روانشناسی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شغل انعطاف‌ پذیر در هیچ زمانی به اندازه الان، موضوعی مهم و داغ‌ تر نبوده است. همه افراد به دنبال چنین شغلی هستند اما آیا همه به آن نیاز دارند؟ شرایط طوری است که فشار کاری بر روی افراد در حال افزایش است. از آن‌ها انتظار می‌رود که ساعات بیشتری کار کنند، در طول روز در دسترس باشند، به خانواده خود برسند، زندگی اجتماعی داشته باشند، به مسافرت بروند و …


بنابراین پاسخ ما به این سوال مثبت است. بله، افراد به شغل انعطاف‌ پذیر نیاز دارند تا بتواند زندگی پرمشغله و چالش برانگیز خود را مدیریت کنند.


اجازه دهید با مفهوم شغل انعطاف‌ پذیر شروع کنیم، موضوعی که شاید برای بسیاری از افراد تازه باشد و چیز زیادی درباره آن ندانند. اگر افراد این موضوع را با رئیس خود مطرح کنند احتمالاً به عنوان افرادی که می‌خواهند از زیر کار در بروند و یا افرادی که به فعالیت تیمی علاقه ندارند، شناخته می‌شوند. صحبت ما با آن دسته از رئیس‌ها و مدیران که به انعطاف‌پذیری در شغل اعتقاد ندارند این است:


شما با این کار عملکرد و بازده را افزایش می‌دهید، کارکنان را برای مدت بیشتری حفظ خواهید کرد، سلامتی آن‌ها را کمتر به خطر می‌اندازید. این کار، همچنین تاثیر بسیار مثبتی در روحیه افراد دارد و برای آن‌ها تعادل خوبی میان کار و زندگی شخصی برقرار می‌کند.


شغل انعطاف پذیر


شغل انعطاف‌ پذیر می‌تواند انواع مختلفی داشته باشد مانند:


کاهش ساعت کار کردن


آغاز کار زودتر و پایان کار دیرتر


بخشی از کارها در خانه انجام شوند


به جای ۵ روز کار، ۴ روز را طولانی‌تر کنید و ۱ روز را کاملاً استراحت دهید


 


مشاهده مقاله  آیا شما هم برای تصمیم گیری درست با مشکل مواجه می شوید؟

خب، موانعی که از داشتن شغل انعطاف‌ پذیر جلوگیری می‌کنند چه هستند؟

همه کارها را نمی‌توان در خانه انجام داد: این موضوع صحیح است. مثلاً یک افسر پلیس نمی‌تواند در خانه کار کند. اما افرادی که معمولاً با کامپیوتر سر و کار دارند می‌توانند بخش زیادی از کارشان را در خانه انجام دهند. منظورمان این نیست که هر روز چنین کاری انجام دهند، اما انجام آن در مواقعی که نیاز است به نفع کارمندان تمام می‌شود.


شغل انعطاف پذیر


اگر همه کارمندان بخواهند در یک ساعت مشخص محل کار را ترک کنند چه می‌شود؟  

معمولاً کارمندان هنگامی که می‌بینند شرایط برخی از کارمندان تغییر کرده، دچار ترس و اضطراب می‌شوند. اما این ذهنیت باید تغییر کند. مردم به دنبال انعطاف بیشتر در زندگی هستند زیرا شرایط آن‌ها را مجبور می‌کند.


باید به این موضوع توجه کرد که هر شخص، نیازهایی در زندگی شخصی و در محل کار دارد. این نیازها ممکن است در طول دوران حرفه‌ای شخص، تغییر کنند. والدینی که کودک خردسال دارند نباید مجبور شوند بخاطر اینکه نمی‌توانند کار خود را یک ساعت زودتر تمام کنند، به کلی قید کارشان را بزنند.


افرادی که برای رفت و آمد در محل کار مشکل دارند؛ باید این فرصت را داشته باشند که گاهی کار خود را در خانه ادامه دهند. در کل، هر کسی که در جستجوی تعادلی بهتر میان زندگی و کار است، باید این فرصت و اجازه را داشته باشد که راه حل مناسب را پیدا کند.

مطالب روانشناسی بیشتر را اینجا بخوانید.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

عزت نفس چیست؟

چگونه عزت را تعریف می‌کنیم و داشتن عزت نفس پایین به چه معناست؟

عزت بر اساس توضیحات دیکشنری آکسفورد چنین تعریف شده است:

در نقش اسم: احترام  و تحسین

در نقش فعل: احترام گذاشتن و تحسین کردن

هنگامی که به چیزی عزت می‌بخشید در واقع به آن احترام گذاشته‌اید زیرا ویژگی‌های مثبتی داشته که برای شما با ارزش هستند. تعریف عزت نفس هم این است که شما چگونه به خودتان احترام می‌گذارید و چقدر احترام قائل هستید.

داشتن عزت نفس پایین یعنی شما به اندازه کافی به خودتان احترام نمی‌گذارید و ارزش بالایی در خود مشاهده نمی‌کنید. اگر چنین حسی داشته باشید؛ ممکن است کنترل را از دست بدهید و نگرش منفی بر شما سیطره پیدا کند.

ممکن است اعتماد به نفس شما نیز کم باشد و به تونایی‌های خود در رسیدن به موفقیت باور نداشته باشید. همچنین محتمل است که نظرات منفی دیگران را بپذیرید و اعتمادی به دیدگاه‌های خود نداشته باشید.

اعتماد به نفس

برخی افراد اعتماد به نفس و غرور بیش از حدی دارند. اما ممکن است عزت نفس هم بیش از حد شود؟

فکر نمی‌کنیم چنین اتفاقی بیفتد. به این دلیل که اگر شما محدودیت‌های خود را ندانید و اعتماد به نفس کاذب داشته باشید، احتمالاً سقوط خواهید کرد. به همین شکل، غرور کاذب هم می‌تواند خطرناک باشد و به فرد صدمه بزند. شما برای جلوگیری از چنین مشکلاتی، به تعادل و عزت نفس نیاز دارید.

 

در نگاه اول، عزت نفس موضوعی ساده است اما در حقیقت، پیچیده‌تر از آن است که فکر می‌کنید. از یک طرف، شاید فردی را ببینید که به طور واضح کمبود اعتماد به نفس داشته باشد و خود را کم ارزش بداند.

برخی افراد نیز به نظر می‌رسد که اعتماد به نفس خوبی دارند اما تمام اعمال آن‌ها برای سرپوش گذاشتن بر روی عزت نفس پایین آن‌ها است. بسیاری از این افراد این موضوع را که مشکلاتی دارند، قبول نمی‌کنند و به ظاهر شدن با عزت نفسی بسیار زیاد (ظاهری نه واقعی) ادامه می‌دهند.

بسیاری از افراد وجود دارند که پست‌های مهمی مثل مدیریت را در اختیار گرفتهاند اما در باطن، عزت نفس پایینی دارند. این افراد تظاهر می‌کنند که همه چیز را تحت کنترل دارند و تمام تصمیمات را با اطمینان کامل می‌گیرند. این موضوع باعث استرس و عذاب زیادی خواهد شد چراکه آن فرد باید تا جای ممکن به تظاهر ادامه دهد. فقط زمانی می‌توانید چهره واقعی این افراد را مشاهده کنید که با مشکلی بزرگ مواجه شوند و نتوانند اوضاع را کنترل کنند. آن‌ها قادر نیستند انتقاد را بپذیرند و انتظار دارند دیگران بدون هیچ سوالی به انجام کارهایی که می‌گویند، بپردازند.


عزت نفس همیشه مثبت و صادق است. به همین دلیل زمانی که یک فرد عزت نفس واقعی داشته باشد، به راحتی ناراحت و خشمگین نمی‌شود. چنین فردی قادر است هر نوع انتقاد صحیحی را بپذیرد. اعتماد به نفس فراوان آن‌ها، در شرایط دشوار بیشترین کمک را به آن‌ها می‌کند و هنگامی که نیاز باشد، درخواست کمک می‌کنند. اعتماد به نفس آن‌ها اصیل و واقعی است و به دلیل خودآگاهی آن‌ها به وجود آمده است.

وقتی که محدودیت و توانایی‌های خود را به درستی بدانیم، متوجه می‌شویم که قرار نیست همه افراد و شرایط تحت کنترل ما باشند. عزت نفس واقعی این است که به دیگران اجازه دهید تصمیمات خود را بگیرند و مسئولیتش را نیز بپذیرند. همچنین باید بتوانید مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرید. در این شرایط، همه چیز به تعادل می‌رسد.

روابط انسانی، چالش‌های بسیار بزرگی هستند. هنگامی که رابطه با شکست مواجه می‌شود، آن فردی که واقعاً به اعمال خودش آگاه است و عزت نفس دارد، از این موضوع استفاده می‌کند تا ببیند چه کارهایی را اشتباه انجام داده و در چه مواردی نیاز به تغییر و تحول دارد. عزت نفس باعث می‌شود که فرد بتواند مسئولیت اعمال و رفتار خود را به طور کامل بپذیرد و در صورت لزوم، بتواند تغییراتی در خود ایجاد کند که به بهبود روابط کمک می‌کند. این موضوع می‌تواند فرق گسترده‌ای در زندگی و روابط انسانی به وجود آورد.

مقالات روانشناسی بیشتر را اینجا بخوانید.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

تصمیم گیری

۳ مرحله که همیشه برای تصمیم گرفتن به آن‌ها نیاز پیدا خواهید کرد.

تصمیم گرفتن بر اساس ارزش‌های شخصی، شما را به فردی سالم، شاد و سازنده تبدیل خواهد کرد.

تصمیم‌گیری درست نباید سخت باشد.

تغییر شغل، خرید یا فروش خانه، ازدواج کردن یا طلاق گرفتن.

بدون شک این‌ها، تصمیمات بزرگ زندگی هستند که به فکر، برنامه‌ و تلاش نیاز دارند. بنابراین، اطلاعاتی به دست می‌آورید، فکر می‌کنید، نصیحت‌ها را می‌شنوید و گزینه‌های مختلفی را در‌نظر می‌گیرید به امید اینکه تصمیم گیری درست را انجام دهید.

بسیاری از مردم، برای تصمیم گرفتن به ماه‌ها و یا حتی سال‌ها زمان نیاز دارند. ایجاد تغییرات ضروری ترسناک به نظر می‌رسد و این ترس از اتفاقات نا‌شناخته، ممکن است شما را متوقف سازد.

بنابراین، انتخاب می‌کنید که تصمیم نگیرید.

و شما بد‌بخت به نظر می‌رسید.

شما به دنبال دیگر راه‌ها برای شرایط موجود می‌گردید و هیچ چیز به درستی کار نمی‌کند.

حقیقت این است که شما نمی‌توانید تصمیماتی را بگیرید که با ارزش‌های شخصی‌تان سازگاری ندارند.

ارزش‌ کلمه‌ای است که بسیاری به آن بی‌توجهی می‌کنند، اما ارزش‌ها هنوز مهمترین عامل انگیزه‌ی ناخود‌آگاه محسوب می‌شوند و وقتی به آن‌ها بی‌توجهی شود، زندگی را ویران می‌کند. وقتی ارزش‌های شما مهم محسوب نمی‌شوند، شما عصبانی و بی‌احساس می‌شوید و یا حتی احساس نا‌امیدی می‌کنید. شما با خود و اطرافیان‌تان، احساس ناراحتی می‌کنید و به آن‌ها بی‌اعتماد می‌شوید، و زندگی سخت به نظر می‌رسد.

تصمیم گیری درست

  1. لیستی از ارزش‌های خود آماده کنید

از خودتان این سوال را بپرسید: “چه چیزی برای من مهم است (نسبت به شرایطی که با آن روبه‌رو هستم)؟” اگر می‌خواهید همۀ ارزش‌های خود را بدانید، از خودتان بپرسید: “چه چیزی برای من راجع به زندگی مهم است؟” این کار، انگیزه‌هایی را مانند آزادی، خانواده، ثروت، صمیمیت، کیفیت، دستاورد، خلاقیت و معنویت برای شما آشکار می سازد. صدها چیز ارزشمند و مهم برای شما وجود دارند. راه درست یا غلطی برای مشخص کردن ارزش‌های شما وجود ندارد. تمام این راه‌ها، خود شما هستید و حس شما اشتباه نمی‌کند.

توجه کنید:‌ درستی، یک ارزش محسوب نمی‌شود. درستی چگونگی اجرای ارزش‌های شما است. اگر شما بسیار صادق باشید و یک کیف پول روی زمین پیدا کنید، کاری که شما انجام می‌دهید می‌تواند درست یا نادرست باشد. اگر کیف پول را دست‌نخورده برگردانید، کار درستی انجام داده‌اید و این کار با صداقتی که دارید همخوانی دارد، و بدون توجه به شرایط خود، از کاری که انجام داده‌اید احساس خوبی خواهید داشت. اگر کیف پول را برنگردانید و یا پول را بردارید و این کار با ارزش‌های شما همخوانی نداشته باشد، احساس خواهید کرد کار اشتباهی کرده‌اید. دیگر افراد که کیف پول را برمی‌دارند و صداقتی ندارند، احساس بدی پیدا نخواهند کرد.

 

  1. با توجه به سه ارزش اصلی خود تصمیم بگیرید

شما با ارزش‌های خود زندگی می‌کنید، حتی اگر درباره آنها چیزی ندانید. به گذشته خود فکر کنید، به زمانی که طبق ارزش‌های خود زندگی نمی‌کردید، حال نحوۀ زندگی خود را با معیارها و ارزش‌های خود بسنجید. آیا نحوۀ زندگی شما، طبق ارزش‌هایتان بوده است؟

احتمالا بسیاری از اقدامات شما در راستای ارزش‌هایتان بوده است. مثلا غالبا فردی باصداقت بوده‌اید. اگر‌چه ممکن است پذیرفتن این که سه ارزش اصلی شما چه هستند سخت باشد، ولی با پذیرفتن آن‌ها، درک خویشتن و انگیزه‌ها برای باقی زندگی راحت‌تر خواهد بود.

به یاد داشته باشید، درست یا غلطی برای ارزش‌ها و انگیزه‌های شما وجود ندارد. آن‌ها بخشی از خود شما هستند.

تصمیم گیری درست

  1. برای گرفتن تصمیم درست آنها را با سه ارزش اصلی خود بسنجید

هر یک از ارزش های خود را در‌نظر بگیرید و از خودتان بپرسید “آیا (تصمیمی که می‌خواهید بگیرید یا موقعیتی که درآن قرار دارید) با ارزش شما همخوانی دارد؟ و قاطعانه با بله یا خیر به این پرسش‌ها پاسخ دهید. نباید در جواب هایی که می‌دهید تردید داشته باشید. با خودتان صادق باشید.

وقتی که این کار را انجام دهید، راحت‌تر تصمیم خواهید گرفت. اگر جواب های شما همه بله یا خیر بود، تصمیم شما واضح خواهد بود. اگر به صورت ترکیبی از بله یا خیر پاسخ داده بودید، در جواب‌های خود باز‌نگری کنید و با توجه به اولویت‌های خود به تصمیم درست برسید. برای مثال، اگر جواب شما با توجه به ارزش اول‌تان بله و با توجه به دیگر ارزش‌ها نه بود، این امکان وجود دارد که خود را با شرایط وفق دهید. اگر پاسخ‌تان با درنظر گرفتن ارزش اول نه بود، باید تغییراتی را ایجاد کنید زیرا ممکن است سلامتی و شادی شما به خطر بی‌افتد.

برای درک بهتر این موضوع، کارگران یک شرکت را در نظر بگیرید که «آزادی» ارزش اول آنها است. اگر روزی برنامه‌ای به کارگران داده شود تا مطابق با آن کار کنند و آزادی کامل، از آن‌ها گرفته شود، آیا کارگران از زندگی و کار خود راضی خواهند بود؟ مسلما نه، زیرا این شرایط با ارزش اول آن‌ها مطابقت ندارد.

برای اطلاع از آخرین مقالات روانشناسی کلیک کنید.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • کیمیا یزدانی