدن است. بهتر است درباره قیمت با همان کسی صحبت کنید که فروش اولیه محصول را انجام داده است.

سنجش صحیح کلمات

کلمات مهم ترین ابزار کار شما هستند اگر شما بعد از فهمیدن قیمت بلافاصله به فروشنده بگویید قیمت های شما خیلی بالا است او هم در جواب شما می گوید قیمت های ما مقطوع است و جنس ها با کیفیت!

سیاستمداری

برای تخفیف گرفتن با فن بیان باید به اندازه فروشنده سیاستمدار بود.

تنور رقابت را داغ کنید

تنور رقابت را برای این که فروشنده شما و فرصتی که در اختیارش قرار گرفته است را دریابد داغ کنید. بهترین راه به رخ کشیدن قیمت سایر رقبا است. اگر قیمت محصول ۱۰۰ هزار تومان است و رقیب حتی با ۱۰۰۰ تومان تخفیف آن را ۹۹ هزار تومان می فروشد حتما به فروشنده بگویید. این کار باعث می شود فروشنده بداند که همین جنس با قیمت بالا یا پایین تر توسط رقبا فروخته می شود و حتی اگر شما فروشگاه را ترک کنید فرصت خرید از دست نمی رود.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قیمت اصلی خرید چه قدر است؟

معمولا قیمت خرید محصول از فروشنده با قیمت تقاضا بازار تفاوت دارد. این موضوع در صنعت خودرو به خوبی مشهود است و همیشه قیمت کارخانه با قیمت بازار تفاوت دارد. بنابراین بهتر است قبل از این که برای چانه زنی اقدام کنید ببینید که آیا این قیمت عادلانه است؟

قیمت معاملات در کف؟

برای پذیرش قیمت ها حتما به وضعیت فروشنده دقت کنید. اگر چشم انداز آینده بازار را در دست داشته باشید خیلی بهتر می توانید قیمت را ارزیابی کنید. وقتی که قرار است اوضاع بازار به هم بریزد و قیمت اجناس به دلیل عدم تقاضا کاهش یابد طبیعی است که فروشنده به قیمت های پایین تر هم برای فروش راضی می شود. این شرایط “پول لازمی” فروشنده به نفع مشتری است.

بهترین مثال می تواند فروش پوشاک زمستانه در اوایل بهار باشد. اغلب فروشندگان در این مواقع تخفیف های خوبی به مشتریان ارائه می دهند اما می توانید خرید های قبلی خود را برای تخفیف گرفتن با فن بیان خود یادآوری و واسطه کنید. مثلا بگویید: بعد از چند بار خرید من از فروشگاه شما احتمالا بتوانید یک تخفیف دیگر قائل شوید.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

کالا مدنظر شما چیست؟

بسته به نوع کالایی که به فروش می رسد امکان تخفیف گرفتن هم فراهم می شود. مثلا فروشنده ممکن است گاهی تعداد زیادی از اقلام را در ازا مبلغ کمی به فروش برساند فقط برای این که از شر آن ها خلاص شود.

اگر در این شرایط قرار دارید دست از چانه زدن بر ندارید. وقتی که دیگران بیش از این که به پول تمایل داشته باشند به فکر فروش جنس هستند می توانید با ارائه پیشنهاداتی برنده این معامله شوید. مثلا خرید کل اجناس به قیمت پایین تر یا پرداخت آنی و نقد در ازا تخفیف بیش تر.

قیمت گذاری را به فروشنده بسپارید

نه در خرید اقلامی مثل خوراک و پوشاک یا خودرو که قیمت های از پیش تعیین شده ای دارند، بلکه در معاملاتی که به صورت توافقی برگزار می شوند بهتر است قیمت گذاری را بر عهده فرد فروشنده بگذارید. به این ترتیب فرصت بیش تری برای حسابرسی و انتخاب بهترین قیمت خواهید داشت.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قطعا قیمت اولیه از زبان فروشنده بالاتر از حد معمول است تا این که برای تخفیف گرفتن شما هم جایی وجود داشته باشد. Michael Soon Lee به عنوان یک اقتصاددان معتقد است کسی که اولین بار قیمت پیشنهاد می دهد در واقع فرصت های خود را در مذاکرات محدود نموده است.

قیمت غیرمنطقی ولی پایین را پیشنهاد بدهید

گاهی این شما هستید که باید برای اولین بار قیمت را پیشنهاد دهید. هر چند که معمولا توصیه می شود فروشنده برای اولین بار قیمتی را مطرح کند اما اگر شما به عنوان خریدار مجبور هستید قیمتی را پیشنهاد دهید پس بیکار نمانید و برای تخفیف گرفتن با فن بیان دست به کار شوید.

در معاملات سنتی رسم بر این بوده است که دو طرف قیمت خود را پیشنهاد دهند تا نهایتا متوسط یا میانگین آن ها به عنوان معیار در نظر گرفته شود. اما در قیمت گذاری غیرکلاسیک و در بازارای که هر آن ممکن است از سوی طرفین کلاهبرداری انجام شود بهتر است این بار با قیمتی غیرمنطقی و بسیار پایین شروع کنید. قیمتی که حتی فروشنده را به حالت تدافعی در برابر شما وادار کند.

در چنین شرایطی طرف مقابل سعی دارد قیمت را بالا ببرد. اما مطمئن باشید که هر چه قدر هم این قیمت بالا برود باز هم کاملا غیرمنطقی پایین است!

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

البته این کار مشکلات و کشاکش هایی هم به دنبال دارد. معامله بدین ترتیب تبدیل به یک مسابقه طناب کشی می شود که هر طرف با تمام قوا سعی دارد بیشترین طول طناب را به سمت خود بکشد. اصلا فروشندگان قادر هستند افراد خریدار واقعی درست را از افرادی که سعی دارند ارزان خری کنند تشخیص دهند. بنابراین ممکن است در وسط معامله پشیمان شوند و اصلا با شما معامله نکنند.

در این مرحله با شما است که تصمیم بگیرید دوست دارید انسانی گشاده دست و میلیاردر جلوه کنید که همه شما را دوست دارند یا این که پول را ذخیره کنید!

اقلام جانبی بخواهید!

گاهی مسیر معامله خلاف خواسته های شما پیش می رود. در این مواقع برای بر هم نزدن معامله تنها دست آویزی که دارید اقلام اضافی یا جانبی است که می تواند کمی از ضرر شما را جبران کند. در طول معامله حتما این اقلام را ذکر کنید. مثلا اگر خودرو می خرید حتما درخواست اقلام اضافی روکش ماشین، ضبط، رینگ و خلاصه تجهیزات جانبی را به همراه محصول داشته باشید.

مقالات بیشتر را بخوانید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

اگر نگاهی با تکیه بر آمار و ارقام و ریاضی وار به جوامع امروزی داشته باشیم قطعا از اوضاع کنونی حیرت زده خواهیم شد. درد مشترکی بین تمام مردم خصوصا در کشورهای جهان سوم وجود دارد که احتمالا کم تر کسی در کشور های پیشرفته دنیا درک خواهد کرد. تکنولوژی اوضاع و احوال مردم را بهتر کرده است و قطعا سطح رفاه مردم نسبت به سی چهل سال پیش بالاتر رفته است اما به همان نسبت رضایت افراد از زندگی کم شده است. شاید مهم ترین علت این نارضایتی وضع اقتصادی و نوسان قیمتی باشد که مثل جاده شیب داری مدام بالا و پایین می شود. در چنین مواقعی که راه قانونی برای ایجاد تعادل وجود ندارد به ناچار باید با استفاده از خلاقیت و توانمندی های خود و تخفیف گرفتن با فن بیان به جنگ قیمت های ناعادلانه و بالا بازار برویم.

قطعا برای قیمت گذاری عوامل مختلفی توسط فروشنده های خرد و کلان در نظر گرفته می شود. اما مسلم است که در تعیین این ارقام همواره سود زیادی در نظر گرفته می شود که ممکن است به قیمت خالی شدن جیب مشتری تمام شود. به علاوه حتی اگر مولتی میلیاردر هم باشیم باز هم منطقی است بها واقعی کالا را بپردازیم و خود را با برند های تقلبی گول نزنیم.

چه بهتر که از همین حالا هنر تخفیف گرفتن با فن بیان یا همان چانه زنی را برای گرفتن قیمت کم تر از فروشندگان را بیاموزید. با ما همراه شوید.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

به همان اندازه که فن بیان در افزایش فروش اثرگذار است می تواند به خود مشتری در خریدی منطقی با قیمت های واقعی کمک کند.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

پیش از هر چیز بهتر است قوانین مذاکره موفق را برای قیمت بیاموزیم:

مکالمه چهره به چهره

اولین قانون رو در رو با فروشنده حرف زدن است. بهتر است درباره قیمت با همان کسی صحبت کنید که فروش اولیه محصول را انجام داده است.

سنجش صحیح کلمات

کلمات مهم ترین ابزار کار شما هستند اگر شما بعد از فهمیدن قیمت بلافاصله به فروشنده بگویید قیمت های شما خیلی بالا است او هم در جواب شما می گوید قیمت های ما مقطوع است و جنس ها با کیفیت!

سیاستمداری

برای تخفیف گرفتن با فن بیان باید به اندازه فروشنده سیاستمدار بود.

تنور رقابت را داغ کنید

تنور رقابت را برای این که فروشنده شما و فرصتی که در اختیارش قرار گرفته است را دریابد داغ کنید. بهترین راه به رخ کشیدن قیمت سایر رقبا است. اگر قیمت محصول ۱۰۰ هزار تومان است و رقیب حتی با ۱۰۰۰ تومان تخفیف آن را ۹۹ هزار تومان می فروشد حتما به فروشنده بگویید. این کار باعث می شود فروشنده بداند که همین جنس با قیمت بالا یا پایین تر توسط رقبا فروخته می شود و حتی اگر شما فروشگاه را ترک کنید فرصت خرید از دست نمی رود.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قیمت اصلی خرید چه قدر است؟

معمولا قیمت خرید محصول از فروشنده با قیمت تقاضا بازار تفاوت دارد. این موضوع در صنعت خودرو به خوبی مشهود است و همیشه قیمت کارخانه با قیمت بازار تفاوت دارد. بنابراین بهتر است قبل از این که برای چانه زنی اقدام کنید ببینید که آیا این قیمت عادلانه است؟

قیمت معاملات در کف؟

برای پذیرش قیمت ها حتما به وضعیت فروشنده دقت کنید. اگر چشم انداز آینده بازار را در دست داشته باشید خیلی بهتر می توانید قیمت را ارزیابی کنید. وقتی که قرار است اوضاع بازار به هم بریزد و قیمت اجناس به دلیل عدم تقاضا کاهش یابد طبیعی است که فروشنده به قیمت های پایین تر هم برای فروش راضی می شود. این شرایط “پول لازمی” فروشنده به نفع مشتری است.

بهترین مثال می تواند فروش پوشاک زمستانه در اوایل بهار باشد. اغلب فروشندگان در این مواقع تخفیف های خوبی به مشتریان ارائه می دهند اما می توانید خرید های قبلی خود را برای تخفیف گرفتن با فن بیان خود یادآوری و واسطه کنید. مثلا بگویید: بعد از چند بار خرید من از فروشگاه شما احتمالا بتوانید یک تخفیف دیگر قائل شوید.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

کالا مدنظر شما چیست؟

بسته به نوع کالایی که به فروش می رسد امکان تخفیف گرفتن هم فراهم می شود. مثلا فروشنده ممکن است گاهی تعداد زیادی از اقلام را در ازا مبلغ کمی به فروش برساند فقط برای این که از شر آن ها خلاص شود.

اگر در این شرایط قرار دارید دست از چانه زدن بر ندارید. وقتی که دیگران بیش از این که به پول تمایل داشته باشند به فکر فروش جنس هستند می توانید با ارائه پیشنهاداتی برنده این معامله شوید. مثلا خرید کل اجناس به قیمت پایین تر یا پرداخت آنی و نقد در ازا تخفیف بیش تر.

قیمت گذاری را به فروشنده بسپارید

نه در خرید اقلامی مثل خوراک و پوشاک یا خودرو که قیمت های از پیش تعیین شده ای دارند، بلکه در معاملاتی که به صورت توافقی برگزار می شوند بهتر است قیمت گذاری را بر عهده فرد فروشنده بگذارید. به این ترتیب فرصت بیش تری برای حسابرسی و انتخاب بهترین قیمت خواهید داشت.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قطعا قیمت اولیه از زبان فروشنده بالاتر از حد معمول است تا این که برای تخفیف گرفتن شما هم جایی وجود داشته باشد. Michael Soon Lee به عنوان یک اقتصاددان معتقد است کسی که اولین بار قیمت پیشنهاد می دهد در واقع فرصت های خود را در مذاکرات محدود نموده است.

قیمت غیرمنطقی ولی پایین را پیشنهاد بدهید

گاهی این شما هستید که باید برای اولین بار قیمت را پیشنهاد دهید. هر چند که معمولا توصیه می شود فروشنده برای اولین بار قیمتی را مطرح کند اما اگر شما به عنوان خریدار مجبور هستید قیمتی را پیشنهاد دهید پس بیکار نمانید و برای تخفیف گرفتن با فن بیان دست به کار شوید.

در معاملات سنتی رسم بر این بوده است که دو طرف قیمت خود را پیشنهاد دهند تا نهایتا متوسط یا میانگین آن ها به عنوان معیار در نظر گرفته شود. اما در قیمت گذاری غیرکلاسیک و در بازارای که هر آن ممکن است از سوی طرفین کلاهبرداری انجام شود بهتر است این بار با قیمتی غیرمنطقی و بسیار پایین شروع کنید. قیمتی که حتی فروشنده را به حالت تدافعی در برابر شما وادار کند.

در چنین شرایطی طرف مقابل سعی دارد قیمت را بالا ببرد. اما مطمئن باشید که هر چه قدر هم این قیمت بالا برود باز هم کاملا غیرمنطقی پایین است!

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

البته این کار مشکلات و کشاکش هایی هم به دنبال دارد. معامله بدین ترتیب تبدیل به یک مسابقه طناب کشی می شود که هر طرف با تمام قوا سعی دارد بیشترین طول طناب را به سمت خود بکشد. اصلا فروشندگان قادر هستند افراد خریدار واقعی درست را از افرادی که سعی دارند ارزان خری کنند تشخیص دهند. بنابراین ممکن است در وسط معامله پشیمان شوند و اصلا با شما معامله نکنند.

در این مرحله با شما است که تصمیم بگیرید دوست دارید انسانی گشاده دست و میلیاردر جلوه کنید که همه شما را دوست دارند یا این که پول را ذخیره کنید!

اقلام جانبی بخواهید!

گاهی مسیر معامله خلاف خواسته های شما پیش می رود. در این مواقع برای بر هم نزدن معامله تنها دست آویزی که دارید اقلام اضافی یا جانبی است که می تواند کمی از ضرر شما را جبران کند. در طول معامله حتما این اقلام را ذکر کنید. مثلا اگر خودرو می خرید حتما درخواست اقلام اضافی روکش ماشین، ضبط، رینگ و خلاصه تجهیزات جانبی را به همراه محصول داشته باشید.

مقالات بیشتر را بخوانید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

سوزان گولدین میدو در کتاب شنیدن اشاره: چگونه دستان ما به فکر کردن کمک می کنند، نوشته است “زمانی که ما یک اقدام را تغییر داده و آن را دشوار می کنیم، اشاره دست ها بیشتر می شود و این امر نشان می دهد که عامل استفاده از زبان اشاره، تلاش ها یا چالش های درکی می باشند.”با این زمینه، می توان درک کرد که سخنرانانی که از شیوه فی البداهه استفاده می کنند دارای انرژی بیشتری می باشند، زیرا آنها در آن لحظه کلمات را انتخاب می کنند. همچنین دلیل این که چرا بسیاری از افرادی که از روی متن سخنرانی می کنند، بسیار بی انرژی به نظر می رسند نیز مشخص می گردد. اگر سخنرانانی که در حال ارائه سخنرانی از روی متن خود هستند به کلمات خود فکر نکنند، ذهن آنها چالشی نخواهد داشت و در نتیجه سخنرانی آنها بی روح بوده و قادر به ایجاد ارتباط با مخاطبین حتی با وجود فن بیان قوی نخواهند بود.

من برخی اوقات از دانشجویان درخواست می کنم تا سخنرانی خود را مجددا و بدون متن ارائه دهند. سخنرانی دوم آنها اغلب بهتر از سخنرانی پیشین بوده و اغلب شامل اطلاعات جالبی می باشد که در سخنرانی اول شاهد آنها نبودیم. اینگونه به نظر می رسد که وقتی که آنها توسط متن محدود نشده اند، آزادی تفکر آنها بیشتر بوده و می توانند سخن خود را به طور واضح تر به مخاطبین منتقل کنند.

سخنرانی از روی متن

 

این تمرین نکته بسیار جالبی دارد: اگر قصد دارید یک متن بنویسید، آن را فورا ننویسید. بلکه در ابتدا در مقابل یک ضبط صوت سخنرانی کنید. سعی کنید کاملا طبیعی و آرام موضوع را توضیح دهید. هرگز به دنبال استفاده از کلمات ادبی نبوده و از زبان محاوره بهره مند شوید. سپس زمانی که متن خود را می نویسید، از بهترین لحظاتی که ضبط کرده اید، استفاده کنید. این تمرین منجر به ایجاد یک متن کامل نمی گردد و ضروری است که شما مواردی را به آن بیافزایید، اما با این حال می تواند به شما در زمینه ایجاد یک متن صمیمی و طبیعی کمک کند.

این گام به پاسخ این سوال ضروری کمک می کند: چرا سخنرانی به وجود یک شخص نیاز دارد و نمی توان به جای آن یک متن را به مخاطبین ارائه داد تا بخوانند؟

حتی متن هایی که به صورت روان و عامیانه نوشته می شوند نیز اگر خوانده شوند بسیار بی روح به نظر می رسند. به منظور انتقال کلمات به مخاطبین و جلوگیری از بی روح بودن سخنرانی، همواره قبل از آغاز سخنرانی از روی متن به موضوعی که قصد دارید به مخاطبین انتقال دهید، فکر کنید. توضیح مشکلات شرکت خود باید لحن متفاوتی در مقایسه با بیان راهکارها برای حل مشکلات داشته باشد. تعریف یک خاطره در مورد والدین باید با سخنرانی در مورد سیاست های استخدامی شرکت تفاوت داشته باشد. این نکات واضح می باشند. اما من بارها شاهد سخنرانی هایی بوده ام که در آنها لحن سخنرانی فرد درباره مسائل پیش پا افتاده و بسیار جدی تفاوت چندانی نداشته است.

به منظور ارائه یک سخنرانی از روی متن فوق العاده، همواره به لحن خود توجه کنید. شما می توانید از نشانه هایی نظیر درشت نویسی، کج نویسی یا قرار دادن عبارات در پرانتز برای مشخص نمودن لحن های مختلف استفاده کنید. همچنین ضروری است که با علامت گذاری بر روی متن قسمت هایی که باید با لحن متفاوتی بگویید را مشخص کنید. همچنین برخی از افراد نیز جملات انگیزشی نظیر “موفق شدم”، “لذت بردم” و … را در حاشیه متن می نویسند تا انرژی خود را افزایش دهند.

سخنرانی از روی متن

 

ارتباط چشمی نیز یکی از چالش هایی است که در حین خواندن متن ایجاد می شود و تجربه نشان می دهد که بسیاری از سخنرانان بر این باور هستند که بیش از حد با مخاطبین ارتباط چشمی برقرار می کنند. جیمز هیومز نیز روش “دیدن، توقف، گفتن” را ایجاد کرده است که می تواند منجر به کاهش بروز این مشکل گردد. این رویکرد که توسط وینستون چرچیل و ریگان نیز استفاده شده است بدین صورت است که فرد در حال سکوت به یکی از خطوط متن خود توجه نموده و سپس به مخاطبین نگاه کرده و سپس جمله را به آنها بیان می کند. در طی این روش نیازی به صحبت کردن در حین مطالعه متن وجود ندارد اما بررسی ها نشان می دهند که این روش برای بسیاری از افراد دشوار می باشد. توصیه من این است که به مدت زمان ارتباط چشمی با مخاطبین توجه نموده و سعی در بهبود آن داشته باشید.

به منظور به خاطر داشتن جمله، ضروری است که جملات کوتاهی انتخاب کنید. استفاده از جملات کوتاه در سخنرانی از روی متن یک مزیت به شمار می رود زیرا جملات کوتاه تر تاثیرگذاری بیشتری دارند. رالف والدو امرسون نیز می گوید: “یک سخنران یا نویسنده تا زمانی که نتواند ایده های خود را با جملات کوتاه بیان کند، موفق نخواهد شد.

اگر قصد دارید از عبارات جدید یا عبارات مختصر استفاده کنید، حتما آنها را قبل از شروع توضیح موارد جدید، تعریف کنید. شاید صرفا بعضی از شرکت کنندگان قادر به درک اصطلاحات پیشرفته باشند و پیچیدگی در سخنرانی از روی متن منجر می شود که برخی از افراد مشغول تحلیل عبارات شما بوده و در نتیجه رشته کلام را از دست داده و قادر به درک ادامه سخنرانی شما نباشند.

در متن خود از نوشتن بخشی از جمله در یک صفحه و ادامه آن در صفحه دیگر خودداری کنید. از فونت بزرگتری استفاده کنید. از یک سمت برگه برای نوشتن استفاده کرده و برگه ها را با استفاده از گیره به هم متصل کنید. از منگنه کردن پرهیز کنید. در صورت نیاز می توانید از مسئول سالن درخواست نمایید که روشنایی سالن یا سکوی سخنرانی را بیشتر کند زیرا بسیاری از افراد به دلیل تاریک بودن سکو قادر به مشاهده متون خود نیستند.

مهارتهای سخنرانی را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

ضرورت سخنرانی

ضرورت سخنرانی

در این مقاله می خوانیم:

  • سخنرانی یک مهارت است.
  • ضرورت سخنرانی
  • اشتباهات و ایرادهایی که مخاطبان از آنها خوششان نمی آید.

 ضرورت سخنرانی چیست؟

ضرورت سخنرانی
ضرورت سخنرانی

سخنرانی یک مهارت است:

ما اگر بخواهیم در کار یا حتی در زندگی خود موفق باشیم، باید سخنرانی کردن را یاد بگیریم. این یک مهارت ضروری در زندگی همه ی ما است. مهارتی که یادگیری آن لازم و ضروری است.

شاید با خودتان فکر کنید که سخنرانی فقط این است که مقابل یک جمع بزرگ بایستیم و صحبت کنیم. درست است، اما این فقط یک نوعی از سخنرانی است. ولی سخنرانی فقط این نیست. حتی ما گاهی اوقات در جمع دوستان و همکارانمان بحث و گفتگو می کنیم و این هم نوعی سخنرانی کردن به شمار می رود. در واقع هر زمان که با یک یا چند نفر در یک موقعیت حرفه ای قرار می گیریم و صحبت می کنیم، در حال سخنرانی هستیم.

سخنرانی از هر نوعی که باشد، برای ما فرصتی به وجود می آورد تا استعدادهای خود را نشان دهیم. همچنین باعث بهتر شدن روابطمان می شود و مهارت های ارتباطی ما را افزایش می دهد. مهم تر از همه اینکه این مهارت، اعتماد به نفسمان را در همه ی ابعاد زندگی افزایش می دهد.

اشتباهاتی که مخاطبان از آنها خوششان نمی آید:

  1. هدف نداشتن: برخی از سخنرانان برای مخاطبان توضیح نمی دهند که هدفشان از موضوع و بحث سخنرانی چیست و به چه چیزی می خواهند برسند؟
  2. نامتناسب بودن موضوع سخنرانی با مخاطبان: اگر ما مخاطبان خود را نشناسیم و در مورد موضوعی که در حوصله ی آنها بگنجد سخن نگوییم، آنها احساس خستگی می کنند و از اینکه در جلسه سخنرانی شرکت کرده اند پشیمان می شوند.
  3. فقط استفاده از پاورپوینت: گاهی اوقات سخنرانان به جای اینکه خودشان در جلسه صحبت کنند، یک پاورپوینت با مطالب بسیار زیاد و حجیم تهیه می کنند و در طول جلسه فقط به اجرای پاورپوینت می پردازند. این کاملاً اشتباه است، چون مخاطبان آمده اند تا صحبت ها را از زبان ما بشنوند. در کنار سخنان خود می توانیم از پاورپوینت هم بهره بگیریم.
  4. سخنرانی با لحن یکنواخت: سرعت و شدت صدای ما در کل جلسه سخنرانی نباید یکسان و یکنواخت شود چون باعث خستگی و کسل شدن مخاطبان می شود.
  5. عدم آمادگی برای سخنرانی: باید قبل از سخنرانی آمادگی لازم را بدست آوریم تا بتوانیم مطالب را به بهترین شکل ارائه دهیم.
  6. نداشتن نظم: اگر اطلاعاتی که به مخاطبان می دهیم، منسجم و در ارتباط با یکدیگر نباشند، آنها به ما گوش نخواهند داد و چیزی یاد نخواهند گرفت.
  7. عدم برقراری ارتباط با مخاطبان: باید با مخاطبان ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم توجه و تمرکز آنها را جلب کنیم.
  8. به طول انجامیدن سخنرانی: بهتر است سخنرانی خود را آنقدر طولانی نکنیم که همه خسته شوند و فقط منتظر این باشند که جلسه تمام شود. بهتر است کمی زودتر از اتمام وقت، آن را به پایان برسانیم.
  9. استفاده نادرست از جک و لطیفه: اگر می خواهیم جک و لطیفه بگوییم باید با سلیقه ی حضار هماهنگی و مطابقت داشته باشد. در غیر اینصورت از گفتن آن پرهیز کنیم. قبل از شروع سخنرانی، خطوط قرمز و حساسیت های مخاطبان را بشناسیم و به خطوط قرمز آنها احترام بگذاریم و از بیان لطیفه که به زیر پا گذاردن خطوط فرمز مخاطبان می انجامد، خودداری کنیم.
سخنرانی را کلیک کنید
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

در دنیایی که پیام‌ها به واسطه رسانه‌های نوینی نظیر تلویزیون، اینترنت و ماهواره مخابره می‌شود و مردم روزانه با هزار و یک رنگ تبلیغات و خبر بمباران می‌شوند یک سوال اساسی به ذهن مخاطبانی که به دنبال یادگیری مهارت سخنرانی عمومی هستند می‌رسد. این که آیا در چنین وضعیتی هنوز هم کسی مثل گذشته به سخنرانی بها می‌دهد و کسی طالب یادگیری این مهارت به عنوان یک علم یا حرفه می‌باشد یا نه؟

هر چند که قطعا پاسخ به این سوال با شرایط هر منطقه و هر فرد متفاوت خواهد بود اما تنها یک حستجو ساده در سایت‌ بزرگ آمازون با کلمه کلیدی سخنرانی عمومی کافی است تا بیش از دو هزار نتیجه تحت عناوین مختلف و کتب گوناگون به کاربر معرفی شود. همین شواهد ما را به این نتیجه می‌رساند که فن بیان و سخنرانی به عنوان بخشی از تکنولوژی، همراه با مهارت ارتباطات توسعه می‌یابد و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می‌شود. به علاوه سخنرانی با پیشرفت تکنولوژی به شدت گره خورده است و توسعه فناوری اطلاعات نقش به سزایی در پیشبرد اهداف ما در سخنرانی داشته است. حتما می‌دانید که آخرین سخنرانی رندی پاش به صورت آنلاین برگزار شده است!

فن بیان و کسب مهارت سخنرانی عمومی بخشی از ارتباطات نوین در کسب وکار را تشکیل می‌دهد. همین که برای درخواست افزایش حقوق اقدام می‌کنید یا قرار باشد نامه مرخصی خود را به مافوق خود تحویل دهید، اگر پاهایتان لرزید و بابت این که چه طور درخواست خود را مطرح کنید دچار تردید شدید نیاز به یادگیری مهارت سخنوری را قطعا احساس کرده‌اید.

در فرصت به وجود آمده ابتدا می‌فهمیم که چرا و چگونه سخنرانی در هر روز ما موثر است و سپس درمی‌یابیم چه طور قرار است فن بیان و سخنوری به نفع ما تمام شود.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

سخنرانی به عنوان یک مهارت در کنار خواندن و نوشتن ضروری است. به نظر می‌رسد شاید اگر سال‌ها وقتی که در مدارس صرف شد را به سخنرانی و آموزش فنون آن اختصاص داده بودیم خیلی موفق‌تر از امروز در کسب وکار خود عمل می‌کردیم!

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

هر روز با سخنرانی آغاز می‌شود!

در ایالات متحده و سایر کشورهای جهان دیگر مشخص شده است که هر فرد صبحگاه و با خروج از منزل حداقل یک بار با فردی به عنوان مخاطب رو به رو می‌شود و با او گفتگو می‌پردازد. به جز این، تقریبا در هر روز در ایالات متحده آمریکا انواع و اقسام سخنرانی‌ها برگزار می‌شود و حتی مجمعی در این کشور برای ارزیابی سخنرانی برتر ماه وجود دارد که چیزی مشابه سیستم‌های امتیازدهی می‌باشد.

سخنرانی‌هایی که به طور معمول در سراسر دنیا برگزار می‌شوند در یکی از تیپ‌های سخنرانی اصلی زیر جای می‌گیرند:

  1. سخنرانی آموزنده
  2. سخنرانی متقاعدکننده
  3. سخنرانی سرگرم‌کننده

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

لزوم سخنرانی آموزنده در دنیا امروز

سخنرانی‌های آموزنده متنوع و حتی گاهی سرگرم‌کننده هستند. در این نوع سخنرانی، سخنران درباره یک موضوع اطلاعات مرتبط و مفیدی را به مخاطب عرضه می‌کند. مثلا ممکن است از یک سخنران دعوت شود تا نحوه ساخت یک نرم افزار را به حاضرین بیاموزد یا این که راه‌های تقویت فن بیان و غلبه بر ترس را به آن‌ها آموزش دهد. هر موضوعی که این سخنرانی داشته باشد، مهم این است که طی آن تلاش می‌شود اطلاعاتی به مخاطب عرضه شود. از آن جایی که امر آموزش هیچ وقت در دنیا تکراری نمی‌شود و همواره به آموزش نسل‌ها نیاز خواهیم داشت پس لزوم سخنرانی آموزنده خصوصا در دنیایی که با این سرعت در حال حرکت است احساس می‌شود.

لزوم سخنرانی قانع‌کننده در دنیا امروز

شاید دومین دلیل یک سخنران برای سخنرانی کردن تلاش برای متقاعد سازی یک فرد یا افراد است. چیزی که در ادبیات ما با انگیزه دادن به دیگران، ایجاد تحولات در باورها و به هر حال عوض کردن نظرات افراد شناخته می‌شود.

این شکل از سخنرانی را احتمالا بارها در متن سخنرانی اوباما یا سایر سیاستمردان داخلی و خارجی شنیده یا دیده‌اید، چون شرط پیروزی در انتخابات بزرگ و کوچک قانع کردن مخاطبان نسبت به کرده‌ها و ناکرده‌ها می‌باشد.

لزوم سخنرانی سرگرم‌کننده در دنیا امروز

این نوع سخنرانی قطعا برای همه آشنا است. همان نطق افراد بعد از صرف شام در مراسم‌های متعدد نوعی سخنرانی سرگرم‌کننده است که صرفا برای سرگرم‌ کردن یا مجلس‌گرمی ارائه می‌شود. این نوع سخنرانی‌ها هم اکنون بسیار متداول شده‌اند و یکی از راه‌های کسب درآمد سخنرانان به شما می‌روند.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

در تمام سخنرانی‌ها و انواع و اقسام آن، مهارت های کلامی و غیر کلامی باید به صورت متوازن و متعادل توسط سخنران به کار گرفته شوند. مثلا سخنران باید از حرکات اضافی مثل بازی با مو، بازی با سرآستین، حرکات نابحا میکروفون و …خودداری کند.  مردم ایالات متحده سالانه هزینه‌ زیادی را برای استخدام مربی فن بیان و سخنوری جهت تقویت مهارت سخنرانی عمومی می‌کنند.

مزایا یک سخنرانی باکیفیت برای سخنران

جامعه‌شناسان معققدند ارتباط زبانی و گفتاری اولین و مهم‌ترین مهارت هر فرد بعد از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه می‌باشد. سخنرانی مزایا شخصی زیادی برای خود سخنران دارد؛ مثلا:

  • سخنرانی مهارت‌های فکر کردن و اندیشیدن را در فرد ناخودآگاه توسعه می‌دهد
  • سخنرانی باعث می‌شود سخنران به مرور زمان استفاده از مهارت‌های کلامی و غیرکلامی را بیاموزد
  • سخنرانی عمومی ترس و خجالت فرد را از بین می‌برد و اعتماد به نقس او را افزایش خواهد داد
  • سخنران با استفاده از سخنرانی عمومی می‌تواند بر یک جمعیت یا حتی دنیا اثر بگذارد
  • سخنرانی کردن مهارت رهبری را در افراد تقویت می‌کند
  • سخنرانی برای سخنران به مرور زمان تبدیل به نردبان اندیشه فرد می‌شود که می‌تواند از روی آن با خیال ساده عبور کند

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

یادگیری مهارت سخنرانی برای رهبران و مدیران

حتی اگر در موقعیت رسمی مدیریت و رهبری قرار نداشته باشید، همان طور که گفته شد یادگیری سخنرانی و سخنوری برای موفقیت به مرور تبدیل به نردبان اندیشه هر فرد می‌شود؛ یعنی دقیقا همان چیزی که هر فرد برای حضور در دنیا کسب وکار و تجارت بدان نیاز دارد.

این نردبان درست زمانی ساخته می‌شود که فرد در حال ایده‌پردازی برای تنظیم یک متن مناسب، در نهایت یک سخنرانی را طوری اداره می‌کند که انگار به ایده و ذهنیت مخاطبان خود از قبل دسترسی داشته باشد. تنها راه ساختن چنین نردبانی هم همین دست‌اندازی به ایده‌های دیگران و استفاده بهینه از آن‌ها می‌باشد.

خیلی از افراد دانش کافی یا ایده‌پردازی خوبی دارند؛ اما به دلیل ضعف در برقراری ارتباط هرگز به جایگاه سخنران درست نمی‌یابند.

اثرگذاری سخنرانی‌ها روی اوضاع داخلی و خارجی ملل

حتی اگر ارتباط کافی با دولت یا افرادی که دست‌اندر کار هستند نداشته باشید، باز هم این مردمان عادی هستند که در قالب سخنرانی روی شرایط منطقه و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منطقه خود تاثیر می‌گذارند.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

اگر عبارت citizens speak out را در گوگل جستجو کنید با نتایج جالبی برخورد می‌کنید که احتمالا قبل‌ها به آن‌ها در سرخط خبرها برخورد کرده بودید. نتایجی که مشاهده می‌کنید حاصل پایش‌های مردمی و سخنرانی‌هایی هستند که مردم به صورت رسمی و غیررسمی برگزار کردند و در کشورهایی با شاخص دموکراسی نتیجه داده است. مثلا عده‌ای از مردم مایل به قانون منع حمل اسلحه شده‌اند یا تعدادی در اعتراض به آسیب به منابع طبیعی، نسبت به سوخت ناقص گاز معترض شده بودند.

این سخنرانی‌ها توسط سخنرانان ناشناخته یا شناخته‌شده‌ای مدیریت شده اند و نشانگر ظرفیت یا قدرت کافی سخنرانی عمومی برای تاثیرگذاری روی دنیا هستند.

مقالات آموزشی را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی