روانشناسی

۲۰ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 همدلی و همدردی چه فرقی دارند؟

من اولین بار که پی به وجود تفاوت (تفاوت فنی این دو اصطلاح) میان این دو کلمه بردم، زمانی بود که دانشجوی روانشناسی شدم. اوایل با  فهم مساله همدلی مشکل داشتم و نمی‌توانستم تفاوت بین آن دو را درک کنم و با توضیحاتی هم که هر کدام از اساتید می‌دانند بیشتر گیج می‌شدم.

مدتی سپری شد تا من به درک نسبتا درستی از هر دو کلمه دست یافتم. و توانستم آن را در ارتباطات روزمره با دیگران بکار ببرم.

همدلی و همدردی از ملزومات تعامل با دیگران هستند. اکثر افراد همدردی را بلدند و آن را در برخورد با دیگران بکار می‌برند. ولی همدلی کردن با دیگران یک مقدار سخت‌تر است، چرا که همدلی کردن یک هنر است و مهارتی است که باید آموخته شود.

همدلی و همدردی

همدردی کردن یعنی چه و ما چه زمانی آن را  در تعاملات با دیگران بکار می بریم؟

اصولا هنگامی که برای فردی اتفاق ناگوار و ناخوشایندی رخ داده است که او را ناراحت و اندوهگین کرده و یا بالعکس زمانی که در اثر اتفاق خوشایندی او خوشحال است، سهیم شدن ما در هیجانات و احساسات او به معنی همدردی کردن با آن فرد است. یعنی وقتی ناراحت است، گریه می کند، عزیزی را از دست داده است، ما هم با او گریه می کنیم و به او تسلیت می‌گوییم و نسبت به او دلسوزی می‌کنیم. و یا هنگامی که شاد است و می‌خندد ما هم با او می‌خندیم. پس می‌بینید که اکثر ما همدردی را بلدیم و از آن در تعاملات روزمره زیاد استفاده می‌کنیم.


 

همدلی کردن یعنی چه و چه وقت و کجا آن را بکار می بریم؟

همدلی کردن بیشتر در مواقعی بکار می‌رود که مشکلی وجود داشته باشد و همانطور هم که قبلا اشاره شد قدری سخت‌تر از همدردی کردن است. در همدلی کردن شاید ما با طرف مقابل‌مان شروع به گریه کردن و یا خندیدن نکنیم، ولی سعی می کنیم که خودمان را جای آن فرد بگذاریم و از دریچه ای که او به آن مشکل می‌نگرد با قضیه برخورد کنیم.  سعی می‌کنم با مثالی مطلب را برای‌تان قابل فهم‌تر نمایم.

فرض کنید که شما دوستی دارید که اخیرا همسرش را از دست داده است. چند جلسه اول که به مراسم ترحیم می روید شما هم با او گریه می‌کنید و در احساسات او شریک هستید.

به او تسلیت می‌گویید و اگر خیلی بی‌تابی کند نصیحتش کرده و می‌گویید: «این اتفاقی است که برای همه پیش می‌آید، همۀ ما رفتنی هستیم و… .»  تا این مرحله شما با او همدردی می‌کنید و هدف‌تان تسکین دادن اوست و از او می‌خواهید که صبور باشد. ولی پس از طی این مرحله و سوگواری‌های اولیه شما بایستی با او همدلی نمایید چرا که او بعد از این مرحله به همدلی شما نیاز دارد. به کسی نیاز دارد که به سخنانش گوش دهد و او را بفهمد.

همدلی و همدردی

من فکر می کنم که همدلی کردن با دیگران را بلد نیستم. برای آموختن آن چه کارهایی باید انجام بدهم؟

۱) اولین قدم برای آموختن همدلی، خوب گوش دادن است. شما باید مهارت خوب گوش دادن را بلد باشید. بدون اینکه حرفهای طرف مقابل‌تان را قطع کنید اجازه دهید که حرف بزند و شما با تکان دادن سر نشان دهید که به حرفهایش گوش می‌دهید.


۲) برخی از سخنان طرف مقابل‌تان را تکرار کنید تا بداند که شما متوجه منظور او شده‌اید. هدف از انجام این کار تایید کردن احساساتی است که او در آن لحظه دارد. هیچ‌گونه قضاوتی درمورد احساسات و حرفهایش نداشته باشید و در مورد درستی و نادرستی احساسات‌ش چیزی نگویید.

۳) اگر توانستید راهکاری برای حل مشکلات او ارایه بدهید. و اگر در آن لحظه راه‌حلی برای حل مشکلش به فکرتان نرسید، بگویید که با کمال میل آمادگی کمک کردن به او را دارید و اگر کاری از دستتان برآید، برایش انجام می‌دهید.

همدردی و همدلی

فرایند همدلی:

با توجه به مطالب فوق پی می‌بریم که همدلی کردن فرایندی منطقی است که طی آن خودمان را جای دیگران می‌گذاریم و با خود می گوییم:

  1. اگر این اتفاق برای من می‌افتاد من چه حسی می‌داشتم؟
  2. می‌خواهم بفهمم که چرا دیگران این احساسات را دارند.
  3. می‌خواهم درک‌شان کنم.

سه مرحلۀ فوق را با مثالی تمرین می‌کنیم.

دوست‌تان با اینکه مدت یک سال تمام برای کنکور درس خوانده و تلاش زیادی کرده،  قبول نشده است. به ملاقاتش می‌روید. در برخورد نخست که شما را می‌بیند گریه می‌کند، شما هم او را در بغل گرفته و گریه می‌کنید بعد از چند دقیقه سعی می‌کنید تا با سخنان‌تان او را تسکین دهید. «عیبی نداره، دنیا که به آخر نرسیده، امسال نشد سال بعد و … .» تا این مرحله با او همدردی نموده‌اید ولی پس از این مرحله او دیگر نمی‌خواهد نصیحتش کنید.

همدردی

اینجاست که شما باید با او همدلی نمایید. شروع به حرف زدن می‌کند، با دقت به حرفهایش گوش دهید، برخی از سخنانش را تکرار کنید.


دوست: من خیلی زحمت کشیده بودم، خیلی از شبها تا ساعت سه نصف شب بیدار می‌ماندم.

شما: تا ساعت سه نصف شب؟ پس خیلی زحمت کشیده بودی. (تکرار سخن)

دوست: آره خیلی زحمت کشیده بودم. (از اینکه فردی او را تصدیق می کند احساس خوبی پیدا می‌کند.)

شما: با این حساب حق دارید اینقدر ناراحت باشید. من  به شما حق می‌دهم. بخاطر این اتفاق برای‌تان متاسفم. اگر بتوانم برای‌تان کاری انجام بدهم خوشحال می شوم.

صحبت های فوق نمونه ای از یک تعامل همدلانه بود. همانگونه که دیدید در همدلی هیچگونه قضاوتی در کار نیست. فقط سعی می کنیم به دیگران بگوییم: «تو را و شرایطی که در آن واقع شده‌‎ای را می فهمم.»

از مطالب فوق نتیجه می‌گیریم که همدلی و همدردی هر یک بجای خود نیکویند. همدلی و همدردی موجب صمیمیت و مهربانی و نزدیک شدن دل‌ها شده و شور و نشاط را در جامعه افزایش می‌دهد. پس بیایید با هم همدل و همزبان باشیم.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

همیشه گشت و گذار در فضای وب برای من توام بوده است یا رویارویی با سوژه های جدید و شاید عجیب و غریبی که گاهی خیلی جالب می شوند. یکی از مواردی که پیش از این هم از دوست و آشنا شنیده بودم و شاهد گله و شکایت آن ها در این مورد بودم نفرت از صدای واقعی خودشان بوده است. مثلا وقتی صدای ضبط شده خود را در طول یک فیلم می شنوند آه و ناله می کنند و با احساس نارضایتی نمی خواهند دیگر صدایشان را بشنوند. این در حالی است که دیگران هرگز این حس را نسبت به صدای آن ها ندارند و اتفاقا گاهی از نظر دیگران خیلی خوش صدا هستند! همین موضوع کنجکاوی مرا بیش تر و بیش تر کرد تا جستجو کنم و ببینم اساسا چرا از صدایمان بدمان می آید و اغلب از شنیدن صدایمان وحشت داریم؟

سوال اصلی ما این است: چرا دیگران صدای ما را دوست دارند یا این که از شنیدن صدای ما هرگز آزرده خاطر نمی شوند اما برخی از ما با شنیدن صدای ضبط شده خود قسم می خوریم که دیگر یک کلام در طول فیلم حرف نمی زنیم؟

جالب است بدانید که این حس بین همه انسان ها مشترک است و ممکن است چه در طول حرف زدن و چه برای خوانندگی سراغمان آید و حسابی حال و هوای خوش ما را با شنیدن صدایمان ناخوش کند!

اگر شما هم گرفتار همین حس ناخوشایند هستید تنها نیستید؛ خیلی ها مثل شما هستند که از این موضوع رنج می برند و صدایشان را نفرت انگیز می دانند. برای رفع این حس ابتدا باید ببنیم اصلا چرا از صدایمان بدمان می آید و علت این موضوع چیست؟ لذا قصد داریم در این مطلب سوالات زیر را بررسی و به آن ها پاسخ دهیم:

  1. چرا صدای واقعیمان با صدای ضبط شده متفاوت است؟
  2. صدای زنان چه تفاوتی با صدای مردان دارد که عموما زنان بیشتر از صدای خود بیزار هستند؟
  3. چه طور صدای واقعی خود را بشنویم؟
  4. چه طور مشکلات و نواقص صدای خود را برطرف کنیم؟

همراه با دانشگاه زندگی باشید.

چرا از صدایمان بدمان می آید؟

چند نفر از ما همزمان با رشد سنی و قدی صدایش را ضبط می کند؟ شاید سوال مسخره و خنده داری باشد اما اگر ما صدایمان از کودکی ضبط کرده و در بزرگسالی بدان گوش دهیم هیچ وقت دیگر تا این حد از صدای خود منزجر نمی شدیم!

از صدایمان بدمان می آید

چرا صدای واقعیمان با صدای ضبط شده متفاوت است؟

وقتی صحبت می کنیم شکاف صوتی موجود در حلق به لرزش در می آید که این لرزش موجب ارتعاشات دیگری در ناحیه جمجمه و حفره دهانی نیز می شود. این ارتعاشات با امواج صوتی تولید شده ترکیب شده و از دهان به گوش گوینده یعنی شما می رسد. این صدا را هیچ کسی جز شما نمی شنود. همان طور که می بینید صدا مجموعه ای از تمام عوامل تشدیدکننده است که بارها بارها روی صدای خروجی تاثیر می گذارند؛ اما چون فقط این شما هستید که صدای اولیه را می شنوید بنابراین برایتان عجیب و غریب نابه هنجار است!

بر خلاف آن چه که ما به عنوان صدای خود می شنویم صدای واقعیمان یا پیچ صدایمان کمی بلندتر و هنگام سخنرانی به دلیل تکرار صدا کمی ملایم تر است. بنابراین اگرچه ما از صدایمان بدمان می آید اما بقیه این حس ناخوشایند را نسبت به ما ندارند.

نقش تارهای صوتی و ارتعاشات در شکل گیری صدا

طناب های صوتی در قاعده حنجره به عنوان ارتعاش دهنده مستقر هستند. لرزش تارها به محض تبادل هوا صورت می گیرد و با توجه به این که شکاف صوتی در مردان بزرگ تر از زنان است دامنه صوتی زنان با مردان متفاوت بوده و صدای زنانه نازک تر است.

از نو صدایتان را خلق کنید!

با این که حتی با وجود خوش صدا بودن بسیاری از ما از صدایمان بدمان می آید اما خیلی ها به دنبال این هستند تا صدایشان را تغییر دهند. این تغییر صدا تکنیک های خاصی دارد که در کنار تغذیه مناسب در صداسازی و فن بیان قطعا جواب می دهد.

از صدایمان بدمان می آید

اگر فکر می کنید صدای ما ثابت است و هرگز نمی توان آن را تغییر داد سخت در اشتباه هستید! کیفیت صدای آدمی بستگی به عادات او دارد. مسلما شیوه صحبت کردن شما و عادت دادن تارهای صوتی به یک رویه مشخص تازه به مرور کیفیت صدا را بهبود می بخشد و کم کم صدای تازه ای در شما متولد می شود. البته این مهم به تمرینات زیادی نیاز دارد؛ مثلا:

با دقت گوش دادن به صدای ضبط شده

با استفاده از میکروفون یا ضبط صوت گوشی خود یک متن را بخوانید و آن را ضبط نمایید. حالا یک کاغذ به دست بگیرید و به صدایتان گوش دهید. دفعه اول ممکن است از شنیدن صدای خود متعجب شوید و مهم نیست. حالا کاغذ را بردارید و ببینید چه چیزهایی در این صدا وجود دارد که شما را آزار می دهد. به زبان ساده با این روش سعی داریم عیب یابی کنیم و ببینیم چه عواملی باعث و بانی این هستند که ما از صدایمان بدمان می آید!

به موارد زیر توجه کنید و ببینید صدایتان دقیقا کدام یک از شاخصه های زیر را دارد که باعث شده از آن راضی نباشید؟

  • آرام
  • بالا
  • درهم و برهم
  • نابالغ
  • مبهم
  • خشک و یکنواخت
  • بیش از حد واضح
  • مکث های طولانی
  • شنیده شدن صدای تنفس در طول حرف زدن
  • عصبی

پرورش تدریجی صدا

بعد از اتمام مرحله قبلی نوبت به تمرین و تکرار می رسد. به یاد داشته باشید که در پرورش صدا گرفتگی و سفتی عضلات در ناحیه شانه، زانو و سر بزرگ ترین دشمن شما در صحبت کردن است. همان طور که می دانید زبان هم یکی از مهم ترین ماهیچه های بدن است. گرفتگی و سفتی زبان حالتی برای جلوگیری از بروز احساسات در کلام است. بنابراین برای بهتر شدن کیفیت صدا باید این سفتی را از بین برد و زبان را آزاد کرد.

از صدایمان بدمان می آید

تمرین های سه گام زبانی

  1. زبانتان را کف دهان بخوابانید
  2. زبان را به سمت جلو بکشید و با استفاده از آن لب پایین را احساس کنید؛ بدون این که از دهان خارج شود
  3. زبان را به جایگاه اولیه برگردانید و بدان استراحت بدهید

این تمرین سه گام را نه در حال سکوت بلکه زمان حرف زدن تکرار کنید. با استفاده از این تمرین سعی کنید کلمات ساده ای مثل “آب” یا “باران” را تلفظ کنید. هنگام تلفظ این کلمات و یا هر کلمه دیگر ممکن است زبان با سقف دهان برخورد کند. بلافاصله بعد از این تماس زبان را به جایگاه قبلی بازگردانید.

تنظیم تن صدا

مرحله آخر تمرین تنظیم تن صدا است. با این ترفندها است که شما تعیین می کنید صدایتان شبیه یک کودک ده ساله باشد یا یک دختر جوان؛ شبیه مرد بالغ باشد یا یک نوجوان نابالغ.

  • از عمق قفسه سینه حرف بزنید. برای این که بدانید عمق صدای شما تا کجا پییش رفته است دستتان را روی سینه خود قرار دهید. در صورتی که همزمان با حرف زدن ارتعاش حس می کنید یعنی محل خروج هوا با صدا هماهنگ است. راه دقیق تر چهار دست و پا روی دو زانو و دو دست نشستن است. با این روش بهتر می توان محل خروج صدا را احساس کرد.

از صدایمان بدمان می آید

  • اگر صدای شما خیلی یکنواخت و خسته کننده است سرعت حرف زدن را بالا ببرید. مکث بین جملات را کم کنید و سعی کنید زمان ادا یک کلمه را کاهش دهید.
  • تنظیم تنفس پاسخ خوبی به این سوال است که چرا از صدایمان بدمان می آید. تنظیم دفعات تنفس در تقویت و پرورش صدا برای سخنرانی موثر است و سخنرانان روی تنفس خود تمرکز بالایی دارند. به طور کلی هر چه قدر عمیق تر در طول حرف زدن نفس بکشید تن صدایتان یکنواخت تر و شاید تکراری تر به نظر برسد. اگر بعد از شنیدن صدای خود می بینید تند حرف می زنید و صدایتان کمی کلفت و گوش خراش شده است قطعا افزایش تعداد تنفس عمیق تر به شما کمک می کند.
آموزش فن بیان را کلیک کنید
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

شروع کردن

همه‌ی ما رویا هایی از جایی که می‌خواهیم به آن برسیم یا کارهایی که دوست داریم در زندگی انجام دهیم در سرداریم و علت اینکه مردم به دنبال نوآوری هستند تا حدودی به خاطر این است که این رویا ها را تحقق بخشند. شما می‌توانید از آن رویا ها شروع کنید از این طریق قوه‌ی تخیلتان را به حرکت درآورید.

مجسم کنید انجام داده‌اید…

هدف یا رویا ی شما هر چه هست، مجسم کنید که به آن رسیده‌اید. وقتی موفقیتتان را مجسم کردید، حرکت رو به عقب را شروع کنید. از خودتان سؤال کنید چطور به آنجا رسیده‌اید. قدم نهایی چه بود؟و قدم قبل ازآن؟ با ردیابی این مسیر تا ابتدای آن، نقشه ی رسیدن به مقصد را طرح کنید.

شروع کردن
شروع کردن

برای ایجاد چنین مفهومی در زندگی، باید خود را در شرایطی خاص مجسم کنید؛ مثلاً مجسم کنید خبرنگاری با شما در حال مصاحبه درباره‌ی موفقیتتان است. او سوالاتی مانند سؤالات زیر را از شما می‌پرسد:

۱-از کدام قسمت از برنامه‌ی خود بیش از همه لذت بردید؟

۲-اکنون‌که به هدفتان رسیده‌اید چه احساسی دارید؟

۳-مردم به شما چه می‌گویند؟

۴-این موفقیت چه تأثیری در بهبود زندگی شما داشته است؟

۵-این موفقیت چه امکاناتی را برای شما ایجاد کرده است؟

۶-بزرگ‌ترین مشکلی که سر راهتان قرار داشت چه بود؟ چطور آن را حل کرده‌اید؟

۷-آیا این برنامه برای دوستان و خانواده‌ی شما دشوار بود؟

این روش به شما کمک می‌کند به اولویت‌های واقعی و مهم‌ترین مشکلات خود پی ببرید.

رؤیا پردازی‌های روزانه‌ای خود را جدی بگیرید

رؤیاپردازی در طول روز می‌تواند حواس شمارا پرت کند، ولی برای ایجاد تفکر خلاقانه در شما فوق‌العاده است و شما باید به‌جای مبارزه با آن، آن را در خود پرورش دهید. به صدای درونتان گوش کنید. این صدا به شما می‌گوید: ((چه می‌شد اگر…؟)) یا با حسرت شمارا در خود فرومی‌برد: ((کاش فقط …)). ((دلم می‌خواست که …)) همین افکار می‌توانند بذر ایده‌های جدید را در شما بکارند.

ذهنتان را آزاد کنید

هنگامی‌که به اطلاعات جدیدی گوش می‌کنید یا آن را می‌خوانید، ذهنتان جای دیگری پرسه

می‌زند. بخش منطق مغز اطلاعات را می‌گیرد و زبان آن را رمزگشایی می‌کند، ولی بخش شهودی آن بیراهه می‌رود وسواس می‌کند و اتصال و ارتباط برقرار می‌سازد. هردوی این فرایندها ضروری هستند و معلومات وایده‌ هایی را برای مقابله با مشکلات دراختیارتان قرار می دهند.

برای مقالات بیشتر اینجا کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

فرض کنید مشغول قدم زدن هستید، همه چیز آرام است و یک لحظه هوس می کنید روی صندلی های پارک بنشینید که بر حسب اتفاق یک خانم یا آقا هم سن و سال شما نیز روی آن نشسته است. امروز بر خلاف گذشته اتفاقا حال و حوصله این که سر صحبت را باز کنید دارید. همه چیز آماده شروع یک گفتگو ساده و کوتاه است. اما انگار یک مانع بزرگ مانع حرکت شما شده است. بله؛ مقدمه چینی! هر چه قدر فکر می کنید دقیقا نمی دانید با چه سوژه ای سر صحبت را باز کنید، از کجا شروع کنید و اصلا چه طور سراغ اصل مطلب بروید. مثل بچه ها اول با پرس و جو اسم و سن و سال طرف شروع کنید یا این که از همان اول بروید سراغ  بخش کلیدی مطلب و معطلش نکنید! مشغول فکر کردن هستید که در کمال تعجب می بینید سوژه مورد نظر صحنه را ترک کرده و شما بدون این که مکالمه ای را آغاز کرده باشید دوباره تنها شده اید!

نمی دانیم شما هم در چنین مخمصه هایی گیر کرده اید یا نه. مخمصه هایی که بیشتر شبیه یک دوراهی هستند. دوراهی هایی که تصمیم گیری را برای شروع یک گفتگو جذاب مشکل می سازند و قبل از این که سر صحبت باز شود همه چیز خاتمه می یابد. آن دسته از کسانی که معمولا شروع یک مکالمه برایشان نظیر استرس ناشی از سخنرانی ترسناک تر از پریدن از ارتفاع یا هر کار سخت دیگری است لازم می دانیم یادآوری کنیم که سر صحبت را با دیگران باز کردن یک مهارت، یک هوش کلامی و جدا از آن یک سیاست خاص است.

در ادامه می آموزید که چه طور بدون درنگ و در هر لحظه مطابق با همان موقعیت، سیاست به خرج دهید و سر صحبت را با مخاطب موردنظرتان در کسری از ثانیه باز کنید!

ترفندهای کلیدی برای این که سر صحبت را باز کنید

با این که شاید با خاطر ریشه های ترس در سخنرانی، حرف زدن مقابل جمعیت های بزرگ رعب آور باشد اما یک شروع مکالمه دو نفره هم می تواند به همان اندازه برای هر نفر نگران کننده باشد. نگرانی و ترس از این موضوع گاهی آن قدر حاد و جدی می شود که تقریبا بسیاری از ما قربانی خجالت زدگی و کم رویی خود برای باز کردن سر صحبت با دیگران می شویم. بسیاری از فرصت های مهم در زندگی نیز به همین منوال از دست رفته و نیست و نابود می شوند. فرصت های کاری، موقعیت های خوب برای همکاری یا شروع روابط دوستانه ای که احتمالا نقش بزرگی در شکل گیری آینده متفاوت برای ما دارند به سبب همین تردیدها از بین می روند.

ترفندهای کلیدی برای این که سر صحبت را باز کنید

ترفندهای کلیدی زیر به شما کمک می کنند راحت تر سرصحبت را باز کنید و همه عاشق گفتگو با شما باشند!

یک اظهار نظر ساده!

افراد درونگرا، انسان های خجالتی و کسانی که تقریبا در شکل گیری یک رابطه دوستانه و نزدیک سردتر از بقیه عمل می کنند بر خلاف تصور ما به دنبال دستاویزی برای برقراری ارتباط هستند؛ اما چون هرگز در یافتن این دستاویز موفق نمی شوند عملا انسان هایی غیراجتماعی و منزوی به نظر می رسند.

شاید یک اظهار نظر ساده بتواند تمام حاشیه های احتمالی یاد شده را خاتمه دهد. مثلا اگر در رستوران هستید و به دنبال گفتگو با یکی از همکاران یا افرادی که اتفاقا سر یک میز به همراه شما حضور دارند می باشید می توانید با همین جمله ساده شروع کنید: امروز چه قدر غذا خوشمزه تر به نظر می رسد!

در چنین مواردی شک نکنید دیگران هم برای شکل گیری مکالمه تلاش خود را به کار می بندند و مکالمه شما گاهی صمیمی تر از آن چه که تصور کنید خواهد شد. پیشنهاد می کنیم در این لحظات برای برقراری بهتر رشته اتصال خود با مخاطب مثبت اندیش باشید. مثلا نظرات مثبت و دلگرم کننده ای درباره طعم غذا، اوضاع سرویس دهی و …ارائه دهید.

ترفندهای کلیدی برای این که سر صحبت را باز کنید

اطلاعات بگیرید!

عذر می خواهم؛ “می دانید دقیقا قطار بعدی چه ساعتی می رسد؟”. کسب اطلاعات از دیگران یکی دیگر از راه های کلیدی است تا بتوانید با احتمال خیلی بالایی سر صحبت را باز کنید. اگر طرف شما خوش صحبت باشد شانس شکل گیری ارتباط گرم تر و ارائه اطلاعات جزئی تر نیز بالا می رود.

درخواست/ پیشنهاد همکاری!

همیشه فرصت برای همکاری، تعامل و کمک به دیگران وجود دارد. حتی این خود شما هستید که می توانید این فرصت را فراهم کنید و از دیگران درخواست کنید. مثلا می توانید درخواست کنید دیگران در جا به جا کردن چمدان یا وسیله همراهتان در وسیله نقلیه، هواپیما، قطار و …به شما کمک کنند. یا این که از آن ها درخواست کوچکی مثل خودکار یا کاغذ کنید.

در برخی از موارد هم واقعا موقعیتی برای کمک خواستن از دیگران ممکن است فراهم نشود. در چنین شرایطی خود شما می توانید پیش دستی کنید. ساده ترین آن می تواند دادن اطلاعات به کسی باشد که سردرگم است. مثلا خودتان در بحث های دیگران شرکت کنید و اطلاعات تکمیلی را درباره یک آدرس، یک محصول یا تجربیات شخصیتان به اشتراک بگذارید.

ترفندهای کلیدی برای این که سر صحبت را باز کنید

ذکر یک آشنایی متقابل!

اسم آشنایی به گوشتان خورده است؟ آقای X؟ فلان شکرت؟ فلان برند؟ فلان فروشگاه؟ شما هم تجربه همکاری با این فرد را داشته اید؟ قبلا در این شرکت کار می کردید؟ از این فروشگاه خرید کرده اید و از خدمات پس از فروش آن راضی نبوده اید؟به همین سادگی تمام تجربیات خود را با اطرافیان خود به اشتراک بگذارید و اجازه دهید آن ها هم درباره آشنایی متقابل شما بیشتر بدانند!

ستایش شنونده

خیلی اتفاقی شنیده اید که طرف مقابلتان در یکی از پروژه های مشترک موفق شده است و امروز با او رو در رو شده اید؟ چه بهتر که از این موفقیت و تغییرات اخیر برای این که سر صحبت را باز کنید استفاده کرده و درباره همین موفقیت ها صحبت کنید.

ترفندهای کلیدی برای این که سر صحبت را باز کنید

تسخیر ظاهر شنونده!

تکنیکی قدیمی و شاید تکراری به نظر برسد؛ اما نظر دادن راجع به ظاهر دیگران و پرس و جو درباره آن معجزه می کند! اگر به دنبال این هستید که سر صحبت را باز کنید و شروع به گفتگو نمایید می توانید با یک حرکت، تیر خود را به هدف بزنید : لباستان را از کجا خریداری کرده اید؟ رنگ این لباس واقعا برازنده است، این لباس خیلی به استایل شما می خورد و …

فرضیه سازی

یکی دیگر از شروع های منحصر به فرد می تواند ترغیب شنونده به فرضیه سازی باشد. به این شکل که سوالتان را به صورت تصوری مطرح کنید، طوری که شنونده مجبور به فرضیه سازی شود. به مثال ساده زیر توجه کنید:

اخیرا فیلمی دیدم که در آن قوانین کل جامعه برای یک روز منحل و لغو شده بود؛ شما به عنوان یک وکیل اگر روزی چنین طرحی اجرا شود و تمام قوانین لغو شوند چه می کنید؟

11 ترفند برای این که سرصحبت را باز کنید و همه عاشق گفتگو با شما باشند!

معرفی خود به ساده ترین روش

قدم آخر معرفی خود به ساده ترین روش است. گاهی این مقدمه چینی ها را باید کناز گذاشت و با ساده ترین روش جلو رفت. به این شکل که خیلی صادقانه خودتان و حرفه خود را معرفی نمایید و یک راست سراغ اصل مطلب بروید. معمولا در چنین موقعیت هایی با واکنش مثبت دیگران رو به رو می شویم، اما ممکن است نتیجه بحث چندان مطلوب ما نباشد؛ چون زمینه سازی قبلی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب صورت نگرفته است

مقالات سخنوری را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

ک بار برای همیشه کلاهتان را قاضی کنید و این بار شما به عنوان یک سخنران بگویید؛ آیا در دنیا سخنوری چیزی ارزشمندتر از قدرت نهفته در تارهای صوتی سخنران وجود دارد که در لحظه مرتعش شود، تن صدای قدرتمند، نافذ و پراحساس حاصل از آن با مولکول های هوا برخورده کرده و نهایتا به گوش و سپس قلب شنونده برسد؟ صدا برای هر سخنرانی به منزله یک کالا ارزشمند است که به مراقبت نیاز دارد و این امر قابل انکار نیست. چه مدیون جنس مخملی یا قوی صدای خدادای خود باشید و چه به دنبال راه و روش های مختلف برای تقلید فن بیان دیگران، از جمله تقلید تُن صدای آن ها باشید صدای شما به عنوان کالایی حتی ارزشمندتر از طلا به مراقبت و توجه نیاز دارد!

صدا هر کس در این دنیا عنصر حیاتی برای گذران زندگی او میباشد؛ ولی این که این صدا به صدای برنادت پیترز یا جولی آندروز بعدی، به عنوان دو بازیگر خوش صدا در تاریخ سینما، تبدیل شود بستگی به میزان توجه شما از تارهای صوتی و راه های ترمیم آسیب های احتمالی وارده بدان در طول سخنرانی دارد. همان طور که خیلی خوب می دانید صدای ما پیوسته در معرض احساساتی است که معمولا از طریق زبان و تولید صدا منعکس می شود. احساساتی مثل خوشحالی، غافلگیری و یا فریاد در طول عصبانیت شدید از جمله عواملی هستند که می توانند مستقیما تارهای صوتی یک سخنران را متاثر کنند.

در مطلبی دیگر تصمیم داریم با عوامل اثرگذار روی کیفیت تارهای صوتی و صدای هر سخنران و ترفندهایی برای مراقبت از تارهای صوتی خیلی سفت و سخت تر از کالاهای ارزشمندی مثل طلا آشنا شویم!

ترفندهای مراقبت از تارهای صوتی برای هر سخنران

استرس عامل اصلی و مهمی است که صدا ما را تحت تاثیر قرار می دهد. اما این استرس به دو صورت ممکن است صدا را تحت تاثیر قرار دهد:

  1. زمانی که در شرایط نامساعدی قرار داریم و کنترل همه چیز از دست خارج می شود. در چنین حالتی وارد فاز پرواز یا مبارزه می شویم که این فاز بدن را برای هرگونه عکس العملی آماده می سازد. در این مرحله صدا وارد عمل می شود و با قدرتی که از طریق صدا آزاد می شود فرآیند خشونت آمیز شدید و شدیدتر می شود. در این نمونه فیزیولوژیک صدا پیوسته برای واکنش های شدیدتر فراخوانی شده و بیشتر از سابق درگیر خواهد شد.
  2. زمانی که تحت استرس یا هیجان یک واقعه مهم هستید. مثلا وقتی قرار است در یک گروه سرود، اجرا گروهی داشته باشید یا این که در یک مسابقه دو شرکت کنید. صدا در چنین شرایطی نیز باز هم تحریک پذیرتر از قبل می شود.

ترفندهای مراقبت از تارهای صوتی برای هر سخنران

استرس های مداوم و طولانی مدت روی تارهای صوتی حساس اثر می گذارند. بنابراین اولین و اساسی ترین راه برای جلوگیری از آسیب به صدا، کنترل خشم و هیجان است. اگر حوزه کاری شما طوری است که در طول سخنرانی بیش از حد هیجانزده می شوید قبل از هرچیز باید تکنیک های کنترل هیجان را یاد بگیرید. این حالت در اغلب سخنرانی های سیاسی وجود دارد.

آسیب های اصلی به تارهای صوتی

در ادامه آسیب های احتمالی به تارهای صوتی و جنس صدا در طول سخنرانی را به دو دسته آسیب های مدت دار و آسیب های کوتاه مدت تقسیم بندی می کنیم و آن ها را به صورت یکجا بررسی خواهیم کرد:

آسیب های فیزیکی و ظاهری

وقتی که مثلا برای قانع کردن طرف مقابلتان بیشتر فریاد می زنید به مرور پوشش طناب های صوتی از بین می رود. با این روند به دلیل التهاب به وجود آمده عضلات گلو نیز تنگ تر شده و راه تنفس باریک تر می شود. شما هم برای بهبود صدا و بازگرداندن صدای قبلی بیش از پیش فریاد می زنید تا این که کم کم آسیب های فیزیکی جدی به تارها وارد می شود.

صاف کردن گلو

اگر به اطرافیان خود دقت کرده باشید متوجه می شوید که زمان استرس بیش از مواقع دیگر گلویشان را به اصطلاح صاف کرده یا سرفه های خفیفی دارند. خود شما هم به عنوان یک سخنران و زمانی که استرس باعث مشکلات دیگری مثل ترس از سخنرانی یا پایین آمدن تن صدا در سخنرانی می شود این کار را انجام می دهید. با این صاف کردن به تدریج به گلو آسیب وارد می شود که تارهای صوتی بخشی از آن هستند.

رفلاکس

در صورتی که با سنگینی و پیش از هضم غذا صحبت کنیم، ممکن است با مشکل رفلاکس اسید معده رو به رو شویم که باعث اختلالاتی در تولید صدا می شود.

فراخوانی به واکنش های خشونت آمیز

صدایی که خراشیده شده یا به سبب فریادهای مکرر آسیب دیده خود به خود مخاطب را به رفتار خشونت آمیز تحریک می کند.

ترفندهای مراقبت از تارهای صوتی برای هر سخنران

ترفندهای مراقبت بیش تر از صدا

برخی از کارهایی که به حفظ کیفیت صدا و جلوگیری از آسیب دیدن آن خصوصا بعد از فریادهای مکرر یا سخنرانی های شتابزده و پرهیجان کمک می کنند عبارتند از:

گرم کردن بدن

هوای سرد یعنی بدن سرد. بدنی که سرد شود یعنی رگ های خونی در آن سفت تر شده اند و جریان خون هم به همان نسبت در رگ های منقبض شده حبس شده است. در چنین حالتی طبیعی است اگر جنس صدا خسته و کمی تنبل به نظر رسد. بنابراین بهترین و اولین ترفند پیشنهادی ما جلوگیری از سرد شدن بدن است. بدین منظور حتما دمای سالن سخنرانی را پیش از ورود چک کنید و از زیادی سرد یا گرم بودن آن جلوگیری کنید. حتما درخواست کنید نوشیدنی های گرم در اختیارتان قرار گیرد تا هرازگاهی سرما به وجود آمده را بتوانید با مایعات گرم جبران کنید.

ترفندهای مراقبت از تارهای صوتی برای هر سخنران

بررسی مایعات مناسب برای حفظ کیفیت صدا در طول سخنرانی

در بین اساتید برای انتخاب بهترین نوشیدنی گرم جهت حفظ کیفیت صدا اختلافاتی وجود دارد. شیر، آب گرم و قهوه با نسبت شکر معین از جمله نوشیدنی های متداول هستند؛ اما هر یک از آن ها مخالفان و موافقانی دارند:

  • شیر: شیر گرم می تواند به بهبود کیفیت صدا کمک کند؛ اما به علت ساختار شیمیایی در انتها گلو رسوب موکوز می دهد که این مورد سخنران را آزار داده و صدا را تا حد کمی مبهم می کند
  • آب گرم: آب گرم خوب است؛ اما ممکن است به سبب مصرف بیش از حد انرژی در طول سخنرانی، با کمبود انرژی رو به رو شوید و این مصرف آب، همین حالت را در شما تشدید نماید
  • قهوه: مصرف کافئین در طول سخنرانی توصیه نمی شود. کافئین در چای، قهوه و نوشابه ها به وفور دیده می شود

ترفندهای مراقبت از تارهای صوتی برای هر سخنران

حفظ تن و انرژی صدا

در طول سخنرانی های پرجمعیت و شلوغ، معمولا همهمه هایی ایجاد می شود که شاید در وهله اول تصور کنید این تنها شما هستید که باید این سر و صدا را کنترل کنید. پیشنهاد ما در چنین موارد سکوت است. فریاد های بیش از حد در مقابل جمعیتی که قطعا قدرت صدایشان از شما بالاتر است بی فایده است. پس با حفظ صدای اصلی خود روی داشتن صدای کلفت و بم تر در سخنرانی تکیه کنید!

آموزش سخنرانی را اینجا بخوانید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

حرف هایی که می زنیم فقط رشته ای از واژگان نیستند که به هم وصل شده اند؛ حرف های ما جاندارانی هستند که اگر تاب و توان نداشته باشند نمی توانند تاثیر بگذارند. تا زمانی که به کلمات جان نداده باشیم و کلمات نتوانند مثل خود ما زندگی کنند نتوانسته ایم درست سخن بگوییم، درست افکار بقیه را شکل دهیم و درست اثرگذاری کنیم. یکی از راه هایی که می توان به سخنانی که بر لبانمان جاری می شود روح ببخشیم و بدان جان تازه ای بدهیم استفاده از کلمات و جملات و آرایش آن ها با استفاده از آرایه های خاص است؛ طوری که لبخند رضایت روی لب های مخاطبان نقش ببندد. یکی از این ابزارهای شناخته شده که بارها بدون این که متوجه شویم از آن استفاده کرده ایم “مراعات نظیر معکوس” می باشد.

طی پست های اخیر تمرکز زیادی روی این آرایه ها داشتیم. اپیستروف در فن بیان یکی از مهم ترین آلات تکرار است که در سخنرانی های بزرگ دنیا همواره مورد توجه قرار می گیرد. موارد معجزه آسا دیگری هم نظیر افزونگی در کنار تکرار و اپیستروف وجود دارند حسابی به تنه سخنرانی و گفتگوهای ما جان می دهند. اما مراعات نظیر معکوس به شکل متفاوت تری می تواند در کنار آهنگ دادن و نظم بخشیدن به متون سخنرانی، آن را به یادماندنی و خاطره انگیز کند؛ چنان چه که در سخنرانی های بسیاری استفاده از این آرایه مشهود است.

ارایه یا بهتر بگوییم؛ ابزار “مراعات نظیر معکوس” بهانه ای شد تا با نگاهی بر سبک سخنرانی بزرگ ترین سخنرانان ناطقان دنیا، به بررسی این مفهوم، کاربرد آن و مثال های مختلف مرتبط با آن بپردازیم. همراه با دانشگاه زندگی بمانید.

کاربرد “مراعات نظیر معکوس” در سخنرانی های به یادماندنی

اصلا تا به حال واژه “مراعات نظیر” به گوشتان خورده است؟ تا چه حد با این آرایه ادبی در کتاب های ادبیات فارسی مدرسه آشنا شده اید؟ به نقل از ویکی پدیا، مُراعات نَظیر یا تناسب آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند؛ مراعات نظیر سبب تداعی معانی است.

مراعات نظیر معکوس

با این حال مراعات نظیر معکوس کاربردی جداگانه دارد و بیش از این که در ادبیات فارسی ما پرکاربرد باشد در سخنرانی ها به لحاظ کاربرد، مورد استقبال قرار گرفته و در واقع رکورد زده است!

صفر تا صد مراعات نظیر معکوس

مراعات نظیر برعکس، معادل واژه یونانی Chiasmus به معنا ترتیب مورب است. این مفهوم برای تشریح دو عبارت مستقل با واژه های مشابه به کار برده می شود؛ طوری که کلمه کلیدی به صورت معکوس در هر دو جمله به کار گرفته می شود. از این رو مراعات نظیر معکوس بیشتر در سخنرانی ها مورد استقبال قرار می گیرد تا مفاهیم به صورت معکوس بهتر در ذهن مخاطب جای گیرد.

مراعات نظیر معکوس

برای آشنایی هر چه بهتر با این مفهوم به مثال زیر توجه کنید:

وقتی رفتن سخت می شود؛ سختی می رود!

در مثال بالا دو کلمه کلیدی همان طور از ساختار اصلی مشخص است “رفتن” و “سخت” می باشند. در بررسی ساختار کلی مراعات نظیر معکوس باید به کلمات کلیدی توجه کرد. به طر کلی هر گاه دو کلمه کلیدی در یک جمله مدنظر ما باشد می توانیم آن دو کلمه را به شرط جا به جا کردن جایگاهشان نسبت به جمله اول، در جمله دوم بیان کرده و به این شکل تاثیرگذاری را افزایش دهیم.

نمونه کاربرد مراعات نظیر معکوس در سخننان بزرگان

جان اف کندی، باز هم قهرمان به کارگیری آرایه های ادبی در زمینه استفاده از مراعات نظیر معکوس است. چنان چه که در ارتباط با به کارگیری اپیستروف توسط جان اف کندی قبلا صحبت کردیم، استفاده از مراعات نظیر به شکل وارونه نیز در سخنرانی های وی مشهود است.

به عنوان مثال در معروف ترین خط از نطق افتتاحیه در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، جان اف کندی با استفاده از وارونه سازی کلمات “کشور” و “شما” سعی دارد با ذهن مخاطب بازی کند:

این که کشور چه کاری می تواند برای شما انجام دهد را نخواهید؛ آن چه که شما می توانید برای کشور انجام دهید را بخواهید!

مراعات نظیر معکوس

در سخنرانی مشابهی باز هم به کارگیری مراعات نظیر معکوس را شاهد هستیم:

بگذارید هرگز از ترس صحبت نکنیم؛ با این حال هرگز از صحبت کردن نیز نترسیم!

در نطق جان اف کندی، در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۱۹۶۱ همین جمله “بگذارید هرگز از ترس صحبت نکنیم؛ با این حال هرگز از صحبت کردن نیز نترسیم!” دوباره تکرار شد و در ادامه آن جمله دیگری که با مراعات نظیر معکوس آراسته شده بود بیان شد:

آدمی باید به جنگ خاتمه دهد یا این که جنگ به آدم ها خاتمه می دهد!

نقطه قوت کندی در نطق او در سال ۱۹۶۳ و در پیمان منع آزمایش هسته ای است:

هر گونه افزایش در تنش ها باعث افزایش تولید سلاح شده است و هر گونه افزایش تولید صلاح باعث ایجاد تنش جدید!

همان طور که می بینید جان اف کندی با هوشمندی تمام توانسته است جملات به یادماندنی و متفاوتی را از خود در تاریخ به جای بگذارد. به جز در سخنرانی های وی، ما تقریبا همه روزه شاهد به کارگیری این ابزار در تبلیغات تلویزیونی یا موسیقی هایی که گوش می دهیم هستیم. انجیل هم حاوی نمونه های بسیاری از به کارگیری از آرایه است که به شیوه های مختلف ترجمه و ارائه می گردد.

حال توجه شما را به نمونه های بیشتری از کاربرد “مراعات نظیر معکوس” در سخن بزرگان جلب می کنیم:

وینستون چرچیل در سخنرانی موسوم به “پرده آهنی” خود در سال ۱۹۴۶ از مراعات نظیر بهره گرفته است:

بگذارید توصیه کنیم آن چه که باید تمرین کنید را؛ بگذارید تمرین کنیم آن چه که باید توصیه کنیم!

مراعات نظیر معکوس

رونالد ریگان، درباره روابط بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نیز خیلی زیبا به این اصل توجه کرده است:

ما به یکدیگر بدگمان نیستی چون مسلح هستیم اما ما مسلح هستیم چون به دیگران بدگمانیم!

مراعات نظیر معکوس

باراک اوباما نیز در سال ۲۰۰۶ می گوید:

شغل من معرفی کردن واشنگتن به شما نیست؛ بلکه معرفی کردن شما به واشنگتن است!

فن بیان بیل کلینتون نیز در کنوانسیون ملی دموکراتیکی که در سال ۲۰۰۸ برگزار شده بود مشهور شده است: مردم دنیا بیشتر به واسطه قدرت مثال های ما تحت تاثیر قرار گرفته اند تا مثال های قدرت ما!

راهنما استفاده از “مراعات نظیر معکوس” هنگام حرف زدن

تولید این دست از جملات با بهره گیری از مراعات نظیر کار دشواری نیست. خیلی راحت می توانید با برخی از کلمات کلیدی متداول در مکالمات روزمره خود جمله ای مشابه با جمله زیر بسازید:

ترجیح می دهم بی اندازه عشق داشته باشم و اندکی پول؛ تا این که پول بی اندازه ای داشته باشیم و عشق اندک!

مراعات نظیر معکوس

برای ساخت جملات مشابه به نکات زیر حتما توجه داشته باشید:

  1. از این آرایه در حد اعتدال استفاده کنید و زیاده روی نکنید
  2. به ارتباط کلمات با دقت توجه کنید؛ آیا کلمات انتخابی شما واقعا ارزش ربط دادن دارند؟! به عنوان مثال جان اف کندی در سخنرانی هایش همواره ارتباط بین هر فرد و مملکت را هدف قرار می داد و با تقاطع به وجود آمده مخاطب را به فکر وا می داشت
  3. به مسئله علت و معلول نگاه متفاوتی داشته باشید؛ مثلا ریگان در سخنرانی خود با توجه به رابطه علت معلولی موجود بین جنگ و سلاح، توانست مخاطب را درگیر فکر کردن کند
مقالات سخنرانی را کلیک کنید
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

بسیاری از زنان برای مادرشدن و بچه دار شدن اشتیاق دارند_ دوست دارند دربارۀ بچه ­ها بدانند، بچۀ خودشان را بزرگ کنند و از این راه، رابطۀ خودشان با طرف مقابل را به سطح بالاتری برسانند. درسرتاسر دنیا مردم باور دارند که پدر یا مادر شدن بزرگ­ترین موهبتی­ است که هرکس می‌تواند دریافت کند. و البته این مسئله واقعا دل‌گرم ­کننده است که مادرها همیشه این نعمت را گرامی می‌دارند، چراکه تبدیل شدن به یک مادر سبب ایجاد تغییرات عمیقی در یک زن و زندگی زناشویی او می­شود و همچنین تاثیر شگرفی بر مقدار کلیِ شادی او می‌گذارد…اما آیا این تغییر فقط در جهت مثبت است؟

اصولاً خانواده‌ها از بچه دار شدن و راه‌دادن او به جمع‌شان استقبال می‌کنند. اما همین که رابطۀ یک مادر با فرزندش رشد می­کند، روابط‌اش با دیگران رو به زوال و خرابی می‌رود. من ده‌ها سال روی تاثیرات روانی‌ای که بچه‌دار شدن می­تواند باعث‌اش شود تحقیق کردم و در ادامه نتیجۀ تمام تحقیقاتم را برای‌تان خلاصه می‌کنم.

بچه دار شدن

نتیجه‌ای جز تنهایی عایدمان نمی‌شود؟

مردم وقتی ازدواج می­کنند معمولاً از اینکه با همسرشان عشق­بازی کنند لذت می‌برند. اما بعد از مدتی، مسائل دچار تغییراتی می‌شوند. به­ طور میانگین، درصد رضایت زوج‌ها از ازدواج‌شان بعد از گذشت یک سال افت می‌کند و اگر این افت به صورت تنزلی ادامه پیدا کند، ممکن است به طلاق منجر شود. این‌چنین است که عشق حقیقی تبدیل به یک بازیِ اعصاب‌خردکن تبدیل می‌شود. و همۀ این‌ها قبل از این اتفاق می‌افتد که بخواهید برای بچه‌ دار شدن ذوق کنید یا برای‌اش صندلی کودک و قنداق بخرید.

حدود سی سال تحقیقات بر روی مسئلۀ تاثیر بچه‌دار شدن روی ازدواج، با این نتایج نهایی به پایان رسید: روابط زناشویی پس از به دنیا آمدن کودک تخریب می‌شود. اگر بخواهیم درصد نارضایتی زوج‌هایی که بچه‌دار شده­اند را با زوج‌های بدون بچه مقایسه کنیم، میزان نارضایتی مورد اول دوبرابر مورد دوم است. چنانچه حاملگی مادر بدون برنامه‌ریزی هم باشد، تاثیر به­غایت وحشتناک‌تری روی رابطه‌شان خواهد داشت.


نکتۀ خنده‌دار این است که اگرچه درصد رضایت تازه عروس و دامادها تنزل دارد، اما درعین حال درصد علاقه‌شان به امر طلاق نیز تنزل پیدا می‌کند. بنابراین، شاید بچه‌ دار شدن شما را بدبخت کند، ولی نیمۀ پر لیوان این است که در کنار هم بدبخت می‌شوید.

متاسفانه، این نارضایتی در ازدواج سبب کاهش در مقدار شادی روزانه‌تان می­شود، چراکه بزرگ‌ترین عامل شادی و رضایت زوج‌ها، معلولِ رضایت طرفین از یکدیگر است.

اگر این حس و تاثیر منفی برای برخی پدران یا مادران آشنا بنظر می‌آید، باید بگویم که خائن هستید، چرا که بسیاری از زوج‌های جوان فکر می‌کنند بچه‌ دار شدن آنها را به هم نزدیک‌تر می­کند و مانعِ خرابیِ پایه‌های ازدواج‌شان می­شود، و شما هم جزو همین افراد بودید. هنوز هم این باور که بچه سبب پیشرفت روابط زناشویی می­شود، به عنوان افسانه‌ای سمج بین زوج‌های جوان و عاشق به کار خود ادامه می‌دهد.

بچه دار شدن

مسیری از مبدأ عشاق بودن به سمت پدر/مادر شدن

به‌نظر واضح می‌آید که اضافه‌شدن بچه به ساختار خانواده سبب ایجاد تغییر در محرک‌های آن می‌شود. و واقعا هم این نوزاد سبب تحول در فعل و انفعالات زوجین با یکدیگر می‌شود. پدر و مادر اغلب از هم دورتر می‌شوند و نظم خاصی به کارهای روزانه‌شان حاکم می‌شود، همان طوری که در آموزش­های پدر/مادر شدن یادگرفته بودند. منظور، همان پایه‌های دنیویِ این مسئله است، یعنی بچه را تغذیه کنند، حمام‌اش کنند و لباس های خوب تن‌اش کنند، و برای انرژی و زمان خواب و بیداری‌اش برنامه تعیین کنند. برای اینکه همه چیز هم روی غلطک بیفتد، خانواده‌ها روی اینکه چه کسی بچه را با ماشین این‌طرف و آن‌طرف ببرد یا چه کسی به سوپرمارکت برود تا فلان جنس را بخرد، بحث می‌کنند. این درحالی است که می‌بایستی راجب آخرین شایعاتی که شنیده‌اند یا طرز تفکرشان راجب انتخابات ریاست جمهوری صحبت کنند. سوال کردن دربارۀ اینکه روزشان چطور بوده، جای خود را به این سوال که: (آیا به‌نظرت پوشک‌اش به اندازه کافی پر شده؟) داده است.


تغییراتی که بالاتر راجب‌شان صحبت کردیم می‌توانند در لایه‌های عمیق‌تری نیز پیش بروند. هویت‌های بنیادی می‌توانند تغییر کنند_ از زن به مادر، یا اگر خیلی صمیمی‌تر باشند، از عشاق به والدین. حتی در زوج‌های هم‌جنس، ورود بچه سبب کاهش رضایت و همچنین کاهش رابطه جنسی می‌شود. در خصوص صمیمیت جنسی باید اشاره کنم که والدین دیگر، دست از زدن حرف‌های کوچک، یا یک سری کارها برای خشنودیِ همسر خود برمی‌دارند. پیامک‌های شهوت‌آلود جای خود را به پیام‌هایی که بیشتر شبیه لیست خرید است می‌دهند.

 

بیشتر فشارها بر دوش مادران است!

جای تعجب ندارد که  مادران بخش سنگین پدر/مادر شدن را تحمل می‌کنند. حتی وقتی هم پدر و هم مادر بیرون از خانه کار می‌کنند و حتی در زوج‌هایی که تصمیم می‌گیرند کارهای روزمره به‌طور مساوی بین‌شان تقسیم شود، باز هم درصد بالایی از والدین، به سمتِ همان کلیشۀ جنسی قدیمی راجب پدر/مادر بودن حرکت می‌کنند. اینکه زن‌ها کسانی‌اند که باید همیشه گوش‌به‌زنگ باشند، نیمه‌شب بیدار شوند تا برای بچه دستمال کاغذی بیاورند و یا به مدرسه احضار شوند.

در ادامۀ این الگو، تازگی‌ها مادران رابطه‌شان را با خانه قطع کرده، و تمام وقت و انرژی‌شان را صرف کار‌کردن بیرون از خانه می‌کنند، که این مسئله منجر به افتادنِ بار تمامی مسئولیت‌ها به دوش پدر می‌شود. مهم نیست کدام یکی مجبور شود وقت و انرژی بیشتری روی مراقبت و پرورش فرزند کند، نتیجه یکی است. دو طرف حس ناامیدی، گناه و پریشانی می‌کنند.

مادرانِ جدید اغلب راجب این حرف می‌زنند که از زندگی اجتماعی‌شان دور شدند، و رابطه‌شان با دوستان و همکاران قطع شده و تبدیل به آدم گوشه‌گیری شدند. تمامی این تغییرات سبب ایجاد تحولات بنیادی و طولانی‌مدت در حیطۀ حمایت مادرانِ نسلِ جدید از همسران خود شده.


نتایج این‌گونه روابطِ پرتنش، می‌تواند آسیب‌های جدی در انواع و اقسام ابعاد انسان باشد. استرس‌های دوران تأهل_ که به مراتب جدی‌تر از انواع دیگر استرس‌اند_ دربردارندۀ بسیاری از مشکلات جسمی است. همچنین علائمی مثل افسردگی و دیگر مشکلات ذهنی را نیز به بار می‌آورد. ارتباط بین مشکلات روانی و زناشویی به اندازۀ کافی محکم و نزدیک هست که براساس تحقیقات، مشاور زناشویی یکی از بهترین راه‌های درمان افسردگی و دیگر بیماری‌های روانی شناخته می‌شود.

نوری در انتهای تونل؟

اگر ورود کودکان به زندگی های زناشویی سبب محنت و سختی می‌شود، پس جدایی آن‌ها حامل فایده است؟ بعضی روابط، زمانی که بچه‌ها خانه را ترک می‌کنند به سمت و سوی پیشرفت قدم برمی‌دارند. در بعضی موارد دیگر نیز، ورود بچه باعث می‌شود زوجین بفهمند که تنها وجه اشتراک‌شان یک سری علاقۀ خاص بوده و نه هیچ‌چیزِ دیگری.

این مضررات و نکات منفی ممکن است بتوانند دلیل اینکه چرا زنان سرتاسر دنیا تمایل کم‌تری به تولید مثل دارند را توجیه کند. درصد زنانِ بدون بچه (از سن ۱۵تا۴۴سال) در طول دو نسل افزایشِ سرسام‌آوری داشته است.

برعکس تصویرِ ملالت‌آوری که من و محققینی مثل من از مادربودن ساختیم (متاسفم مادر عزیزم)، بیشتر مادران (و پدران) معتقداند پدر/مادر بودن بالاترین سطح لذت است. حتی با اینکه مادرها می‌گویند که رنج و دردِ به دنیاآوردن بچه بی‌مثال و غیرقابل تحمل است، بازهم فکر می‌کنند که ارزشش را دارد. احتمالاً  براین باورند که بزرگ کردن بچه، ارزش ازدست‌دادن و زوال رابطۀ عاشقانه‌شان را دارد

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

متاسفانه تعداد قابل توجهی از ازدواج‌ها و روابط به دلیل خیانت یکی از طرفین، به ورطه نابودی کشانده می‌شود. حتی برخی فکر می‌کنند که این خیانت‌ها بخشی طبیعی از زندگی است اما چنین روابط خارج از ازدواجی، به هیچ‌وجه نرمال و قابل قبول نیستند و برای جلوگیری از خیانت همسر باید به دنبال راهکار باشیم.

مهم است که بدانید اگر به شما خیانت شد، تقصیر شما نیست و نباید به خاطر آن ملامت شوید. اما با انجام کارهایی می‌توانید احتمال خیانت را کاهش دهید و مطمئن شوید که رابطه‌تان با طرف مقابل محکم و استوار است.

هرکسی ممکن است دچار وسوسه خیانت شود. باید توجه کنید که شریک زندگی شما، فرد اصلی در زندگی است و اگر به هر نحوی واردرابطه عاشقانه‌ای با فرد دیگر شوید، دچار عدم وفاداری شده‌اید.

هر فرد سالمی ممکن است عاشق بیشتر از یک نفر شود. ذات انسان این است که به دنبال چیزهای خوب باشد و بخواهد بیشتر به دست آورد. این موضوع درباره پول، شهرت و اعتبار، رابطه عاشقانه یا جنسی هم صدق می‌کند. ما انسان‌ها ذاتاً حریص هستیم و از هر چیزی بیشتر می‌خواهیم اما زمانی که با یک فرد دیگر وارد رابطه جدی مانند ازدواج می‌شویم، باید مراقب باشیم و از رابطه حفاظت کنیم. اگر به این مسئله توجه نشود، ممکن است تمام مسائل مهم در زندگی را از دست بدهیم.

جلوگیری از خیانت همسر

البته زمانی که زوجی با هم سازگاری کافی ندارند، احتمال خیانت و جدایی بالاتر می‌رود اما در روابطی که هر دو نفر با هم سازگار هستند، باید بسیار مراقب بود. در ادامه ۸ راه برای جلوگیری از خیانت همسر را ذکر کرده‌ایم:


۱  احساسات شخصی و تصویری صمیمانه را به اشتراک بگذارید

یعنی اینکه سعی کنید طرف مقابل را در تمام بخش‌های زندگی خود وارد کنید و به طور عمیقی با هم آشنا شوید. این شناخت و درک متقابل باید فقط برای شریک زندگی شما باشد و افراد دیگر نباید بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. البته به اشتراک گذاشتن احساسات با دوستان و خانواده که به شما اهمیت می‌دهند و دوستتان دارند؛ هیچ اشکالی ندارد.

۲  صحبت درباره رابطه با شریک زندگی

برای جلوگیری از خیانت همسر زن، شوهر یا به عبارتی شریک زندگی شما، باید محرم رازها و اسرارتان باشد و بتوانید به راحتی درباره رابطه‌تان با او صحبت کنید. یعنی اینکه سخنانی بگویید که فقط بین خودتان دو نفر باقی بماند و شخص دیگری از آن مطلع نشود. تعدادی از زوج‌ها، از ارتباط خوبی برخوردار نیستند که همین موضوع منشاء بسیاری از اختلافات در زندگی است.

۳  لمس کردن طرف مقابل

لمس فردی از جنس مخالف، به طور طبیعی باعث انگیزش جنسی طرفین و بهبود رابطه عاطفی می‌شود. بنابراین توصیه می‌شود برای بهبود رابطه، این کار را هم گاهی با شریک زندگی خود امتحان کنید.

۴  هدیه دادن

هدیه دادن به فردی دیگر، نشانه واضحی از عشق و علاقه است. اما هدیه دادن به شریک زندگی، باعث می‌شود که از مرزهای تعریف‌شده نیز عبور کنید و رابطه خود را بهبود ببخشید. بنابراین در مناسبت‌های مختلف برای او هدیه تهیه کنید.

هدیه دادن به همسر

۵  برای هم وقت بگذارید

در اوقات فراغت و زمانی که وقت کافی دارید، به همراه شریک زندگی‌تان وقت بگذرانید. اینکه وقت‌تان را به شخصی دیگر اختصاص دهید، خیانت است. شما نباید شریک زندگی خود را از این موضوع محروم کنید و با فردی دیگر، بیرون بروید.


 

۶  غذا خوردن با یکدیگر

برای خیلی از افراد، قرار در رستوران با جنس مخالف، راهی برای آغاز رابطه عاطفی است. شاید مجبور شوید بخاطر شرایط کاری، به همراه فردی دیگر غذا بخورید. توجه کنید که این کار باید در یک مکان بسیار عمومی باشد و تمام صحبت‌ها نیز باید بر کار متمرکز شوند.

غذا خوردن

۷  چت‌، تماس، پیامک یا ایمیل خصوصی

هر گونه ارتباط خصوصی که با شریک زندگی‌تان نباشد، نوعی از خیانت است. مثلاً پیام یا تماس‌های مخفیانه با فردی دیگر یا تلاش برای ارتباط عاشقانه با او، خیانت محسوب می‌شود. پس سعی کنید این کار را نکنید چراکه به تدریج ممکن است عاشق فردی دیگر شوید و رابطه را خراب کنید.

 

۸  انجام کاری خاص برای طرف مقابل

وقتی کاری خاص را برای فردی دیگر انجام می‌دهید، در واقع مهربانی و محبت خود را نشان داده‌اید. سعی کنید اغلب این کارهای خاص، برای شریک زندگی شما و اعضای خانواده‌تان باشد. اگر برای فردی دیگر، کاری انجام می‌دهید و حس می‌کنید که احتمال ایجاد رابطه عاشقانه میان شما وجود دارد، احتمالاً در مسیر اشتباه قرار گرفته‌اید.

 

به طور کلی، یکی از عمده‌ترین نشانه‌های خیانت به شریک زندگی، این است که فعالیت‌های خود با یک فرد دیگر (که احتمال رابطه عاشقانه دارد) را از او پنهان می‌کنید. اگر کار به جایی برسد که درباره چنین مسائلی دروغ بگویید، در حال حرکت در مسیر خیانت و عدم وفاداری هستید.

افرادی که رابطه‌ زناشویی خوب و یک خانواده دارند، باید از آن مراقبت کنند. سعی کنید در رابطه به وفاداری بیش از هر چیزی اهمیت دهید، در غیر این صورت باارزش‌ترین داریی شما که همان خانواده است، از بین می‌رود.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

آیا می توان در مورد یک موضوع خسته کننده، سخنرانی فوق العاده ای ارائه داد؟

موسسه دانشگاه زندگی دانشجویان متعددی دارد که مشغول آموزش سخنرانی و کسب مهارت فن بیان در زمینه های مختلفی نظیر اقتصاد، صنعت، و صنایع و…فعالیت هستند. می دانید که هر یک از آنها رشته های جالبی هستند. بسیاری از افراد نیز همواره از من در مورد نحوه ارائه یک سخنرانی فوق العاده در مورد یک موضوع خسته کننده سوالاتی می پرسند.

آنها از شنیدن این جمله که چیزی به معنای یک موضوع خسته کننده وجود ندارد، بسیار شگفت زده می شوند. این سخنران ها هستند که منجر به خستگی افراد می شوند.

بدون شک برخی از موضوعات در مقایسه با برخی دیگر از جذابیت کمتری برخوردار هستند. اما من در برخی از سخنرانی ها مشاهده کرده ام که سخنران در مورد موضوع  خسته کننده ای سخنرانی کرده و توانسته است مخاطبین را به خنده یا گریه وا دارد.

ماه گذشته، من با یکی از مدیران بازاریابی بیمه همکاری می کردم. کار من آماده سازی وی برای سخنرانی در مورد موضوع  خسته کننده ای بود. بعد از چند دقیقه صحبت در مورد سخنرانی وی، من از وی درخواست کردم تا متن آغازینی که برای سخنرانی خود آماده کرده بود را ارائه دهد. وی مقدمه فوق العاده ای آماده کرده بود.

موضوع خسته کننده

در اینجا به ۵ مورد از اقداماتی که براین از آنها برای جالب تر ساختن سخنرانی خود استفاده کرد، اشاره می کنیم.

  1. با یک داستان درباره موضوع خسته کننده موردنظر شروع کرد:

    داستان ها نه تنها دارای جذابیت بالایی هستند، بلکه علوم اجتماعی نیز نشان داده است که داستان منجر می شود که افراد نکات کلیدی را به خوبی به یاد داشته باشند.

  2. چارچوب ایجاد کرد:

    با آغاز یک داستان، براین چارچوب بزرگتری را برای سخنرانی خود آماده نمود. این سخنرانی دیگر صرفا در مورد محصولات بیمه نبود، بلکه به کمک به افراد از طریق محصولات بیمه اختصاص داشت.تعریف داستان در سخنرانی خیلی مهم می باشد

  3. از زمان استفاده کرد:

    بسیاری از سخنرانان علاقه ای به آغاز سخنرانی با داستانی ۴ دقیقه ای ندارند. آنها بر این باور هستند که یک داستان طولانی خودخواهانه بوده و به عنوان اتلاف وقت قلمداد می شود. اما براین بر این باور است که داستان آغازین باید با سرعت بسیار آرامی تعریف شده و در هر لحظه به دنبال جلب توجه مخاطبین باشد.

  4. نقشه مسیر را به مخاطبین داد:

    براین سخنرانی خود را با نشان دادن شش عنوان بر روی اسلاید پاورپوینت آغاز نکرد. بلکه وی نقشه ای را در اختیار آنها قرار داد. بعد از به پایان رساندن داستان، براین گفت: “چیزی که ما امروز قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم ….”

  5. از ابتدا با پاورپوینت شروع نکرد:

    در آغاز سخنرانی خود از پاور پوینت استفاده نکرد. در حدود ۱۰ دقیقه بعد از شروع سخنرانی، او برای اولین بار به اسلاید نگاه کرد و گفت “بیایید به موضوع بحث بپردازیم.”

نحوه سخنرانی را کلیک کنید
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

زبان پایه و اساس ارتباط است و توانایی درک و بیان اطلاعات را به انسان ها می دهد. زبان از طریق حرکات، نشانه ها، تصاویر و یا کلمات به ما توانایی برقراری ارتباط می دهد. فن بیان تاثیر زیادی در موثرتر کردن ارتباطات با دنیای پیرامونمان دارد. هر چقدر زودتر با مهارت فن بیان آشنا شویم, موفق تر خواهیم بود. به همین دلیل است که والدین دلشان می خواهد که کودکانشان با دایره لغاتی گسترده, فن بیانی مناسب ,دستور زبانی صحیح و مهمتر از همه با اعتماد به نفس صحبت کنند. خوشبختانه آموزش فن بیان به کودکان کار خیلی سختی نیست و تنها نیاز به همکاری والدین و تمرین مداوم با کودک دارد.

آموزش فن بیان به کودکان

بسیاری از کودکان خجالتی و یا درونگرا هستند. بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که در آموزش فن بیان به کودکان باید انجام داد بالا بردن اعتماد به نفس ایشان است. روش های زیر کمک می کند فرزندتان با اعتماد به نفس بالا و فن بیانی خوب صحبت کند.

به کودک فرصت دهید

بسیاری از ما منتظر نمی مانیم تا کودک جواب سوال مان را بدهد و یا جمله ای را کامل بگوید. وقتی سوالی از کودکتان پرسیدید ۵-۱۰ ثانیه صبر کنید تا کودک به شما پاسخ دهد. این کار به کودک اجازه می دهد تا چیزی که می خواهد بگوید را پردازش کند. این کار در پیشگیری یا کاهش لکنت زبان در کودکان نیز موثر است.

گفتار کودک را بیش از حد تصحیح نکنید

بیش ازحد تصحیح کردن لغاتی که کودک از آن ها استفاده می کند, به جای اینکه مهارت های ارتباطی او را بالا ببرد دقیقا عکس عمل می کند. مخصوصا در مورد کودکانی که خجالتی اند. هر چقدر بیشتر اصرار کنید که کودکتان درست و صحیح صحبت کند بیشتر خواهید دید او کمتر و کمتر حرف می زند. انتظار “کاملا صحیح صحبت کردن” یک کودک دقیقا مثل این است که از کسی که رانندگی بلد نیست انتظار داشته باشید بهتر رانندگی کند!

با کودک مانند یک بزرگسال رفتار کنید

با کودکان طوری صحبت کنید که انگار بزرگسال هستند. ( در عین حال به یاد داشته باشید که آنها کودک اند.) منظور ما از اینکه می گوییم با آنها مانند یک فرد بزرگسال صحبت کنید این نیست که از دایره لغات بزرگسالان، جوک و یا اطلاعاتی که آنها درکی از آن ندارند استفاده کنید. این بدان معنی است که نوبت صحبت کردن و تماس چشمی را با کودک رعایت کنید و برای آنچه می گویند ارزش قائل شوید.

تعامل با فرزند در گفتگو

با در نظر گرفتن سن کودک, یک بستر خوب برای گفتگو با او ایجاد کنید. گفتگو به کودک کمک می کند تا صحبت های افراد دیگر گوش دهد و همچنین در آن شرکت کند. بنابراین وقتی در مورد یک موضوع خاص صحبت می کنید نوبت صحبت کردن را رعایت کنید تا کودک هم بتواند در گفتگو شرکت کند.

بازی :

کودکان با بازی کردن می توانند خیلی چیز ها را یاد بگیرند. توجه داشته باشید تمامی بازی های آموزش فن بیان به کودکان نیاز به تمرین و تکرار دارند. بهتر است یک گروه از کودکان هم سن و سال تشکیل دهید تا بتوانند با هم مهارت فن بیانشان را تقویت کنند. چرا که هر سخنران نیازمند مخاطب است. اما اگر این امکان وجود نداشت خودتان هم می توانید با کودکتان این بازی ها را انجام دهید. برای نمونه می توانید از این نوع بازی ها برای آموزش فن بیان به کودکان خود استفاده کنید.

بازی حدس زدن : یک ارائه پاورپوینت کنید و در آن اسم یا شکل خاصی را بنویسید. از یکی از بچه ها بخواهید پشت به پاورپوینت بنشیند و ما بقی بچه ها به نوبت در  مورد آن چیز توضیح دهند تا کودک بتواند حدس بزند آن کلمه چیست.

توصیف اشکال: یک تصویر با شکل های هندسی را به یکی از کودکان نشان دهید و از او بخواهید شکل ها را توصیف کند تا هم تیمی اش بتواند آن شکل را بکشد.

بازی چند تا : این بازی ساده مخصوصا برای کودکان خردسال بسیار خوب است و آن ها را مجذوب خود می کند. برای مثال در مورد یک ویژگی خاص  که در حیوانات مشترک است از او سوال کنید. چند حیوان می توانی نام ببری که تخم می گذارند؟ چند تا حیوان نام ببر که در دریا زندگی کنند ؟ چند تا حیوان نام ببر که برگ بخورند؟ و غیره. این کار باعث می شود کودک فکر کند و به کلماتی که می شنود دقت کند.

بازی مشاغل: به کودک بگویید فرض کند که یک شغل خاص دارد. مثلا کشاورز است. سپس از او بخواهید در مورد آن شغل صحبت کند و بگوید چه کار هایی انجام  میدهد. این کار به فن بیان و گفتار کودک بسیار کمک می کند.

قصه گویی: از کودکتان بخواهید قصه ای که قبلا برایش خوانده اید را برای شما و همسالانش تعریف کند. همچنین می توانید شخصیت های یک قصه را به هر یک از  کودکان اختصاص دهید و از آن ها بخواهید به جای شخصیت های داستان حرف بزنند. این کار به بالا بردن اعتماد به نفس و فن بیان کودکان کمک زیادی میکند.

جان بخشیدن به اشیا: از کودک بخواهید خودش را به جای یک شی بگذارد و از زبان آن برای شما صحبت کند. مثلا به جای عروسک و یا مدادش.

بازی گزارشگری یا مجری گری: از کودک بخواهید بعنوان یک گزارشگر یا مجری برایتان برنامه اجرا کند. این کار به دایره لغات کودک کمک بسزایی می کند. همچنین این تمرین کمک خواهد کرد که او احساس اعتماد به نفس بیشتری در مقابل جمعیت داشته باشد و تلاش کند تا افکارش را با سایر همسن و سالانش به اشتراک بگذارد.

سخنوری را با ما دنبال کنید

  • کیمیا یزدانی