روانشناسی

۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در این مطلب قصد داریم درباره موضوعی صحبت کنیم که ذهن بسیاری را درگیره کرده است. خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن یک زن، مزایا و معایبی دارد که هر کدام را به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد. در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید چراکه مطلب جامعی درباره خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن زنان، برای شما تهیه کرده‌ایم.

شاغل بودن یا خانه دار بودن

زنان خانه‌دار

برخی فکر می‌کنند یک مادر خانه‌دار در رفاه و آسایش کامل زندگی می‌کند و هیچ غم و غضه‌ای ندارد. نه رئیسی دارد و نه شغلی و هیچ استرسی هم برای انجام کارهایش ندارد. در حالیکه واقعیت این است که خانه دار بودن یا شاغل بودن هر کدام استرس های مربوط به خود را دارند و زنان خانه‌دار هم مسئولیت‌های سنگینی را بر عهده دارند. اگر از جمله مادران خانه‌دار هستید، در ادامه همراه ما باشید:

۱ – همیشه حضور دارید

در خانه بودن به همراه فرزندانتان، مهم‌ترین کاری است که یک زن خانه‌دار بر عهده می‌گیرد.

مزیت: همیشه کنار فرزند خود هستید و به جای اینکه درگیر شغل‌تان باشید، می‌توانید هنگامی که به شما نیاز دارد، به او کمک کنید.

مشکل: اینکه همیشه در خانه و کنار فرزندتان باشید، ممکن است این احساس را ایجاد کنند که گیر افتاده‌اید. شاید از انجام وظایف مادری و خانه‌داری لذت ببرید، اما گاهی حس می‌کنید که لازم است وقت آزادی داشته باشید و کمی به خودتان برسید.

توصیه: کنار گذاشتن کمی وقت برای خودتان، موضوع با اهمیتی است. وضعیت ذهنی و جسمی شما به خواب کافی و رژیم غذایی مناسب و ورزش بستگی دارد، بنابراین سعی کنید آرامش داشته باشید و به وضع خود رسیدگی کنید.

 

خانم خانه دار

۲ – هیچ وقت تنها نیستید

یکی از مواردی که می‌توان به آن اشاره کرد، تنها نبودن در طول روز است.

مزیت: فرزندانتان تقریباً هر ساعت روز کنار شما هستند و احساس تنهایی نمی‌کنید.

مشکل: اینکه هیچ وقت تنها نیستید خودش مشکل‌زا است و باعث می‌شود که به خیلی از کارهای شخصی‌تان نرسید.

توصیه: حتی برای فرزندان محدودیت‌هایی تعیین کنید. اینکه مرزبندی داشته باشید اصلاً اشکالی ندارد و باعث می‌شود کمی بیشتر به خودتان اهمیت بدهید.

 

۳ – خارج از خانه کار نمی‌کنید

کار اصلی شما این است که در خانه مراقب بچه‌ها باشید.


مزیت: می‌توانید تمام توان و انرژی خود را روی فرزندانتان متمرکز کنید و به تربیت و تعلیم آن‌ها بپردازید، زیرا لازم نیست فکرتان مشغول مشکلات کاری و استرس ناشی از کار باشد.

مشکل: با همکاران‌تان آشنا نمی‌شوید و تعاملی در محل کار ندارید. همچنین از حس رضایت مشغول بودن به یک کار و مسائل مربوط به آن، محروم می‌شوید.

توصیه: می‌توانید حس رضایت از مشغول شدن به یک کار را از طریقی دیگر مثلاً فعالیت‌های داوطلبانه در انجمن‌ها یا در مدرسه فرزندتان، به دست آورید. همچنین می‌توانید با انجام کارهای فریلنسری (کار به شکل آزاد و بر اساس مهارت‌ها)، در خانه درآمدی کسب کنید. اگر هنر یا کار خاصی بلد هستید، می‌توانید با فروش آن، منبع درآمد و سرگرمی داشته باشید.

 

۴ – فرزند خود را پرورش می‌دهید

شما شخصاً بر پرورش و رشد فرزندتان نظارت دارید.

مزیت: شما می‌توانید بیشتر مراقب فرزندتان باشید. ببینید که چه چیزی می‌خورد، چه لباس‌هایی به تن می‌کند و همچنین می‌توانید ارزش‌ها و قوانین مهم را به او بیاموزید. علاوه بر این، کاملاً مسئول حفظ امنیت او هستید.

مشکل: در برخی موارد، مادر کاری می‌کند که ارتباط خودش و فرزند، با دنیای بیرون قطع شود و در اجتماع حضور نیابد.

توصیه: برای پرورش یافتن کودک در شرایط مناسب باید از شرایط اجتماعی و مشورت خانواده بهره بگیرید.

پرورش فرزند

۵ – رئیس خانه هستید

مدیریت خانه و به عبارتی رئیس آن بودن، بخشی از وظایف مادر خانه‌دار است.

مزیت: شما خانه را مدیریت می‌کنید. پخت و پز، نظافت، رسیدگی به بچه‎ها و به طور کلی مدیریت خانواده بر عهده شما است.

مشکل: ممکن است حس کنید که وظایف سنگینی بر عهده دارید و همه چیز بر دوش شما قرار گرفته است. حتی اگر همسر شما فرد بسیار خوبی باشد، زمان‌هایی فرا می‌رسد که استرس بر شما غلبه کرده و از وضعیت زندگی خسته می‌شوید.

توصیه: می‌توانید بیشتر مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرید اما برای اینکه خسته نشوید، برخی از کارها را به بچه‌ها بسپارید. با این کار، به آن‌ها درس مسئولیت‌پذیری می‌دهید و آن‌ها می‌توانند کارهایی مانند نظافت و غذا پختن را یاد بگیرند. برخی از والدین که بچه کوچک دارند، در مواقعی افرادی را برای نگه‌داری از آنان استخدام می‌کنند تا به کارهای دیگرشان برسند. تصمیم‌گیری درباره این موارد، به شرایط زندگی و تفکرات شما بستگی دارد.


 

۶ – نوع دیگری از استرس را تجربه می‌کنید

استرس شغلی برای شما وجود ندارد اما نگران موضوعات دیگری خواهید بود.

مزیت: اگر تمام جنبه‌های وظایف والدینی را دوست دارید و حتی هنگام خراب‌کاری بچه، قادر به حفظ روحیه و لبخند زدن هستید، پس میزان استرس شما کمتر از زنانی است که مجبورند در عین مادر بودن، در بیرون از خانه کار کنند.

مشکل: بچه‌ها ممکن است کارهای اعصاب خردکنی انجام دهند یا رفتارهای نامناسبی بروز دهند که در این صورت، استرس یک مادر در مواجه با آنان، افزایش می‌یابد.

توصیه: وقتی که حس کردید استرس دارید، به تمرینات کاهش استرس مانند تنفس عمیق یا مدیتیشن روی بیاورید. همچنین می‌توانید این کارها را به فرزندانتان بیاموزید تا بدانند که چگونه استرس خود را مدیریت کنند.

 

۷ – شرایط خانوادگی شما قابل پیش‌بینی‌تر است

روتین زندگی شما به عنوان یک زن خانه‎دار مشخص‌تر است.

مزیت: می‌توانید روتین زندگی خانواده را به عنوان یک مادر خانه‌دار، کنترل کنید. از اینکه زود باید سر کار بروید نگران نیستید یا قرار نیست عصرها در یک جلسه مهم حضور پیدا کنید. بیشتر اوقات، روتین زندگی شما یکسان است و تغییر بزرگی در آن دیده نمی‌شود.

مشکل: روتین در زندگی ممکن است باعث یکنواختی و بی‌حوصلگی شود. در شرایطی قرار می‌گیرید که بیشتر روزهایتان قابل پیش‌بینی است که آن را کمی حوصله‌سربر می‌کند.

توصیه: شما و اعضای خانواده‌تان می‌توانید در کارهای روزمره تنوع ایجاد کنید. مثلاً به موزه یا پارک بروید و وقت خود را کمی خرج از خانه سپری کنید. برای این کار تقویم خاصی را در نظر بگیرید و در روزهایی که تعیین کرده‌اید، فعالیتی متنوع انجام دهید.

 

زنان شاغل

زنان شاغل

تا اینجا به خوبی‌ها و بدی‌های خانه‌دار بودن اشاره کردیم و برای هر یک نیز توصیه‌هایی داشتیم. در ادامه همراه ما باشید تا کمی درباره مزایا و معایب شاغل بودن زنان صحبت کنیم.

کار کردن زنان در گذشته موضوع رایجی نبود اما با تغییر جوامع و مدرن شدن آن، زنان زیادی به دنبال جذب شدن در بازار کار هستند تا بتوانند استقلال مالی داشته باشند. حتی با نگاهی به کمپانی‌های بزرگ می‌توان دید که جمعیت قابل‌ توجهی از مدیران و کارمندان را زنان تشکیل می‌دهند. امروزه تعداد زیادی از زنان ترجیح می‌دهند به جای خانه‌داری، یک شغل مناسب داشته باشند. اما هر انتخابی مزایا و ضعف‌های خاص خودش را دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.


مزایا:

۱ – زن دارای شخصیتی با اعتماد به نفس بالا می‌شود که قادر است خانواده‌اش را از نظر مالی حمایت کند. او بیشتر با شرایط سازگار می‎شود و می‌تواند خانواده را هدایت و رهبری کند و در شرایط سخت کم نیاورد.

۲ – زنان معمولاً به خاطر انجام چند کار به طور هم‌زمان معروف هستند که بیشتر مردان توانایی انجام آن را ندارند. بنابراین یک مدیر یا رئیس زن، قادر است شرایط کاری سخت را بهتر از یک مرد، مدیریت کند.

۳ – معمولاً گفته می‌شود زنانی که مدیر هستند، حس همدلی بیشتری با کارمندان دارند و رابطه صمیمانه‌تری برقرار می‌کنند. البته گاهی می‌توانند سخت‌گیر نیز باشند.

۴ – زنان می‌توانند تلاش دیگران را درک کنند و آن‌ها را بخاطر تلاش و کار صادقانه، مورد تشویق قرار دهند.

 

معایب:

۱ – هیچ تضمینی برای رسیدن به موفقیت و درآمد خوب، به طور مستقل وجود ندارد. ممکن است یک زن در این راه شکست بخورد یا وارد مسیری اشتباه شود.

۲ – زنان معمولاً برای رسیدن به مقام‌های بالا تلاش بسیاری به خرج می‌دهند اما ممکن است در همین مسیر کارهایی انجام دهند، که باعث حذف رقبا و حتی زنان دیگر شود.

۳ – استرس کاری ممکن است شما را خسته کند. همان‌طور که گفتیم زنان خانه‌دار هم مشکلات و استرس‌های ویژه خودشان را دارند و زنان شاغل، با مشکلات دیگری مواجه می‌شوند. مشکلات کاری برخی اوقات کلافه‌کننده می‌شود و هر زن قدرتمندی را هم ممکن است از ادامه کار، منصرف کند.

 

در این مطلب سعی کردیم درباره بحث خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن زنان صحبت کنیم. برخی عقیده دارند که وظیفه زن، ماندن در خانه و مراقبت از بچه‌هاست و لازم نیست کار کند. البته در جامعه مدرن، عقاید جدیدی وجود دارد و زنان به دنبال جایگاه بهتری هستند و سعی می‌کنند با انتخاب یک شغل، علاوه بر کسب موقعیت اجتماعی مناسب به استقلال مالی نیز برسند

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

خیلی از سخنرانان با احساس گناه بابت تصورات فعلی یا قبلی خود در سخنرانی رو به رو هستند. تصوراتی که روی رفتار آن‌ها در طول سخنرانی تاثیر می گذارد و گاه همه پل‌های پشت سر یک سخنران را همین تفکرهای اشتباه بر باد می‌دهد. میزان آمادگی قبل از سخنرانی می‌تواند یک مثال بارز تصور مردود بین سخنرانان باشد. آن لحظه ‌ای که هنگام تمرین و تکرار برای سخنرانی متوقف می‌شوید و فکر می‌کنید با همین اندک تسلطی که روی موضوع اصلی پیدا کرده اید می‌توانید همه حاضرین را بهت زده کنید؛ اما بعد از حضور روی صحنه احساس کرده‌اید کاخ آرزوهایتان خراب شده است و هیچ چیز با تصورهای پیشین شما از سخنرانی کردن تطابق ندارد!

شاید آشنایی با اشتباهات نابخشودنی در سخنرانی عمومی که قبلا مفصل درباره آن بحث شد چشم و گوش شما را تا حد زیادی نسبت به خطاهای محتمل در سخنرانی باز کرده باشد. سخنرانی سرشار از انواع و اقشام تصور مردود بین سخنرانان است که در ذهن افراد تثبیت می‌شوند و ردِ آن ها تا مدت ها در ذهن سخنران باقی می‌ماند.

شاید وقت آن رسیده باشد که ذهن را برای همیشه از تمام این تفکرها و خصوصا ۸ تصور مردود بین سخنرانان که در ادامه بررسی می‌شود گردگیری کنیم.

تصور مردود بین سخنرانان و راه‌های برطرف کردن آن‌ها

مجموعه‌ای که پیش روی شما قرار دارد کمک می‌کند تا:

  • تصورهای ذهن فعال و خودسر خود را نسبت به اصول سخنرانی و ارائه آن تغییر دهید
  • با آثار متعاقب این تصورها در آینده کسب و کار خود آشنا شوید
  • یاد بگیرید چه طور به جنگ این تصورهای اشتباه بروید

 تصور مردود بین سخنرانان و راه های برطرف کردن آن ها

۸ تصور مردود بین سخنرانان درباره سخنرانی

شما هم قبلا یا اکنون درباره سخنرانی ها، این تصورات ساختگی را در ذهن می‌پروراندید؟

  1. آشنایی عمیق با موضوع مورد بحث در سخنرانی، به من کمک می‌کند تا ایده‌های حتی فی البداهه پیرامون آن در سخنرانی مطرح کنم
  2. مخاطبان من قدرت ذهن خوانی سخنرانی که مقابل آن ها ایستاده است را دارند
  3. می‌توانم درباره موضوعی که تمرین کردن آن ۳۰ ماه طول می‌کشد، در طول ۲۰ دقیقه صحبت کنم
  4. همه مخاطبان جایگاه برابری از دید من دارند
  5. من به بلندخوانی به عنوان بهترین تمرین برای سخنرانی اعتقادی ندارم
  6. برای رسیدن به محل سخنرانی، وقت زیادی دارم
  7. صحنه یا استیج را حذف کنید؛ به این طریق می‌توانم به مخاطبان نزدیک تر باشم!
  8. صحبت کردن با سرعت متوسط و میانه، باعث می‌شود اکثر قریب به اتفاق مخاطبان متوجه حرف‌های من شوند

همراه ما باشید تا درستی یا غلطی برخی از این تصورات را با هم بررسی کنیم.

 تصور مردود بین سخنرانان و راه های برطرف کردن آن ها

تصور اول: آشنایی عمیق با بحث به ارائه ایده‌های جدید در سخنرانی کمک می‌کند

داشتن اطلاعات عمیق درباره یک موضوع، مثلا موضوع پر سر و صدا “اشتغال در ایران و اوضاع بیکاری در استان‌های مختلف” می‌تواند خیلی مفید باشد؛ اما فقط تا جایی که بتوانید روی مخاطب اثر بگذارید. شما در طول سخنرانی نیازهای دیگری هم دارید که باید آن ها را تبیین کنید؛ مثلا:

  • انتقال پیام در آخر: می‌خواهید مخاطبان بعد از ترک سالن سخنرانی چه احساسی داشته باشند؟ به زبان ساده تر دوست دارید سطح اطلاعاتی مخاطب بعد از سخنرانی چه تغییراتی کرده باشد؟
  • لزوم هدفگذاری مخاطبان: مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ چه توقعاتی دارند؟ سطح درک و دانش اولیه آن‌ها چه طور است؟ بر اساس همین داده‌ها در هدفگذاری مخاطبان می‌توانید بهترین لوازم سخنرانی را تهیه کنید
  • توجه به تدارکات: زمانبندی سخنرانی چگونه است؟ مجموع حاضرین چند نفر هستند؟ بهترین داده تصویری برای شما چیست؟ فیلم؟ اینفوگرافیک؟ عکس؟ شما به این اطلاعات برای تنظیم کردن سخنرانی نیاز دارید.

 تصور مردود بین سخنرانان و راه های برطرف کردن آن ها

با این اوصاف تصور اول، از ۸ تصور مردود بین سخنرانان است؛ چون صرفا با دانستن موضوع نمی‌توان به سخنرانی مسلط بود.

تصور دوم: مخاطبان من ذهن خوانی می کنند!

متاسفانه یا خوشبختانه مخاطبان شما تا زمانی که چندین بار هدف و نتیجه کار را یادآوری نکنید، نمی‌توانند دقیقا منظور شما را آنالیز کنند. بر خلاف آن چه که ممکن است همین لحظه به ذهنتان رسیده باشد، یک مخاطب معمولی به تک تک واژه‌هایی که به زبان می‌آورید متوسل نمی‌شود. تنها لازم است مسیر اصلی و اهداف مشخص باشد تا شنونده مجبور به حدس، آزمون و خطا نباشد.

تصور سوم: ارائه سخنرانی هایی که ۳ ماه تمرین لازم دارند تنها در ۲۰ دقیقه!

این مشکل برخاسته از همان حس خودنمایی سخنران به مخاطبان است. حسی که مایل است اثبات کند شما باهوش‌تر از آن هستید که برای یک سخنرانی ساده تا این حد وقت اختصاص دهید! خب طبیعی است؛ اما به یاد داشته باشید که ارائه سخنرانی بدون متن و یا با متن، به تمرین نیاز دارد.

به جز مشکلاتی مثل تپق زدن در طول سخنرانی و عدم تسلط عالی روی مطالب، مشکلات دیگری هم وجود دارد. مثلا سخنران عجولی که بخواهد با این تصور مردود بین سخنرانان، در ۲۰ دقیقه بهترین سخنرانی دنیا را ارائه دهد، فرصت را از مخاطبان خود برای جذب اطلاعات گرفته است.

 تصور مردود بین سخنرانان و راه های برطرف کردن آن ها

تصور چهارم: همه مخاطبان با هم برابر هستند

اگرچه در تمام موقعیت ها، همه انسان‌ها با هم برابر اند و کسی بر کسی برتری ندارد، اما در سخنرانی به ناچار باید روی این قانون خط قرمز بکشیم! در سخنرانی سطح توجه مخاطبان و واکنش‌هایی که از آن‌ها می‌بینیم باعث می‌شود چند گروه مستقل از آن ها در ذهن خود تشکیل دهیم.

به عنوان مثال یک گروه قدرت تصمیم گیری بیشتری دارند و تاثیرگذارتر هستند. گروه دیگر کندتر هستند و متوسط بودن قدرت جذب اطلاعات توسط آن ها، باعث می‌شود آن ها را از گروه اول جدا کنید.

تصور پنجم: عدم نیاز به بلندخوانی هنگام تمرین

فکر کردن در طول سخنرانی با بلند خواندن قبل از سخنرانی، خیلی تفاوت دارد و از این رو نیازی به بلند خوانی نداریم. این استدلال باعث می‌شود از بلندخوانی دست بکشید؟

به طور کلی بلند خوانی قبل از این که وارد صحنه اصلی سخنرانی شوید به مسیر ذهنی شما شکل می دهد. به این صورت که هنگام فکر کردن در سخنرانی، همین صدا و تمریناتی که به صورت بلند داشته اید احتمالا در ذهن شما بار دیگر تداعی شده و به یافتن سوژه بعدی کمک خوبی می‌کند.

تصور ششم: حدف استیج یا صحنه از محل برگزاری سخنرانی

فکر می‌کنید حذف اندک اختلافی که از نظر ارتفاع با مخاطبان خود دارید مانع از نزدیکی شما به آن ها می‌شود؟ بد نیست بدانید تنها در صورتی مجاز به حذف استیج هستید که:

  • مخاطبان شما نه انگشت شمار، اما کم تر از ۲۰ یا ۳۰ نفر باشند
  • اتاق یا سالن سخنرانی برای چنین مراسمی از پیش آماده شده باشد
  • مطمئن هستید که کاملا توسط مخاطبان خود حتی بدون استیج دیده می‌شوید

 تصور مردود بین سخنرانان و راه های برطرف کردن آن ها

یکی از مزایا همین استیج که مثل انواع دیگر تصور مردود بین سخنرانان، سعی دارید آن را از سخنرانی خود حذف کنید برقراری تماس چشمی با مخاطبان و کسانی که نمی شناسید، درست زمانی است که نمی‌دانید دقیقا به کدام نقطه نگاه کنید.

تصور هفتم: لزوم سخنرانی با سرعت متوسط

استاندارد سرعت ادا کاراکترها در میان آمریکایی‌ها، ۱۲۰ تا ۱۶۰ کلمه در دقیقه است. اما این استاندارد قطعا بین ما فارسی زبانان متفاوت خواهد بود. از این رو سخنرانان نیاز دارند که بر اساس منطقه ای که در آن قرار دارند سرعت حرف زدن خود را تغییر دهند.

اینجا را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

فرض کنید در حال صحبت کردن با شخصی هستید که می‌خواهد نظر شما را بابت توسعه ارتباطات کاری جلب کند. به سمت شما می‌آید و با صدایی آرام، یکنواخت و خیلی خسته‌کننده می‌گوید: مشتاق کار با شما هستیم و امیدواریم به این همکاری رضایت دهید. به چهره او نگاه می‌کنید؛ بی‌روح بی‌روح! در این مدت حتی یک ثانیه هم احساس نکرده‌اید با او چشم تو چشم شده باشید و برای نشان دادن توجه هم که شده به شما نگاه کرده باشد. اوضاع زمانی وخیم‌تر می‌شود که درباره سوابق کاری و مهارت‌ها از آن‌ها سوال می‌پرسید و هیچ واکنش خاصی از او نمی‌بینید. انگار که سد ارتباطی بین شما و طرف مقابلتان وجود دارد که مانع از برقراری آن حس اعتمادی که دنبالش هستید می‌شود و این بی‌اعتمادی رشته سست ارتباط بین شما و او را بالاخره خواهد گسست!

چه قبل از سخنرانی، چه میانه‌های سخنرانی و چه بعد از آن سوژه‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام می‌توانند برای سخنران مسئله باشند. همین جای‌گیری و ژست‌ها در سخنرانی، آماده‌سازی متن‌ها، مشکلاتی که در سوال و پاسخ با حاضران به وجود می‌آید و… همه و همه گره‌هایی هستند که کم کم کوره می‌شوند؛ تا این که به سد ارتباطی بین سخنران و مخاطبانش تبدیل می‌شوند.

این مطلب آگاهی شما را نسبت به همین سدها و راه‌های از میان برداشتن آن‌ها بیش‌تر می‌کند؛ سدهایی که خیلی وقت‌ها با آگاهی خود سخنران ایجاد می‌شوند!

بررسی ۵ سد ارتباطی در سخنرانی و راه های حذف آن‌ها

اگر دقیق‌تر به استخوان‌بندی ارتباطات در سخنرانی بنگریم متوجه می‌شویم که این ارتباط در واقع فرآیند پیچیده‌ای است که در مغز ما در حال انجام می‌باشد و ما سعی داریم با مهارت‌های کلامی خود آن را به بقیه منتقل کنیم. سخنرانی منوط به همین ارتباط اثربخشی است که بتواند سازمان فکری فردی را تغییر دهد. این اثر بخشی زمانی رخ می‌دهد که پیام شما به بهترین شکل و به نحو احسنت توسط گیرنده دریافت شود. اهل فن معتقدند بخش عمده‌ای از مسئولیت انتقال پیام بر عهده سخنرانان است.

شایسته است ما به عنوان یک سخنران موانع راه پر فراز و نشیبی را که در پیش داریم بشناسیم.

بررسی 5 سد ارتباطی در سخنرانی و راه های حذف آن‌ها

سد ارتباطی اول: عدم اشتیاق در سخنران

همه چیز از بی اعتمادی شروع می‌شود. دقیقا همان لحظه‌ای که شما مشغول معرفی محصولی هستید که خودتان به کارایی و عملکردش شک دارید! یک سخنران حرفه‌ای که اتفاقا به تمام جوانب مسلط است می‌داند که قبل از هر چیز باید این شوق و تمایل در چهره او نسبت به محصول، خدمت، نوآوری یا هر سوژه دیگر وجود داشته باشد تا بالاخره در مخاطبان هم ایجاد شود!

با کمی اشتیاق این سد را برای همیشه حذف کنید!

بد نیست کار را با توجه بیش‌تر نسبت به حالات چهره شروع کنید. این که چه طور این کار را انجام دهید هم مهم است و حتما شش کلاه تفکر در فن بیان در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

دقت کنید که حالت چهره با حرف‌هایی که آن لحظه به زبان می‌آورید هماهنگی داشته باشد. اگرچه معمولا حالات چهره با احساسات واقعی ما گره می‌خورند و هماهنگ هستند، اما اگر حالت چهره با پیام شما همخوانی نداشته باشد اولین سد ارتباطی در سخنرانی به وجود آمده است. در این حالت شنونده فکر می‌کند وقتی خودتان به حرف‌هایتان ایمان ندارید پس قطعا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است!

سد ارتباطی دوم: حرکاتی که باعث حواس‌پرتی می‌شوند

بیش از ۵۰ درصد سخنرانانی که شاهد سخنرانی آن‌ها در مراسم‌های بزرگ و رسمی بودم عادت به حرکاتی داشتند که معمولا باعث حواس‌پرتی می‌شوند. حرکاتی که نشانگر ضعف سخنران در مدیریت زبان بدن در سخنرانی می‌باشند؛ مثل حرکات پا روی هوا، گرفتن خودکار به دست و بازی کردن با سر و ته آن، لمس حلقه دور انگشت‌هایشان و…

بررسی 5 سد ارتباطی در سخنرانی و راه های حذف آن‌ها

این سخنرانان حتی اگر این حرکات اضافی را ترک کنند بالاخره هنگام حرف زدن به حرکت‌های شدید دست نیاز دارند؛ طوری که در تمام لحظات آرنج آن‌ها به اواسط کمرشان قفل شده است و ما به عنوان شنونده همواره شاهد یک ظاهر یکنواخت و تکراری هستیم. اگر شما هم فکر می‌کنید این سد ارتباطی در شما هم به واسطه حرکات بدنتان وجود دارد ابتدا این دو سوال را از خود بپرسید:

  1. فکر می‌کنید از دست‌ها و اشیا اطراف خود بیش از حد استفاده می‌کنید؟ تحرک شما روی صحنه تا چه حد است؟
  2. قبل از سخنرانی، هدف خاصی از برخی از حرکاتتان برای خود مشخص کرده بودید؟

استفاده از حرکت بدن به شرط نیاز برای حذف این مانع

همان طور که گفتیم در یک سخنرانی ترغیب‌کننده همه چیز به جا و اصولی خواهد بود؛ خصوصا حرکات دستی که زبان بدن ما را تشکیل می‌دهند. دست‌ها را به صورت دوره‌ای در طول بدن قرار دهید و هر بار حرکت متفاوتی نسبت به قبل در آن‌ها ایجاد کنید.

مانع اصلی در سخنرانی زمانی به وجود می‌آید که آن چه می‌گویید هیچ ارتباط محسوسی با آن طور که شما این کلمات را بیان می‌کنید ندارد!

بررسی 5 سد ارتباطی در سخنرانی و راه های حذف آن‌ها

حرکت به شرط نیاز در طول سخنرانی باعث می‌شود:

  1. از یک متن، یک تصویر ذهنی به واسطه حرکات بدن شما برای مخاطب شکل بگیرد که مدت زمان ماندگاری بیش‌تری دارد.
  2. انرژی مضاعفی به مخاطبانی تزریق شود که به واسطه یک سخنرانی خسته‌کننده کلیشه‌ای کسل شده‌اند

سد ارتباطی سوم: عدم تمرکز کافی

هر چه قدر که اطلاعات مازاد بیهوده‌ای را به بحث اضافه کنید، امکان حواس‌پرتی و تداخل مطالب در ذهن مخاطب بیش‌تر می‌شود. از این شاخه بدان شاخه پریدن مشکلی است که اکثرا به دلیل سوالات مخاطبان به وجود می‌آید و مانع از تمرکز کافی سخنران به عنوان سد ارتباطی مهمی در سخنرانی می‌شود.

برای حذف این مانع متمرکز بمانید!

  1. خودتان را مثل قطاری تصور کنید که در حال راندن و حمل و نقل مسافران است. به محض این که احساس کردید موضوع در حال بحث از موضوع اصلی فاصله گرفته است ترمز قطار را بکشید!
  2. کلمات کلیدی مهم را به خاطر بسپارید
  3. برای جلوگیری از اختلال در ارائه مطالب پرسش و پاسخ‌ها را به آخر بحث موکول کنید

بررسی 5 سد ارتباطی در سخنرانی و راه های حذف آن‌ها

سد ارتباطی چهارم: پاورپوینتی که چشم و گوش سخنران می‌شود!

مانع ارتباطی بعد درست از جایی شروع می‌شود که پاورپوینت چشم، گوش و سرانجام همه چیز سخنران می‌شود؛ طوری که اگر از پایین به او نگاه کنیم او را فقط در حال روخوانی می‌بینیم! کیفیت سخنرانی زمانی تضمین می‌شود که سد ارتباطی چهارم را با بازنگری در طراحی،انتخاب و تنظیم اسلایدها در سخنرانی از میان بردارید. برای طراحی بهتر اسلایدها به نکات زیر توجه کنید:

  1. اسلایدهای تصویر محور بسازید؛ نه متن محور
  2. پاورپوینت را بر اساس زاویه دید مخاطبان، مدت زمان لازم برای مرور آن‌ها توسط مخاطبان، فریم مناسبی که خواندن در آن راحت‌تر باشد و …طراحی کنید
  3. جزئیات و بخش‌های فرعی را از ساختار اسلایدها حذف کنید. فراموش نکنید که قرار نیست کل متن‌ها را در اسلایدها جمع‌آوری کنیم
  4. اگر بیش از ۶ ماه است که چارچوب اسلایدهای شما در سخنرانی‌های مختلف عوض نشده است، دیگر وقت آن رسیده تا اسلایدها را نونوار کنید!

سد ارتباطی پنجم: قطع تماس چشمی

تنها شاهراه برای بنیان‌گذاری ارتباط، اعتماد است. وقتی که بخشی از سخنرانی را فراموش می‌کنید ناخودآگاه به زمین، سقف یا در و دیوار و سرانجام مخاطبان نگاه می‌کنید. در چنین حالتی تازه کلماتی مثل اِم، اوم و سایر کلمات پرکننده شنیده می‌شوند.

فراموش نکنید که برقراری تماس چشمی تنها راه پایدار برای برقراری ارتباط با مخاطبان است. کسی که از شما به چشم، توجه دیده است وامدار نگاهتان می‌شود و این ارتباط را قطع نمی‌کند

مقالات بیشتر را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

نبض زندگی ما به شدت به عادت‌های خوب و بدی که ترک آن‌ها تقریبا غیرممکن است وابسته شده است. طوری که اگر یکی از این عادت‌ها از زندگی روزمره حذف شوند انگار شریان اصلی حیات پاره شده و همه چیز متوقف می‌شود. سخنرانی هم بخش از زندگی ما است که سرشار از این عادت‌های رنگارنگ خوب و بد می‌باشد. عادت نشستن و ایستادن، عادت‌های حرف زدن از جمله تکه کلام‌هایی که ناخواسته به زبان می‌آوریم، عادت به نگاه‌هایی که مخاطبان را از ما دلسرد می‌کنند و خلاصه هر چیزی که ترک آن برای ما گاهی از مرگ هم ترسناک‌تر است! خبر بد آن که عادت بد سخنرانان بیش‌تر اوقات روی صحنه و هنگام سخنرانی بروز می‌یابد!

بعضی از این عادت‌هایی که در سخنرانی‌ها داریم خیلی جزئی و ریزتر از آن هستند که متوجه آن‌ها شویم. علت هم واضح است؛ مدیریت وسکانس‌بندی کل سخنرانی تمرکز زیادی می‌خواهد و ما را از پرداختن به امور جانبی بازمی‌دارد. با این حال جای نگرانی نیست. مجموعه‌ای از ۱۰ عادت بد سخنرانان را که متداول‌تر هستتند را جمع‌آوری نمودیم که احتمالا آشنایی با هر یک بسیاری از اشتباهات شما را روی صحنه سخنرانی اصلاح خواهد کرد.

مروری بر ۱۰ عادت بد سخنرانان حین اجرا روی صحنه

نگاهی بر شیوه سخنوری سخنرانان مطرح دنیا از جمله فن بیان ماهرانه و سخنرانی الهام‌بخش استیوجابز و سایر بزرگان، یک سخنرانی بی‌عیب و نقص را به ما نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد همه چیز از جمله سالن سخرانی تا تمام تجهیزاتی که مورد نیاز یک سخنران است تعدیل شده تا ما شاهد نطقی حرفه‌ای باشیم؛ اما برای سخنرانان مبتدی‌تر که با تجربه کم‌تر و شرایط متفاوتی قصد دارند کار خود را شروع کنند همه چیز این قدر خوب و ایده‌آل شروع نمی‌شود. خصوصا اگر گرفتار عادت‌های بدی باشیم که سخنرانی ما را کم و بیش تحت تاثیر قرار دهد.

عادت بد سخنرانان

عادت بد اول: خاموش کردن روشنایی سالن به صورت کامل

با شروع سخنرانی و روشن کردن اسلایدها، اولین چیزی که بیننده انتظار دیدن آن را دارد خاموش شدن روشنایی و تبدیل آن به سالن سینما پرهیجان است! در صورتی که مخاطبان شما نوجوان یا کم و سن سال‌تر باشند این اشتیاق برای خاموش شدن سالن بیش‌تر هم می‌شود. اگر تا کنون بلافاصله بعد از نمایش اسلایدها درخواست خاموش شدن روشنایی سالن را داشتید از همین حالا این عادت بد سخنرانان را ترک کنید، رو به رو مخاطبان بایستید، عذر‌خواهی کرده و بگویید: ما به روشنایی سالن نیاز داریم!

خاموش کردن و قطع روشنایی سالن به صورت کامل عادت بد سخنرانان است؛ عادتی که اتفاقا هرگز نسبت به ترک آن اقدامی انجام نشده است چون به صورت طبیعی همه دوست دارند توجه حاضرین داخل سالن روی اسلایدها باشد و با خاموش شدن روشنایی تنها چیزی که دیده شود اسلایدها باشند. از طرف دیگر اگر قرار باشد روشنایی سالن به صورت کامل متوقف شود ارتباط شما با مخاطبان قطع می‌شود. خیلی وقت‌ها تماس چشمی برای انتقال داده‌ها لازم است.

چه طور این عادت را ترک کنیم؟

برای عادت به خاموش نکردن روشنایی سالن بهتر است دلایلی که وجود دارد را مدام با خود مرور کنید. مهم‌ترین دلیلی که هر سخنران می‌تواند داشته باشد جلوگیری از تبدیل سخنرانی به سالن سینما است. به علاوه تا زمانی که مخاطبان شما را رو در رو مشاهده نکنند نمی‌توانند آن چه که گفته شده را به خوبی هضم و جذب کنند.

عادت بد سخنرانان

عادت بد دوم: تمرکز افراطی روی یکی از بخش‌های سخنرانی

اگر سخنرانی را به یک سه‌پایه تشبیه کنیم، آن گاه هر یک از پایه‌های آن عبارتند از:

  1. محتوا سخنرانی/ پیام سخنرانی
  2. نحوه ارائه سخنرانی
  3. محتوا بصری

نمونه دیگر از عادت بد سخنرانان که اتفاقا خیلی رایج است، تمرکز و مانور بیش‌از حد روی یکی از این پایه‌ها است؛ مثلا:

  • برخی به شدت روی محتوا  و حفظ متن سخنرانی تمرکز کرده و پایه بعدی مثل نحوه ارائه متن غفلت می‌کنند
  • برای برخی دیگر بداهه سخن گفتن در سخنرانی مهم‌تر از طراحی اسلایدها و تنظیم عناوین آن است

عادت بد سخنرانان

این در حالی است که سه پایه سخنرانی به شدت به هم وابسته هستند و اگر قرار باشد یکی از پایه‌ها معیوب باشد قطعا در تعادل و ایستایی سخنرانی اختلالاتی پیش می‌آید.

کدام پای سخنرانی شما می‌لنگد؟

حتی اگر آگاه‌ترین فرد روی زمین نسبت به موضوعی که انتخاب کرده‌اید باز هم به آمادگی قبل از سخنرانی و تمرکز روی متن، نحوه ارائه و محتوا بصری نیاز دارید. اگر ویدیویی از سخنرانی‌های قبلی دارید یک بار تماشا کنید و ببینید کدام پایه سخنرانی شما می‌لنگد؟ کدام بخش است که به تقویت نیاز دارد.

بلافاصله بعد از شناخت نقطه ضعف سخنرانی روی همان تمرکز کنید، پایه محتوا را در کنار نزدیک شدن به مخاطبان روی صحنه و تمرین زبان بدن اصولی تقویت نمایید.

عادت بد سوم: انتخاب موضوعاتی که مخاطبان را ناخواسته خسته می‌کند

سخنرانی‌های تخصصی که معمولا با بار اطلاعاتی علمی زیادی همراه هستند برای بسیاری از سخنرانان رعب‌آور هستند؛ چون به خاطر تمرکز روی محتوا و تلاش برای به خاطر سپردن و سپس ارائه متن تقریبا فرصتی برای ارتباط گرفتن با مخاطبان و تعامل از راه گفتگو باقی نمی‌ماند. نمونه دیگر عادت بد سخنرانان نیز همین موضوعاتی هستند که کل بحث را خشک و بی‌تحرک می‌کنند!

عادت بد سخنرانان

موضوع اصلی را در لایه‌ای از داستان بپوشانید!

اگر نکات مختلفی را می‌خواهید با سکانس‌بندی در سخنرانی انتقال دهید چه بهتر که این نکات را در لایه‌ای از داستان بپوشانید؛ دقیقا مثل لایه‌های کیک! تجربه نشان داده است که یک سخنرانی ۱۸ دقیقه‌ای یکنواخت که در آن صرفا به انتقال اطلاعات پرداخته شود قطعا برای نیمی از مخاطبان خسته‌کننده خواهد بود؛ اما نیم ساعت سخنرانی توام با محتوا بصری که در قالب لایه‌های یک داستان تعریف شود برای مخاطبان همچنان دلچسب است!

چه طور ترک عادت کنیم؟

از دیدگاه برخی یک سخنران واقعی کسی است که بتواند در جمع افرادی با رژیم گوشتخواری صحبت کند و آن‌ها را رژیم گیاهخواری مطلق علاقمند سازد! داستان سرایی در سخنرانی به این سادگی‌ها هم نیست. برای این که بخواهیم یک موضوع مشخص را در قالب داستان به مخاطب تحویل دهیم قطعا به آمادگی قبلی بالایی نیاز داریم. پس قبل از سخنرانی به دنبال سرهم‌بندی داستان واقعی یا حتی غیرواقعی باشید که به موضوع بحث مرتبط است و در حد ممکن ظرفیت انتقال پیام مورد نظر ما را دارد.

عادت بد سخنرانان

عادت بد چهارم: روخوانی صفر تا صد یک مطلب در سخنرانی

در سخنرانی‌های بزرگ و در حضور کسانی که به موضوع مورد بحث شما کاملا تسلط دارند، روخوانی از روی مطلب تقلب و خیانت بزرگی است. روخوانی صفر تا صد از روی یک مطلب به جز این که نشانگر عدم آمادگی و تسلط شما باشد این حس را به مخاطبان القا می‌کند که انگار توسط شما گول خورده‌اند!

چه طور این عادت را ترک کنیم؟

بهترین راه برای ترک عادت بد سخنرانان در روخوانی از روی متن، استفاده از عناوین یا سرتیترهایی است که به صورت خلاصه مقابل سخنران قرار می‌گیرند و کلید شروع هر مبحث هستند. حتی می‌تواند کلمات کلیدی هر مبحث را زیر همان عنوان ذکر کنید تا اگر احیانا یک بخش را فراموش کردید با این کلیدها سریع نکات را به یاد آورید. به علاوه می‌توانید از ترفندهای سخنرانی از روی متن، طوری که از روی متن نمی‌خوانید استفاده کنید. این ترفندها کمک می‌کند که در شرایط بحرانی و مواقعی که امکان حفظ کردن تمام سخنرانی وجود ندارد همچنان از متن کمک بگیرید

مقالات ما را در www.daneshgahezendegi.com دنبال کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

بارها و بارها در زندگی روزمره شاهد موقعیت‌هایی بوده‌اید که شما را دچار شک و تردید عجیبی کرده است. همین که حرفی زده باشید اما احساس کنید مخاطب برعکس متوجه شده  و شما را با رفتارش سردرگم کرده است. تا این جا که بابت برداشت اشتباه مخاطبتان مردد می‌شوید و این احساس در رفتارتان نمود می‌یابد. یا این که احتمالا شما هم از این “فکر کردم”های تکراری خسته شده‌اید؛ مثل این که “فکر کردم منظورم را متوجه نشده است” یا “فکر کردم دچار سوتفاهم شده باشد” و…این موقعیت‌ها و سایر موقعیت‌های مشابه شامل درگیری ذهنی بسیاری از ما با معضل شفافیت در سخنرانی است. معضلی آشنا که با تمام پیچیدگی‌هایش راه حل دارد.

توهم شفافیت در سخنرانی

در بررسی پدیده توهم شفافیت در سخنرانی همان طور که گفته شد فرد آگاهی افراد را نسبت به حالات خود خیلی بیش‌تر از آن چه که هست ارزیابی می‌کند. در توهم شفافیت مقصود حالات داخلی افراد مثل احساسات او نظیر ترس، ناراحتی، هیجان و …می‌باشد.

موقعیت‌های مشابهی از توهم شفافیت در زندگی شخصی هم رخ می‌دهد. مثلا در حال خوردن یک غذا یا نوشیدن نوشیدنی خاصی هستید که عشق خاصی بدان می‌ورزید یا در مقابل از خوردن آن نفرت دارید فکر می‌کنید سایر افراد حاضر در دور میز بیش از خود شما این حس عشق یا نفرت را احساس می‌کنند. یا اگر برای یک مصاحبه شغلی یا مثلا مطرح کردن درخواست افزایش حقوق عصبی، مضطرب و نگران هستید حس می‌کنید طرف مقابل خیلی زود از حس شما آگاهی پیدا کرده و این موضوع روی دیدگاه رئیس یا فرد مصاحبه‌کننده نسبت به شما اثر منفی می‌گذارد.

توهم شفافیت در سخنرانی

اگر درگیر این معضل شده‌اید با این تصور که باید تا آخر با این تصور دست و پنجه نرم کنید خودتان را عذاب ندهید! بخش دوم این سری آموزشی کمک می‌کند تا به سادگی بر ترس و توهمات خود غلبه کنید.

بررسی معضل توهم شفافیت در سخنرانی و ترس سخنرانان

سخنرانی عمومی می‌تواند یک تجربه عظیم احساسی برای هر فرد باشد. به همین دلیل است که هر عامل مرتبط با روح و روان سخنران می‌تواند به اشکال مختلف به فرآیند سخنرانی آسیب بزند.

توهم شفافیت چه طور چارچوب ذهن سخنران را بر هم می‌زند؟

اگر ذهن سخنران را یک چارچوب سازماندهی شده در نظر بگیریم که با مطالب طبقه‌بندی شده منظم شده است، توهم شفافیت در سخنرانی همچون تیر خانمان‌براندازی است که کل این نظام را بر هم می‌زند؛ اما چه طور؟

توهم شفافیت در سخنرانی

ایجاد شور و هیجان افراطی سخنران

گیلویچ و صوفیسکی در ادامه تحقیقات خود بعد از کشف این واکنش ذهنی در افراد تصمیم گرفتند ببینند آیا توهم شفافیت روی سخنرانان هم که زمینه کاریشان آن‌ها را مستعد آسیب می‌کند تاثیر می‌گذارد یا نه. پاسخ همان طور که انتظار می‌رفت مثبت بود.

در طول سخنرانی، سخنران‌هایی که مغلوب این حس می‌شوند به سمت واکنش‌های منفی پیش می‌روند. به این شکل که سخنران نمی‌تواند مشکلات سخنرانی و مدیریت آن‌ها را بر عهده بگیرد، عصبانی می‌شود و با توهم شفافیت بر عصبانیتش افزوده می‌شود. این حالت چرخه‌ای است که با یک روند تصاعدی تسریع می‌گردد.

خجالت‌زدگی افراطی بابت اشتباهات کوچک

فرض کنید بابت یک اشتباه کوچک در طول سخنرانی تپق زده‌اید، مطلب را جا به جا منتقل کردید و …همه سخنرانان در این شرایط احساس خجالت‌ می‌کنند؛ مثلا خود را سرزش می‌کنند که چرا مرتکب این اشتباه شده‌اند یا این اشتباه از آن‌ها بعید بوده است.

این شرایط هم باعث می‌شود سخنران تصور کند اشتباهاتش بیش از پیش دیده شده و بدتر خجالت‌زده شود. پر واضح است تا زمانی که دو بخش اساسی و واضح در طول سخنرانی با هم اشتباه نشوند غالب مخاطبان از اشتباهات مختصر شما غافل می‌مانند.

اجبار سخنران به عذرخواهی‌های مکرر از مخاطبان

تحت تاثیر شرایط ایجاد شده هر سخنرانی بالاخره مجبور می‌شود عذخواهی کند. این نوع عذرخواهی غالبانه ناشیانه و غیرحرفه‌ای است چون بسیاری از مخاطبان از علت آن اطلاعی ندارند.

توهم شفافیت در سخنرانی

مدیریت و غلبه بر توهم شفافیت در سخنرانی

توهم شفافیت هر چه که باشد مثل سایر مشکلات نظیر اثر نورپردازی در سخنرانی راه چاره دارد.

شاید مهم‌ترین راهکاری که برای مبارزه با این مشکل پیشنهاد می‌شود آگاهی‌بخشی به سخنران برای آشنایی بیش‌تر با این معضل باشد. به نظر می‌رسد هر چه که سخنران با این موضوع بیش‌تر آشنا باشد اعتماد به نفس بیش‌تری پیدا می‌کند تا این که همزمان اضطراب خود را پایین بیاورد و کیفیت سخنرانی‌اش بالا برود.

تاثیر توهم شفافیت بر مخاطبان در سخنرانی

ایراد سخنرانی یک فرآیند دو طرفه است که همزمان روی سخنران و بیننده یا شنونده اثر می‌گذارد. بر خلاف آن چه به نظر می‌رسد مخاطبان هم به اندازه سخنران از توهم شفافیت در سخنرانی تاثیر می‌پذیرند:

سرخوردگی و ناامیدی مخاطب

تصور کنید مخاطبی را که با دیدن واکنش‌های شما تصور می‌کند از نشستن روی صندلی و تماشا شما نتیجه نمی‌گیرد. این حالت به مرور زمان مخاطب را دچار ناامیدی می‌کند و هر چه بیش‌تر بگذرد باعث می‌شود یک استرس داخلی بابت این اتلاف وقت در وی شکل بگیرد. از آن جایی که سخنران هم متوجه این استرس نمی‌شود مخاطب تصور می‌کند مورد بی‌توجهی قرار گرفته است و به زودی محل سخنرانی را ترک خواهد کرد.

توهم شفافیت در سخنرانی

بازخوردهایی که هرگز ابراز نمی‌شوند

خیلی از بازخوردهایی که سخنرانان دریافت می‌کنند مستقیم نیست. در بسیاری از مواقع از نظرات حاضران بعد از سخنرانی، در صفحات اجتماعی و یا به صورت مکاتبه‌ای اطلاع می‌یابیم. یکی از دلایل عدم گرفتن بازخورد از مخاطب در طول سخنرانی همین استرسی است که به واسطه توهم شفافیت در ظاهر سخنران شکل می‌گیرد و مانع از ابراز بازخورد توسط شخص مخاطب می‌شود.

جدیدترین مقالات ما را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

شما هم از آن دسته سخنرانانی هستید که به محض فرارسیدن آن لحظه‌ای که باید قدم بر صحنه بگذارید ناگهان پاهایتان به زمین می‌چسبد و از ترس، جرئت قدم از قدم برداشتن ندارید؟ بدتر از این حالت، تصوری است که باعث می‌شود هر لحظه احتمال دهیم مخاطب به احساسات ما پی برده و همه چیز را فهمیده است! اگر شما هم با چنین تصوراتی پیش از سخنرانی و حتی حین سخنرانی مواجه می‌شوید همراه ما باشید تا خیلی زود از شر معضل توهم شفافیت خود خلاص شوید!

قبلا درباره تعصبات شناختی و اثر منفی آن‌ها در سخنرانی در دانشگاه زندگی خوانده‌اید. سوگیری یا جهت‌گیری‌هایی که در قضاوت و استدلال انحراف ایجاد کرده و به موجب آن، نتیجه‌گیری‌هایی که در مورد سایر افراد و موقعیت‌ها انجام می‌گیرد ممکن است به شکلی غیرمنطقی صورت گیرند. در نهایت تعصبات شناختی ممکن است به تحریف ادراکی، قضاوت نادرست، تفسیر غیرمنطقی یا آن چه که به طور گسترده اختلال رفتاری نامیده می‌شود منجر شود.

با فرض آشنایی کامل با تعصبات شناختی و آسیب‌هایی که برای سخنران به دنبال دارند تصمیم داریم به بررسی معضل دیگری به نام توهم شفافیت که زیرمجموعه‌ی همین تعصبات قرار می‌گیرد و باعث ترس سخنران از سخنرانی می‌شوند بپردازیم. با دانشگاه زندگی همراه باشید.

بررسی معضل توهم شفافیت و ترس از سخنرانی در سخنرانان

توهم شفافیت بخشی از همان خط قرمزها یا تعصبات سخنران روی اطراف و اطرافیانش می‌باشد که باعث می‌شود سخنران تمایل داشته باشد توجه دیگران را نسبت به حالات روحی‌اش بیش‌تر برآورد کند. به زبان ساده‌تر سخنران تصور می‌کند همه و همه نسبت به حالت روحی او (ناراحتی، نگرانی، دست‌پاچه شدن و…) آگاه هستند.

 توهم شفافیت

مفهوم و ریشه‌ی توهم شفافیت در طول تاریخ

اصطلاح “توهم شفافیت” اولین بار در یک مقاله‌ای پژوهشی که در سال ۱۹۹۸ توسط سه پژوهشگر گیلویچ، صوفیسکی و مدوچه تدوین شد معرفی گردید. طبق این پژوهش سخنران و افرادی که مقابل یک جمع در حال صحبت کردن یا هر نوع اجرایی هستند ممکن است با تصور پوچی درگیر شوند که به شدت تحت نظر دیگران هستند و احساساتشان به سرعت از روی حرکات و حالاتشان به بیرون درز می‌کند. در نتیجه مخاطبان هم به سرعت به این حالات پی می‌برند و همین موضوع روی اعتبار و اعتماد به نفس سخنران اثر می‌گذارد.

توهم شفافیت با مفاهیمی مثل این که مخاطب ذهن سخنران با بخواند و از روی حرکاتش به مقصود او پی ببرد فرق دارد. در توهم شفافیت همواره یک حس دلسردکننده با سخنران همراه است که باعث می‌شود فکر کند دیگران به سرنخ‌هایی پی می‌برند که با استفاده از آن‌ها از حالات روحی‌اش باخبر می‌شوند. سرنخ‌های خارجی مثل این که سخنران از ترس تسلیم شده است، جا زده است، صدایش می‌لرزد و مواردی از این قیبل. سرنخ‌هایی که باعث می‌شود سخنران دائما برای پنهان کردن یا سرکوب نمودن احساسات خود در لحظه در تکاپو باشد.

 توهم شفافیت

تاثیر معضل توهم شفافیت در انواع سخنرانی‌ها

بعد از شناخت مفهوم اصلی، این سوال برای اغلب افراد مطرح می‌شود که آیا توهم شفافیت همه ما را به یک اندازه و به یک شکل تحت تاثیر قرار می‌دهد یا نه؟

طبق تحقیقاتی که در آینده‌ای نه چندان دور بعد از مطرح کردن این مفهوم توسط گیلویچ، صوفیسکی و مدوچه صورت گرفت مشخص شد که هیچ گونه تفاوت جنسیتی یا فاکتور سن و سال روی توهم شفافیت و تاثیر آن روی افراد اثر ندارد؛ اگرچه تاثیرگذاری این موضوع با سطح ایمنی بدن افراد می‌تواند ارتباط مستقیم داشته باشد.

آن چه که روی واکنش افراد در شرایط مختلف اثر می‌گذارد در واقع پاسخ‌های حسی فردی آن‌ها نسبت به محرک‌های مختلف است. مثلا افراد حساس‌تری که از نظر عاطفی سریع‌تر تحت تاثیر قرار می‌گیرند پاسخ‌های قوی‌تری را در چنین موقعیت‌هایی بروز می‌دهند.

 توهم شفافیت

ارتباط توهم شفافیت با سایر تعصبات شناختی در افراد

به یاد داشته باشید که پدیده توهم شفافیت ارتباط نزدیکی با پدیده‌ی تعصبات شناختی که قبلا در دانشگاه زندگی بررسی شد دارد. در تعصبات شناختی فرد تصور می‌کند که زیر یک نورافکن قرار دارد و تمام حالات خارجی و ظاهری او زیرنظر بیننده قرار دارد.

در بررسی پدیده توهم شفافیت هم فرد آگاهی افراد نسبت به حالات خود خیلی بیش‌تر از آن چه که هست ارزیابی می‌کند؛ با این تفاوت که در وهم شفافیت مقصود حالات داخلی افراد مثل احساسات او نظیر ترس، ناراحتی، هیجان و …می‌باشد.

نمونه‌های توهم شفافیت در صحنه‌ی سخنرانی

برای درک بهتر این پدیده خودتان را در حالات فرضی قرار دهید که روی صحنه سخنرانی قرار دارید و به شدت مستعد پذیرش معضل وهم شفافیت از سوی مخاطبان خود هستید. مثلا:

اگر درباره آمار و ارقام یا هر مورد دیگری در طول سخنرانی دروغ می‌گویید یا از ذکر حقیقت خودداری می‌کنید اما تصور می‌شود همه به نحوی به دروغگویی شما پی برده‌اند. در حالی که هیچ شناختی تا کنون از شما نداشته‌اند!

 توهم شفافیت

اگر در حال خوردن یک غذا یا نوشیدن نوشیدنی خاصی هستید که عشق خاصی بدان می‌ورزید یا در مقابل از خوردن آن نفرت دارید فکر می‌کنید سایر افراد حاضر در دور میز بیش از خود شما این حس عشق یا نفرت را احساس می‌کنند!

اگر بابت عدم آمادگی یا عدم آمادگی کافی برای حضور در سخنرانی یا کنفرانس احساس گناه می‌کنید اما باز هم تصور می‌شود دیگران از این حس شما بیش‌تر آگاه هستید و به عدم آمادگی شما خیلی سریع‌تر پی برده‌اند!

اگر بابت عدم دریافت یک مدرک یا هدیه خاص ناامید شده‌اید و ناراحت هستید احساس می‌کنید دوستان یا اطرافیان سریع‌تر از خود شما به این موضوع پی برده‌اند و می‌دانند چه قدر بابت این مسئله ناامید هستید!

 توهم شفافیت

اگر برای یک مصاحبه شغلی یا مثلا مطرح کردن درخواست افزایش حقوق عصبی، مضطرب و نگران هستید حس می‌کنید طرف مقابل خیلی زود از حس شما آگاهی پیدا کرده و این موضوع روی دیدگاه رئیس یا فرد مصاحبه‌کننده نسبت به شما اثر منفی می‌گذارد

مقالات سخنرانی و فن بیان را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

در این مطلب قصد داریم درباره موضوعی صحبت کنیم که ذهن بسیاری را درگیره کرده است. خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن یک زن، مزایا و معایبی دارد که هر کدام را به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد. در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید چراکه مطلب جامعی درباره خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن زنان، برای شما تهیه کرده‌ایم.

شاغل بودن یا خانه دار بودن

زنان خانه‌دار

برخی فکر می‌کنند یک مادر خانه‌دار در رفاه و آسایش کامل زندگی می‌کند و هیچ غم و غضه‌ای ندارد. نه رئیسی دارد و نه شغلی و هیچ استرسی هم برای انجام کارهایش ندارد. در حالیکه واقعیت این است که خانه دار بودن یا شاغل بودن هر کدام استرس های مربوط به خود را دارند و زنان خانه‌دار هم مسئولیت‌های سنگینی را بر عهده دارند. اگر از جمله مادران خانه‌دار هستید، در ادامه همراه ما باشید:

۱ – همیشه حضور دارید

در خانه بودن به همراه فرزندانتان، مهم‌ترین کاری است که یک زن خانه‌دار بر عهده می‌گیرد.

مزیت: همیشه کنار فرزند خود هستید و به جای اینکه درگیر شغل‌تان باشید، می‌توانید هنگامی که به شما نیاز دارد، به او کمک کنید.

مشکل: اینکه همیشه در خانه و کنار فرزندتان باشید، ممکن است این احساس را ایجاد کنند که گیر افتاده‌اید. شاید از انجام وظایف مادری و خانه‌داری لذت ببرید، اما گاهی حس می‌کنید که لازم است وقت آزادی داشته باشید و کمی به خودتان برسید.

توصیه: کنار گذاشتن کمی وقت برای خودتان، موضوع با اهمیتی است. وضعیت ذهنی و جسمی شما به خواب کافی و رژیم غذایی مناسب و ورزش بستگی دارد، بنابراین سعی کنید آرامش داشته باشید و به وضع خود رسیدگی کنید.

 

خانم خانه دار

۲ – هیچ وقت تنها نیستید

یکی از مواردی که می‌توان به آن اشاره کرد، تنها نبودن در طول روز است.

مزیت: فرزندانتان تقریباً هر ساعت روز کنار شما هستند و احساس تنهایی نمی‌کنید.

مشکل: اینکه هیچ وقت تنها نیستید خودش مشکل‌زا است و باعث می‌شود که به خیلی از کارهای شخصی‌تان نرسید.

توصیه: حتی برای فرزندان محدودیت‌هایی تعیین کنید. اینکه مرزبندی داشته باشید اصلاً اشکالی ندارد و باعث می‌شود کمی بیشتر به خودتان اهمیت بدهید.

 

۳ – خارج از خانه کار نمی‌کنید

کار اصلی شما این است که در خانه مراقب بچه‌ها باشید.


مزیت: می‌توانید تمام توان و انرژی خود را روی فرزندانتان متمرکز کنید و به تربیت و تعلیم آن‌ها بپردازید، زیرا لازم نیست فکرتان مشغول مشکلات کاری و استرس ناشی از کار باشد.

مشکل: با همکاران‌تان آشنا نمی‌شوید و تعاملی در محل کار ندارید. همچنین از حس رضایت مشغول بودن به یک کار و مسائل مربوط به آن، محروم می‌شوید.

توصیه: می‌توانید حس رضایت از مشغول شدن به یک کار را از طریقی دیگر مثلاً فعالیت‌های داوطلبانه در انجمن‌ها یا در مدرسه فرزندتان، به دست آورید. همچنین می‌توانید با انجام کارهای فریلنسری (کار به شکل آزاد و بر اساس مهارت‌ها)، در خانه درآمدی کسب کنید. اگر هنر یا کار خاصی بلد هستید، می‌توانید با فروش آن، منبع درآمد و سرگرمی داشته باشید.

 

۴ – فرزند خود را پرورش می‌دهید

شما شخصاً بر پرورش و رشد فرزندتان نظارت دارید.

مزیت: شما می‌توانید بیشتر مراقب فرزندتان باشید. ببینید که چه چیزی می‌خورد، چه لباس‌هایی به تن می‌کند و همچنین می‌توانید ارزش‌ها و قوانین مهم را به او بیاموزید. علاوه بر این، کاملاً مسئول حفظ امنیت او هستید.

مشکل: در برخی موارد، مادر کاری می‌کند که ارتباط خودش و فرزند، با دنیای بیرون قطع شود و در اجتماع حضور نیابد.

توصیه: برای پرورش یافتن کودک در شرایط مناسب باید از شرایط اجتماعی و مشورت خانواده بهره بگیرید.

پرورش فرزند

۵ – رئیس خانه هستید

مدیریت خانه و به عبارتی رئیس آن بودن، بخشی از وظایف مادر خانه‌دار است.

مزیت: شما خانه را مدیریت می‌کنید. پخت و پز، نظافت، رسیدگی به بچه‎ها و به طور کلی مدیریت خانواده بر عهده شما است.

مشکل: ممکن است حس کنید که وظایف سنگینی بر عهده دارید و همه چیز بر دوش شما قرار گرفته است. حتی اگر همسر شما فرد بسیار خوبی باشد، زمان‌هایی فرا می‌رسد که استرس بر شما غلبه کرده و از وضعیت زندگی خسته می‌شوید.

توصیه: می‌توانید بیشتر مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرید اما برای اینکه خسته نشوید، برخی از کارها را به بچه‌ها بسپارید. با این کار، به آن‌ها درس مسئولیت‌پذیری می‌دهید و آن‌ها می‌توانند کارهایی مانند نظافت و غذا پختن را یاد بگیرند. برخی از والدین که بچه کوچک دارند، در مواقعی افرادی را برای نگه‌داری از آنان استخدام می‌کنند تا به کارهای دیگرشان برسند. تصمیم‌گیری درباره این موارد، به شرایط زندگی و تفکرات شما بستگی دارد.


 

۶ – نوع دیگری از استرس را تجربه می‌کنید

استرس شغلی برای شما وجود ندارد اما نگران موضوعات دیگری خواهید بود.

مزیت: اگر تمام جنبه‌های وظایف والدینی را دوست دارید و حتی هنگام خراب‌کاری بچه، قادر به حفظ روحیه و لبخند زدن هستید، پس میزان استرس شما کمتر از زنانی است که مجبورند در عین مادر بودن، در بیرون از خانه کار کنند.

مشکل: بچه‌ها ممکن است کارهای اعصاب خردکنی انجام دهند یا رفتارهای نامناسبی بروز دهند که در این صورت، استرس یک مادر در مواجه با آنان، افزایش می‌یابد.

توصیه: وقتی که حس کردید استرس دارید، به تمرینات کاهش استرس مانند تنفس عمیق یا مدیتیشن روی بیاورید. همچنین می‌توانید این کارها را به فرزندانتان بیاموزید تا بدانند که چگونه استرس خود را مدیریت کنند.

 

۷ – شرایط خانوادگی شما قابل پیش‌بینی‌تر است

روتین زندگی شما به عنوان یک زن خانه‎دار مشخص‌تر است.

مزیت: می‌توانید روتین زندگی خانواده را به عنوان یک مادر خانه‌دار، کنترل کنید. از اینکه زود باید سر کار بروید نگران نیستید یا قرار نیست عصرها در یک جلسه مهم حضور پیدا کنید. بیشتر اوقات، روتین زندگی شما یکسان است و تغییر بزرگی در آن دیده نمی‌شود.

مشکل: روتین در زندگی ممکن است باعث یکنواختی و بی‌حوصلگی شود. در شرایطی قرار می‌گیرید که بیشتر روزهایتان قابل پیش‌بینی است که آن را کمی حوصله‌سربر می‌کند.

توصیه: شما و اعضای خانواده‌تان می‌توانید در کارهای روزمره تنوع ایجاد کنید. مثلاً به موزه یا پارک بروید و وقت خود را کمی خرج از خانه سپری کنید. برای این کار تقویم خاصی را در نظر بگیرید و در روزهایی که تعیین کرده‌اید، فعالیتی متنوع انجام دهید.

 

زنان شاغل

زنان شاغل

تا اینجا به خوبی‌ها و بدی‌های خانه‌دار بودن اشاره کردیم و برای هر یک نیز توصیه‌هایی داشتیم. در ادامه همراه ما باشید تا کمی درباره مزایا و معایب شاغل بودن زنان صحبت کنیم.

کار کردن زنان در گذشته موضوع رایجی نبود اما با تغییر جوامع و مدرن شدن آن، زنان زیادی به دنبال جذب شدن در بازار کار هستند تا بتوانند استقلال مالی داشته باشند. حتی با نگاهی به کمپانی‌های بزرگ می‌توان دید که جمعیت قابل‌ توجهی از مدیران و کارمندان را زنان تشکیل می‌دهند. امروزه تعداد زیادی از زنان ترجیح می‌دهند به جای خانه‌داری، یک شغل مناسب داشته باشند. اما هر انتخابی مزایا و ضعف‌های خاص خودش را دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.


مزایا:

۱ – زن دارای شخصیتی با اعتماد به نفس بالا می‌شود که قادر است خانواده‌اش را از نظر مالی حمایت کند. او بیشتر با شرایط سازگار می‎شود و می‌تواند خانواده را هدایت و رهبری کند و در شرایط سخت کم نیاورد.

۲ – زنان معمولاً به خاطر انجام چند کار به طور هم‌زمان معروف هستند که بیشتر مردان توانایی انجام آن را ندارند. بنابراین یک مدیر یا رئیس زن، قادر است شرایط کاری سخت را بهتر از یک مرد، مدیریت کند.

۳ – معمولاً گفته می‌شود زنانی که مدیر هستند، حس همدلی بیشتری با کارمندان دارند و رابطه صمیمانه‌تری برقرار می‌کنند. البته گاهی می‌توانند سخت‌گیر نیز باشند.

۴ – زنان می‌توانند تلاش دیگران را درک کنند و آن‌ها را بخاطر تلاش و کار صادقانه، مورد تشویق قرار دهند.

 

معایب:

۱ – هیچ تضمینی برای رسیدن به موفقیت و درآمد خوب، به طور مستقل وجود ندارد. ممکن است یک زن در این راه شکست بخورد یا وارد مسیری اشتباه شود.

۲ – زنان معمولاً برای رسیدن به مقام‌های بالا تلاش بسیاری به خرج می‌دهند اما ممکن است در همین مسیر کارهایی انجام دهند، که باعث حذف رقبا و حتی زنان دیگر شود.

۳ – استرس کاری ممکن است شما را خسته کند. همان‌طور که گفتیم زنان خانه‌دار هم مشکلات و استرس‌های ویژه خودشان را دارند و زنان شاغل، با مشکلات دیگری مواجه می‌شوند. مشکلات کاری برخی اوقات کلافه‌کننده می‌شود و هر زن قدرتمندی را هم ممکن است از ادامه کار، منصرف کند.

 

در این مطلب سعی کردیم درباره بحث خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن زنان صحبت کنیم. برخی عقیده دارند که وظیفه زن، ماندن در خانه و مراقبت از بچه‌هاست و لازم نیست کار کند. البته در جامعه مدرن، عقاید جدیدی وجود دارد و زنان به دنبال جایگاه بهتری هستند و سعی می‌کنند با انتخاب یک شغل، علاوه بر کسب موقعیت اجتماعی مناسب به استقلال مالی نیز برسند

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

پیچ رادیو را باز می کنیم، موج را روی کانال مورد علاقه و همیشگی تنظیم می نماییم و منتظر می مانیم. تنها چند صدم ثانیه طول می کشد تا این انتظار به یک لذت تازه و دل انگیز تبدیل می شود. لذتی که به محض انتشار صدای گوینده رادیو در فضای ماشین شروع شده و تا جایی ادامه می یابد که دیگر دل کَندن از ماشین برایمان دشوار می شود! دور و اطراف ما پر است از این آدم های خوش صدایی که با نوای مخملیشان دلربایی می کنند و عقل و هوش شنونده را از او می گیرند. فکر می کنید چه چیزی باعث می شود صدای بعضی از ما تا این حد شنیدنی، گرم و دلنشین باشد یا به عبارت ساده تر مهم ترین مواردی که به عنوان شاخصه صدا در شکل گیری کیفیت آن نقش دارند چیست؟

همه ما با تاثیرات چشمگیر صدا در روابط روزمره و موقعیت های شغلی آشنا هستیم. برای اوپراتورهای تلفن، فروشندگان، بازاریابان، مشاوران، فعالان حوزه پزشکی، سخنرانان، معلمان و اساتید و خلاصه هر نوع شغل و حرفه ای، صدا به عنوان یکی از اعضای موثر در جذب مخاطب حرف اول و آخر را می زند. اما صدای همه مردان و زنان از نظر کیفی برابر نیست و در این بین برتری های زیادی نسبت به یکدیگر وجود دارد.

اگر شما هم می‌خواهید به جرگه خوش‌صداترین سخنوران چه در روابط فردی و چه در روابط حرفه ای و اجتماعی خود بپیوندید و صدایی نرم و مخملی و بدون خط و خش (!) داشته باشید بد نیست به نسخه امروز دانشگاه زندگی توجه کنید.

معرفی ۷ شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

جای بسی خوشحالی است که صدا نظیر سایر فاکتورهای خدادادی افراد مثل قد یا سایر ویژگی های ظاهری ثابت نیست و با ترفندهای متعددی می توان صدا را از آن چه که هست صد برابر ارتقا دارد! مثلا هر سخنور قادر است با راه و روش های اصولی تقلید فن بیان بزرگان هنگام صحبت کردن، به تدریح با شیوه بیان آن ها خود را سازگار کرده و صدایش را به سمت آن ها متمایل سازد. یا این که یک گوینده رادیو می تواند با ترفندهای کلیدی برای کلفت کردن یا بم کردن صدا، صدای واقعی خود را از آن چه که هست بهتر نشان دهد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

برخی از شاخصه هایی که در ادامه بررسی می کنیم، از جمله مهم ترین ویژگی یا شاخصه صدا هستند که هر سخنران، سخنور یا به طور کلی هر فردی که در امور روزمره خود بیشتر به استفاده از زبان و صدا وابسته است باید در خود جستجو کرده و ارتقا دهد.

زیر و بمی صدا

هنگام حرف زدن در موقعیت های مختلف، خصوصا موقعیت های شغلی که قرار است فراز و فرودها در طول حرف زدن مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد زیر و بمی صدا اهمیت بسیار دارد. منظور از زیر و بمی صدا همان ارتفاع صدای ما یا در واقع تلاش ما برای بلندتر حرف زدن بدون فریاد است. تارهای صوتی خود را به مثابه یک گیتار در نظر بگیرید. هر چه قدر که تارهای این گیتار بیشتر به لرزش درآید صدای شما زیرتر و احتمالا بدون آن گرفتگی خاصی که در صدای بم شنیده می شود به گوش مخاطب خواهد رسید. زمانی که این تارها با کندی و با دفعات کم تری مرتعش شوند صدا بم تر و بم تر خواهد شد.

این زیر و بمی صدا در برخی از زبان ها از جمله زبان بین المللی انگلیسی اهمیت زیادی دارد. مثلا گوینده با این بالا و پایین کردن ارتفاع می تواند روی بخش های مختلف یا سیلاب های یک کلمه استرس بیشتری ایجاد کرده و به این شکل تاکید خود را نشان دهد. ما نیز در زبان فارسی می توانیم از زیر و بمی به عنوان یک شاخصه صدا احساساتمان را بروز دهیم.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

تُن یا لحن صدا

در هر حالتی همه ما نیازمند تنظیم تن یا لحن صدای خود هستیم. در برخی از منابع تن صدا را درجه صدا یا همان بلندی و کوتاهی صدا در نظر می گیرند. به هر حال مقصود ما در اینجا تنظیم الحان می باشد. مثلا در مواقعی که مجبور هستیم با تن مکالمات روزمره یعنی به همان حالت عادی صحبت کنیم، در مواقع خاص دیگر نیز مجبور هستیم تن صدای خود را آهنگین کنیم. این تغییرات را به خوبی زمان دیدن فیلم متوجه می شویم. مثلا با تغییر سکانس ها می توانیم این تغییر الحان را بهتر احساس نماییم. حالا همین لحن را با زمانی که مشغول دیدن یک کارتون هستید مقایسه نمایید.

حجم صدا

قدرت یک صدا، یه به زبان حجم و بلندی آن که بتواند همه را متوجه خود سازد یک فاکتور اساسی در ارزیابی شاخصه صدا افراد است. تنظیم تعادل بین حجم صدا و موقعیتی که در آن قرار گرفته اید هنری است که کم تری سخنران یا سخنوری از آن برخوردار است. گاهی زیادی بلند حرف زدن یا حجم داده به صدا باعث می شود دیگران ما را بی ادب تلقی کنند. گاهی هم آرام صحبت کردن و عدم بهره وری از تمام توانایی یا قدرت موجود در صدا باعث بروز سوتفاهم هایی می شود.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

بازیگری صدا

آن چه یک سخنور را از یک هنرمند متمایز می کند ابزاری است که با استفاده از آن به هنرپیشگی می پردازد. به زبان دیگر سخنور از استعداد صدای خود استفاده می کند و این صدا او می باشد که قرار است در مقابل مخاطب بازیگری یا هنرپیشگی کند. تریلر فیلم ها، صدایی که قرار است بخشی از یک کتاب صوتی را به تصویر بکشد و صدایی که می خواهد بیانگر اهداف پشت یک تبلیغ پرهزینه باشد باید دارای خصلت بازیگری یا act باشد. به همین دلیل بازیگری را یک شاخصه صدا در افراد حرفه ای به شمار می آورند.

تلفظ های بی عیب و نقص

یکی از مواردی که به صورت غیرمستقیم کیفیت صدا را از خود متاثر می سازد تلفظ های بی عیب و نقص می باشد. برای همه ما پیش آمده است؛ مثلا وقتی قرار است یک کلمه سخت یا ناآشنا را چند بار تلفظ کنیم مکث می کنیم و حتی صدایمان آرام تر از همیشه خواهد شد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

تلفظ درست کلمات از ملزومات کار هر سخنور برای استفاده تمام و کمال از تمام ظرفیت های صدا است.

مکث و وقفه های مداوم

یکی از نویسندگان طنز آمریکایی می گوید: کلمه و واژه مناسب و درست ممکن است نافذ و موثر باشد، اما هیچ کلمه و واژه ای موثرتر از یک لحظه سکوت ، مناسب و بجا نیست! قبلا درباره اهمیت مکث در سخنرانی صحبت کردیم؛ اما تا کنون مکث و وقفه های مداوم را به عنوان شاخصه صدا بررسی نکرده بودیم.

مکث یکی از خاصیت های صدای واضح و فن بیان صریحی است که قرار است مخاطب دیگران باشد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

پالایش صدا

هیچ کس ۱۰۰ درصد نمی تواند وقتی که پشت میکروفون می ایستد دقیقا همان کسی باشد که در مخیله خود تصور می کرده است. کیفیت و انعطاف پذیری دو شاخصه صدا هستند که به گوینده امکان تغییرات گاه به گاه را می دهند.

از جمله هفت گنجی که باعث می شود گوینده دوست داشتنی تری به نظر برسیم پالودن صدا قبل از حرف زدن می باشد. اما تکنیک های مختلفی برای این پالایش و آماده سازی وجود دارد. در کنار تکنیک های مراقبت از تارهای صوتی می توانید از معجون های مختلف استفاده کنید و حتما تحت نظر پزشک از ویتامین های مختلف نیز مصرف نمایید.

مقالات بیشتر را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

اگر قرار باشد در میان هزاران کاراکتری که در طول سخنرانی یک ساعته خود به کار می برید یه بخش کوچک از آن را پررنگ یا اصطلاحا هایلایت کنید تا نسبت به بخش های دیگر بهتر در ذهن مخاطب ثبت شود چه می کنید؟ اگر میان تمام سبک های سخنرانی و راه های ارائه آن یک روش ساده وجود داشته باشد که بتوان با استفاده از آن یک قسمت کوچک را به یادماندنی کرد آن راه چیست؟ اگر یک جمله ماندگار در دنیا وجود داشت که با استفاده از آن می توانستید ذهن مخاطب را صرفا روی همان موضوع متمرکز سازید آن جمله چه بود؟ استفاده از اپی فورا پاسخ مناسبی به تمام این سوالات رایج بین کسانی است که کسب وکارشان این روزها به شدت با فن بیانشان گره خورده است!

اگر جستجو ساده ای در وب داشته باشید احتمالا با وارد کردن اپی فورا به معنانی دیگری بر می خورید که اساسا هیچ ارتباطی با سخنرانی و فن بیان ندارند. اما چنان چه یک بار به این مفهوم به صورت بنیادی نگاه کنید متوجه می شوید که ارتباط معنایی ظریفی بین اپی فورا و کاربرد مصطلح آن در فن بیان وجود دارد.

بعد از پایان این مطلب متوجه خواهید شد که اصلا اپی فورا چیست و این اصطلاح پزشکی چه طور در فنون بیان جا باز کرده است، چه طور باید از اپی فورا استفاده کرد و اپی فورا قرار است چه تاثیرات چشمگیری روی حرف زدن ما داشته باشد.

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

اپی فورا بیماری آبریزش چشم در حالات عادی و بدون هر گونه عامل محرک خارجی است. در واقع اپی فورا تشدید اشک ریزی در چشم است. تشدید وجه مشترک بین این بیماری و استفاده از آن در فن بیان است. معادل اپی فورا یعنی اپیستروف، واژه ای یونانی است که در ادبیات و فن خطابه یونانیان کاربرد زیادی داشته است. به این شکل که به کاربرد تکراری یک کلمه در انتهای جملات به صورت یکسان، اپیستروف گویند.

اپیستروف یا اپی فورا در مقابل آنافورا به معنای تکرار یک کلمه در ابتدا کلمات قرار می گیرد. همان طور که از توضیحات برداشت می شود هدف اصلی به کارگیری اپیستروف تاکید بیشتر، تشدید بار معنایی و مانور گسترده تر روی نکته مورد نظر ما است. گویی اپی فورا مثل چاشنی غذایی می باشد که قرار است به وسیله آن تند و تیز تر برسد و مزه تندی آن بر تمام مزه ها غالب شود!

نامدارانی که از اپیستروف استفاده کرده اند

یکی از بزرگ ترین و محبوب ترین اشخاصی که در طول فعالیتش از اپیستروف استفاده می کرده است آبراهام لینکلن بوده است. نطق گیتسبرگ و فن بیان فراموش ناشدنی لینکلن در نوزدهم نوامبر ۱۸۶۳، سرشار از کاربرد هوشمندانه اپی فورا بوده است:

این ملت زیر سایه لطف خدا باید تولد تازه ای از آزادی را داشته باشد؛ و دولت این مردم، به وسیله مردم، برای مردم، هرگز نباید به نابودی کشیده شود!

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

همان طور که مشاهده می کنید در این نطق لینکلن به صورت متوالی، بارها از کلمه “مردم” استفاده می کند. لینکلن در این سخنرانی با به کار بردن کلمه مردم با استفاده از مفهوم اپی فورا سعی دارد به مردم این حقیقت را القا نماید که دولت چیزی دور و جدا از مردم نیست؛ بلکه سازمانی برای ارتباط صمیمی با آن ها می باشد.

استفاده از این تکنیک به صورت گسترده در ادبیات، هنر و به شکل اختصاصی تری در فن بیان متداول است. در طول تکرار و تداومی که در طول صحبت کردن به وجود می آیدف اپی فورا باعث تاکید هر چه بیشتر روی کلمات کلیدی می شود. در واقع اپی فورا با جمع آوری کلمات در انتها یک عبارت باعث ایجاد نقطه کانونی جهت پیوند صدا، کلمات، معانی و زبان بدن شما با هم می شوند.

اپی فورا در فن بیان جان اف کندی

جان افن کندی در سخنرانی “استراتژی برای صلح” که در ۱۰ ژوئن ۱۹۶۳ برگزار شد این گونه از اپی فورا بهره گرفته است:

ایالات متحده آمریکا؛ همان طور که جهانیان می دانند

هیچ جنگی را شروع نمی کند

هیچ جنگی را نمی خواهد

و انتظار هیچ جنگی را در حال حاضر ندارد!

ما اکنون جنگی را انتظار نداریم…

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

اپی فورا در فن بیان مالکوم ایکس

مالکوم ایکس، فعال سیاه‌پوست و مسلمان حقوق انسانی در خطابه “انقلاب سیاه” خود به تاریخ  ژوئن ۱۹۶۳ این گونه از اپی فورا بهره می گیرد:

برادر و خواهران ما در آسیا که اکنون مستعمره اروپا هستند

برادران و خواهران دینی ما که اکنون تحت استعمار اروپا قرار دارند

و رعیت های ساکن آمریکا لاتین که اکنون متسعمره اروپا هستند از سال ۱۹۴۵ در تنش و مبارزات شدید با استعمارگران بوده اند…

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

اپیستروف در فن بیان مارتین لوتر کینگ

“رویایی دارم”  نام یک سخنرانی ۱۷ دقیقه‌ای از مارتین لوتر کینگ است که در ۲۸ اوت ۱۹۶۳ در راهپیمایی به سوی واشینگتن در حضور ۲۵۰۰۰۰ نفر برای کار و آزادی و در برابر بنای یادبود لینکلن در واشینگتن دی سی ایراد شد. اسن سخنرانی نمونه بارز به کارگیری اپیستروف می باشد:

با این ایمان می توانیم با هم کار کنیم

با هم دعا کنیم

با هم به زندان برویم

با هم برای آزادی بایستیم و بدانیم که یک روز آزاد خواهیم شد…

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

اپی فورا در فن بیان لیندون جانسون

لیندون جانسون سی و ششمین رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات است. جانسون در ۱۵ می ۱۹۶۵ روی واژه “مشکل یا مشکلات” تمرکز کرده و با تاکید روی آن سعی دارد مشکلات موجود را مشکلات کل ایالات آمریکا و ملل ساکن آن بداند؛ نه مشکل یک تیره یا نژاد خاص:

مشکل مشکل سیاه پوستان نیست

مشکل مشکل جنوب نیست

مشکل مشکل شمال نیست

مشکل مشکل تمام آمریکایی ها است و امشب یکدیگر را نه به عنوان دکورات یا جمهوری خواه، بلکه به عنوان یک آمریکایی برای حل مشکلات ملاقات کرده ایم…

معرفی مفهوم اپی فورا یا اپیستروف در فن بیان

با اپیستروف یا بدون اپیستروف؟ مسئله این است!

برای پاسخ به این سوال بین تمام مثال هایی که برای کاربرد اپی فورا یافتیم شاید یکی از مثال ها در دو ترجمه متفاوت از انجیل جالب تر به نظر می آمد. به این دو ترجمه متفاوت از کتاب مقدس توجه کنید:

ترجمه اول

وقتی که کودک بودم

مثل کودم حرف می زدم

مثل کودک فکر می کردم

مثل کودک استدلال می کردم

وقتی که مرد بزرگی شدم تمام راه و روش های کودکانه را پشت سر خود گذاشتم…

ترجمه دوم

وقتی که بچه بودم مثل بچه ها فکر می کردم، حرف می زدم و دلیل تراشی می کردم؛ اما بعد از بزرگ شدن تمام این چیزهای بچگانه را کنار گذاشتم.

این دو مثال یک نکته واضح را به ما گوشزد می کند؛ این که به واسطه جا به جایی و اضافه شدن بخش های بیشتری به این ترجمه چه قدر تاثیرگذاری فرق خواهد داشت. از این ترجمه، می توان دریافت که ترجمه اول مسلما بدون اپی فورا خلاصه تر و مناسب برای سخنرانی های ده دقیقه ای است؛ اما شاید ترجمه دوم با استفاده از اپی فورا تاکید بیشتری روی مفاهیم مدنظر ما داشته باشد.

حالا این بر عهده شما است تا با درک کافی از سبک سخنرانی خود فن بیان مناسب را با اپی فورا تنظیم نمایید و همواره به این دو نکته توجه داشته باشید:

  1. در ساختار اپی فورا از کلمات کلیدی استفاده شود
  2. از اپی فورا بیش از حد استفاده نشود
مقالات ما را در www.daneshgahezendegi.com دنبال کنید
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

اگر تجربه حضور در جمع بزرگی را خصوصا زمانی که یک گوینده با تجربه و حرفه ای مشغول حرف زدن باشد را دارید حتما به خوبی طعم لذتی را که در آن لحظه به هر کسی دست می دهد را چشیده اید. فقط یک سخنران یا گوینده حرفه ای است که می تواند شنونده را سفت و محکم روی صندلی های نگه دارد یا باعث شود از جایی که هست تا زمانی که سخنرانی تمام نشده جُم نخورد! تنها این سخنرانان هستند که می توانند بدون این که مخاطب احساس خستگی کند او را پرورش دهند، آگاه کنند و باعث رشد او در همان فاصله کوتاه بدون اندک زحمتی شوند. با این حال گوینده هوشمند بودن به این سبک، بایدها و نبایدهای خاص خود را دارد!

اگرچه می توان با استفاده از جملات هیپنوتیزم کننده سخنرانی جذابی را به مخاطبان هدیه داد یا هفت خوانی را برای درگیر کردن مخاطب به وسیله جملات متنوع و زبان بدن از سر گذراند اما گاهی در سخنرانی جملاتی هستند که نباید گفته شوند و مواقعی هستند که باید از شکل گیری آن ها به واسطه پرهیز از این جملات جلوگیری کرد.

هر چند که هر سخنران یا گوینده ای اصول خاصی را برای نمایش هوشمندی خود حین سخنرانی دارد بد نیست این بار به ۱۰ جمله ای که در دانشگاه زندگی پیش روی شما قرار دارد توجه کنید. این جملات هرگز به زبان یک گوینده هوشمند جاری نمی شوند!

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

گاهی سخنرانی به واسطه جملاتی که نمی گوییم پیروزمندانه تر خاتمه می یابد! چه جملاتی تا کنون به کارگیری آن ها در سخنرانی شما ممنوع بوده است؟ اصلا جملات ممنوعه هم در متون سخنرانی شما به صورت ثابت در نظر گرفته می شود و چنین لیستی وجود دارد؟

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

از همین حالا لیست ده گانه زیر را ترتیب دهید و حواستان باشد هرگز این ده جمله را به کار نبرید:

هرگز نگویید “صدای من را می شنوید؟”

برای شروع سخنرانی تکنیک های بی شمار خوبی وجود دارد که می توان از آن ها بهره گرفت؛ حتی وقتی که قرار است میکروفون را تست کنیم و بلند داد بزنیم: صدای من را دارید؟ می توانید صدایم را بشنوید؟

این جمله یکی از ضعیف ترین جملاتی است که یک سخنران می تواند برای شروع سخنرانی خود از آن استفاده کند. فکر می کنید اصلا شنونده ای هم وجود دارد که این جمله را از زبان سخنرانان نشنیده باشد؟ به نظرتان این دسته از عبارات بیش از حد کلیشه ای نشدند؟ وقت آن نرسیده است از این جملات پوسیده کمتر استفاده نماییم؟

راهکارهای به درد بخورد: این که بخواهیم از کیفیت و وضوح صدای خود مطمئن شویم بخش جدانشدنی از کار است. به همین دلیل توصیه می کنیم حتما با تیم تدارکات در تعامل باشید و از قبل میکروفون تست شود که هرگز نیازی به گفتن این جمله توسط یک گوینده هوشمند نباشد!

هرگز نگویید: “گوشی و لپ تاپتان را خاموش کنید!”

این جمله را همه ما سرکلاس و در حضور اساتید و معلمان شنیده ایم؛ اما اگر قرار باشد همین جمله تکراری را در محافل عمومی و سخنرانی ها هم بشنویم چه طور؟ احتمالا خیلی از ما به شنیدن آن عادت ندارین و حتی ممکن است بابت آن کمی خشمگین و بی میل شویم. به علاوه این روزها لپ تاپ و موبایل از ابزارهای نوت برداری، ضبط صدا و فیلمبرداری هستند و هر کسی ممکن است بدان هر لحظه نیاز پیدا کند.

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

جایگزین به درد بخورد: توصیه ما در این موارد استفاده از این جمله است: “لطفا گوشی های خود را روی حالت بی صدا قرار دهید”.

هرگز نگویید: “امروز سرحال نیستیم!”

برای مخاطبانی که مدت ها چشم به راه شما و چشم انتظار شنیدن حرف هایتان بودند، شنیدن این جمله مساوی است با بهانه تراشی یا توجیه عدم آمادگی کافی شما برای سخنرانی کردن. برای مخاطبان هر مشکلی اعم از عدم آمادگی شما یا پرواززدگی، صرفا مشکل شما است؛ و لاغیر!

جایگزین به درد بخور: در چنین مواقعی بهتر است به عنوان گوینده هوشمند هیچ چیزی نگویید. قبل از سخنرانی قهوه بخورید، چرت کوتاهی داشته باشید و هیجان خود را بالا ببرید. ضمنا خود را از استرس سخنرانی و دلشوره ها دور نگه دارید.

هرگز نگویید: “بحث ما خیلی طول نمی کشد!”

هر چند که گفتن این جمله از نظر خودتان و افراد حرفه ای نظیر خود شما ممکن است به منزله وقت شناسی و احترام به وقت مخاطبان باشد اما متاسفانه یا خوشبختانه شنوندگان از شنیدن این جمله سیگنال خوبی دریافت نمی کنند. در واقع در اغلب موارد با این جمله عدم تمایل، عدم آمادگی یا کمبود وقت خود را اثبات کرده ایم!

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

جایگزین به درد بخور: به جای این جمله با نهایت انرژی بگویید: وقتی که امروز این سالن را ترک می کنید، اطلاعات جامعی به دست آورده اید. به جز اثبات این که شما اعتماد به نفس کافی را دارید باید به مخاطبان خود به نحوی نشان دهید قرار است از این سخنرانی مطالب و اطلاعات خوبی عایدشان شود.

هرگز نگویید: “طرفدار فلان رنگ، فلان تیم و …هستم!”

طرفداری از تیم، رنگ، دین، مذهب یا حزب سیاسی در سخنرانی های عمومی که صرفا هدف تبادل اطلاعات است توصیه نمی شود.

راهکارهای جایگزین به درد بخور: اگر به دنبال راهی برای ایجاد سخنرانی انگیزشی و برقراری ارتباط با مخاطبان هستید از خاطرات خود تعریف کنید و به حاشیه نروید.

هرگز نگویید: “نیازی به نوت برداری نیست؛ اسلایدها قابل دریافت اند!”

هر چه قدر هم که اسلایدهای آموزشی شما کامل باشد باز هم برخی از مخاطبان نیاز دارند بنویسند تا مطالب در ذهنشان تثبیت شود. بنابراین به عنوان گوینده هوشمند در نوت برداری افراد دخالت نکنید.

جایگزین به درد بخور: به جای این جمله بگویید: اسلایدها بعد از سخنرانی به صورت آنلاین قابل دانلود هستند” با این جمله دو گزینه را مقابل مخاطب قرار داده اید تا خودش راه دلخواهش را برگزیند.

هرگز نگویید: “می خواهم یک داستان جالب تعریف کنم…”

اعلام کردن هر کاری که قرار است در سخنرانی انجام دهید هدر دادن واژگان و وقت دیگران است. به علاوه گفتن این جمله آن چنان مخاطب را برای شنیدن داستان سرایی شما به وجد نخواهد آورد.

راهکار به درد بخور: در عوض داستان را بی مقدمه تعریف کنید.

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

هرگز نگویید: جواب ….است!”

برای فهم بهتر مخاطبان یک شانس دوباره به آن ها بدهید و همزمان با جواب دادن سوال را نیز مطرح کنید. معمولا اولین باری که سوال مطرح می شود خیلی ها متوجه جزئیات آن نمی شوند.

راهکار به درد بخور: در صورت سوال پرسیدن مخاطب بگویید: “سوال شما ….است؛ و جواب من… می باشد؛ آیا سوال شما همین بود؟

هرگز نگویید: “باید قبلا که به این موضوع پرداختم بهتر گوش می دادید!”

بیان کردن این جمله برابر است با دزدیدن حس مثبت امیدواری و شوق مخاطب نسبت به گفته های شما؛ به اضافه این که ممکن است مخاطب ما با شنیدن این جمله کمی در جمع خجالت زده شود. گفتن این جمله در جواب سوالات دیگران معمولا حالات دفاعی یا دلزدگی شنونده را به دنبال دارد.

راهکار به درد بخور: به جای جمله های اضافی با کمال میل بگویید: خوشحال می شوم که دوباره این مسئله را باز می کنم؛ شاید باید مفصل تر در این باره حرف می زدم.

هرگز نگویید: “می خواهیم یکی یکی اسلایدها را با هم بخوانیم!”

با این جمله رسما اعلام کرده اید که قرار است روخوانی کنید و هیچ چیز از شما مستقیما به مخاطب تزریق نخواهد شد!

جملاتی که گوینده هوشمند هرگز به زبان نمی آورد

جایگزین به درد بخور: در این باره چیزی نگویید و مطالب را ترجیحا در اسلایدهای جداگانه و بیشتر پخش کنید

فن بیان را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی