روانشناسی

۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بر خلاف تصور خیلی از کسانی که تا کنون حتی تجربه حضور و رهبری گفتگو در جمع های کوچک را ندارند، درک مصائب یک سخنران در مدیریت و تعدیل مباحث ساده نیست. شروع گفتگو و متکلم وحده شدن فراتر از این است که که بخواهیم چند نفر را داخل اتاق یا آمفی تئاتر بیاوریم، چوب جادویی خود را تکان دهیم، وِرد “حالا گفتگو شروع می شود” را بخوانیم و منتظر تعامل مثال نزدنی افراد دور و اطرافمان باشیم! نقش سخنران یا گوینده در مدیریت بحث در گفتگوها، نقشی پیچیده است که به چالاکی و طراوت ذهن، روحیه ای آماده و درایت او بستگی دارد.

به نظر شما یک گوینده چه طور می تواند فن بیان خود را در مسیر بهره وری بیشتر کنترل کند و یک روند ثابت داشته باشد؟ فکر می کنید ثابت قدم بودن در سخنرانی، حرکت روی خطی که استانداردهای ما برایمان مشخص کرده اند و احتیاط بابت عدم تجاوز از آن ها به چه اصول یا مبانی نیاز دارد؟

اگرچه تمام سخنوران حرفه ای، اصول و روش های خلاقانه خود را برای مدیریت بحث در گفتگوها دارند اما بد نیست این بار هم برای کسب تجربه بیشتر نگاهی به ابتدایی ترین اصول مدیریت بحث در سخنرانی ها داشته باشیم.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

هر گفتگو یا مباحثه ای با گفتگو دیگر متفاوت است. اولین تمرین برای مدیریت بهتر جریان صحبت ها، تطابق و سازگار کردن خود ما با شرایط و موقعیت های مختلفی است که به واسطه گفتگوها در آن قرار می گیریم. با این حال هنوز هم مبانی دیگری وجود دارند که باید با نگاهی بی طرفانه و به عنوان یک گوینده هوشمند بدان توجه کرد:

استفاده از ابزارهایی که به ارتقا بحث کمک می کنند

متداول ترین ابزارهایی که می توان در سخنرانی ها از آن ها بهره گرفت نوت های یادداشت کوچک، تخته سفید وایت بردی که قابلیت پاک کردن داشته باشد، اسلایدها و پوسترهای قدی بزرگ است. با این حال برخی از این ابزارها کلیدی تر هستند و به ارتقا بحث کمک می کنند.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

هر نوع ابزاری را که فکر می کنید ممکن است به پیشبرد بحث کمک کند به همراه داشته باشید. مثلا اگر فکر می کنید در گفتگو شما در ارتباط با تازه ترین تحولات سیاسی منطقه، اسناد منتشر شده در روزنامه X به متقاعد سازی مخاطبان هنگام سخنرانی بیشتر کمک می کند آن سند را به همراه داشته باشید و با مدرک حرف بزنید. یا اگر در یک گفتگو علمی به سر می برید و هدف شما رونمایی از تازه ترین دستاوردهای علم مهندسی است بد نیست ماکت هایی را به همراه داشته باشید و همه چیز را به صورت عملی به مخاطبان نشان دهید.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

برای بازدهی بیشتر همیشه در برابر ارائه اسلاید به صورت پشت سر هم و یکنواخت مقاومت کنید. هر چند که اسلایدها کمک کار سخنران برای توضیحات بهتر هستند و در اندازه های بزرگ به نمایش درمی آیند اما به مخاطب این حس را القا می کند که شما عملا حرفی برای گفتن ندارید!

واگرایی، همگرایی و سپس تکرار در صورت لزوم

جایگاه واگرایی در مدیریت بحث ابتدا گفتگو است و در مقابل آن همگرایی در پایان بحث رخ می دهد. در این بین در صورت لزوم از تکرار استفاده می کنیم و چه بهتر اگر با استفاده از مفاهیمی چون اپیستروف در فن بیان روی کلیدواژه ها تاکید بیشتری اعمال نماییم.

با این حال یک اشتباه بزرگ بین همه سخنرانان متداول شده و آن همگرایی زودبه هنگام بحث است. این همگرایی همان جمع بندی مختصری است که در پایان بحث و به صورت ناگهانی انجام می شود. از عواقب آن، حس سرخوردگی و ناامیدی مخاطب برای بیان ایده های تازه و شرکت داده شدن آن ها در بحث است؛ طوری که به شنونده القا می شود اگر بخواهد ایده یا طرحی را در میان بگذارد به زودی مابین تعجیل شما برای همگرایی بحث گم می شود!

پیشنهاد ما شروع سخنرانی با طوفان مغزی است. طوفانی که از همان ابتدا باعث سرازیر شده جریان ایده های تازه به بحث شود. این روش باعث واگرایی بحث و در عین حال تشریق افراد برای مشارکت بیشتر خواهد شد. در این باره حتماسبک های مختلف سخنرانی را شناخته و از استایل مناسب برای ارتباط بهتر با مخاطب استفاده کنید.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

بیان مجدد وجمع بندی نهایی در انتها بحث

ارائه یک خلاصه کوتاه یا جمع بندی در پایان یکی از مهم ترین تکنیک ها در مدیریت بحث است که به مخاطب دستاوردهای یک گفتگو را یادآوری می کند. مطمئن شوید که این جمع بندی در انتها تمام ایده های به اشتراک گذاشته را منعکس سازد و صرفا یک شعار برای تبلیغات اسم و رسم یا برند خودتان نباشد.

جمع بندی به نسبت طولانی یا کوتاه بودن گفتگو متفاوت است. در گفتگو یا سخنرانی های کوتاهی که بین نیم تا یک ساعت طول می کشند، ۱۰ دقیقه آخر بهترین زمان برای جمع بندی است. اما با طولانی تر شدن گفتگو، مثلا گفتگوهایی که گاهی یک روز کامل یا چند روز به درازا می کشند هر ۶۰ تا ۹۰ دقیقه یک بار خلاصه ای از مطالب بیان شده را مرور کنید.

در مباحث روشنفکر و کنجکاو برخورد کنید!

با هوشیاری تمام، نسبت به شنیدن نظرات دیگران اشتیاق نشان دهید و آن قدر روشنفکر باشید که بتوانید با کمی انعطاف، نگرش خود را با شنیدن نظرات دیگران نسبت به یک موضوع عوض کنید. وقتی که با یک ایده تازه و ابتدایی رو به رو می شوید، فارغ از خام یا بچگانه بودن آن سعی کنید واقع گرایانه بدان نگاه کنید.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

یکی از نشانه های یک رهبر ضعیف در مدیریت بحث در گفتگوها، تلاش بی صبرانه و تمام ناشدنی او برای متقاعد کردن تک تک افراد جهت پذیرش دیدگاه او است. شما که از این دست افراد نیستید؟

اجماع تشکیل دهید

همزمان که نبض گفتگو می زند و همه چیز در جریان است، احساسات تک تک افراد می تواند تحت تاثیر گفتگو قلیان کند. اگر در این بین به خوبی شفاف سازی نکنید ممکن است حس مجادله جویی افراد تحریک شود و علیه هم سنگر بگیرند! به همین منظور از این که از یک فرد یا یک عقیده خاص حمایت کنید خودداری کرده و جهت گفتگو یک زمینه مشترک را انتخاب نمایید تا به اجماع برسید.

مراقب زبان منفی باشید

به عنوان کسی که مدیریت بحث را بر عهده دارد شما نقش پررنگی در تغییر و شکل گیری جو فضای گفتگو دارید. بنابراین هر کلمه یا جمله ای که انتخاب می کنید سریعا نظیر یک بیماری مسری شیوع می یابد و دیگران از تراوش آن، تاثیر می پذیرند.

اصول و مبانی مدیریت بحث در گفتگوها

احساسات مثبت را نظیر شادی، کنجکاوی، خوش بینی و محبت را به نمایش بگذارید و کسالت، ملالت، خشم و حساسیت های منفی خود را به عنوان زبان منفی که ممکن است روی بقیه نیز اثر بگذارد حداقل برای مدتی کوتاه کنار بگذارید!

مدیریت بحث را در زمان مناسب واگذار کنید!

در گفتگو موقعیت هایی به وجود می آید که ممکن است حس کنید فرد دیگری با توجه به دانسته هایش در زمینه به خصوصی، می تواند حداقل برای چند دقیقه مدیریت بحث را بر عهده گیرد. اگر تا کنون به هر دلیلی از استحقاق دیگران برای مدیریت و رهبری بحث چشم پوشی می کردید از هم اکنون اگر در موقعیت مشابه قرار گرفتید با کمال میل این مسئولیت را به فرد شایسته در گروه واگذار نمایید!

مقالات سخنرانی را اینجا دنبال کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

زمانی که یک سخنرانی یا کنفرانس به شما سپرده می شود و ملزم به انتخاب موضوع جذاب برای کنفرانس از میان منابع مرتبط به حوزه کاری خود هستید مسئله انتخاب موضوع برای سخنرانی و ارائه حادتر می شود. انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی اولین گام برای شروع یک سخنرانی جذاب است. این مرحله یکی از پرچالش ترین و شک برانگیز ترین مراحل در سخنرانی و آموزش سحنرانی است و حتی افراد خبره در زمینه سخنرانی هم گاهی برای انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی مردد می شوند.

شاد با خود بگویید که انتخاب موضوع جذاب برای کنفرانس ساده است و حتی جمع آوری محتوا هم برای آن امر سختی نیست. اما اگر کمی عمیق تر نگاه کنید می توانید مسائل رایج در سخنرانی و موانعی که بعدا برای شما مشکل تراشی می کنند را در زمان انتخاب موضوع ببینید.

از نظر متخصصان انتخاب موضوع مناسب از میان عناوین متعدد یک شانس نیست؛ بلکه توانایی فرد در آنالیز موقعیت فردی و محیطی او می باشد. اگر در انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی مردد هستید و این امر یکی از دغدغه های شما برای ارائه درسی و پروژه ای می باشد به ما اعتماد کنید. تنها ۸ قدم تا انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی باقی مانده است تا دانشگاه زندگی تمام نگرانی های شما را برطرف کند!

راهنمای انتخاب موضوع جذاب برای کنفرانس

تنها زمانی اصول فن بیان و سخنوری به دردتان می خورد که ابتدا موضوع جذاب را برای سخنرانی و با استفاده از ۴ گام زیر انتخاب کرده باشید:

مطابق با علاقمندی موضوع انتخاب کنید

اولین گام توجه به علاقمندی فرد است. علاقه خود را در هر بحث مشخص کنید و به دنبال آن بروید. حتی اگر موضوع برای شما جذابیتی ندارد بالاخره می توان عناوینی را پیدا کرد که شما بیش از سایر بخش ها در آن مهارت دارید و بهتر آن را آموخته اید.

اگر موضوع انتخابی شما کاملا اختیاری است و هیچ لیستی برای انتخاب یک موضوع از میان سایر موضوعات وجود ندارد می توانید با آسودگی بیش تری موضوع دلخواه خود را انتخاب کنید. به این منظور به گذشته برگردید. اگر قرار است کنفرانس تاریخی ارائه دهید به دوران مدرسه فکر کنید و ببینید کدام دوره زمانی از تاریخ کشور برایتان جذاب تر بوده است؟ اگر قرار است کنفرانس علمی ادبی داشته باشید در کتاب های جستجو کنید. ببینید علایق شما به کدام قالب شعری بیش تر است یا از کدام سبک بیش تر لذت می برید؟

پاسخ به این سوال ها راهنمای شما در انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی خواهد بود.

انتخاب موضوع جذاب برای کنفرانس

 

مطابق با پیش زمینه ذهنی و اطلاعاتتان موضوع انتخاب کنید

یکی دیگر از فاکتورهای ضروری برای انتخاب موضوع سخنرانی توجه به آن چیزی است که یاد گرفته اید یا به زبان ساده تر در آن تخصص نسبی پیدا کرده اید. حتی اگر قرار است در دانشگاه کنفرانس درسی ارائه دهید و مسلما هنوز هیچ تخصصی پیدا نکرده اید باز هم قادر هستید هوشمندانه موضوعات را انتخاب کنید. بدین منظور می توانید عقب گشتی به نقاط مثبت در طول تحصیل خود داشته باشید.

از تکنیک سه سوالی برای انتخاب موضوع استفاده کنید

یکی از ساده ترین و البته موثرترین راه ها برای انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی استفاده از روش سه سوالی است. در این روش خود شما سوالاتی را طرح می کنید و به همان سوالات هم پاسخ می دهید.

برای این که سوالات را طرح کنید خود را به سختی نیندازید. نیازی نیست به گرامر و لغاتی که استفاده می کنید توجه کنید. این سوالات صرفا برای این است که بتوانید محدوده کار را پیدا کنید. سه سوالی که قرار است با کنفرانس دادن شما به آن ها پاسخ داده شود را در ذهن خود مرور کنید. به مدت دو روز و حدود ۱۵ دقیقه از شبانه روز را صرف مرور کردن این سوالات کنید.

جواب هایی که بهترین پاسخ برای سوالات شما باشند نهایتا به موضوع سخنرانی شما تبدیل می شوند.

موضوع سخنرانی

 

با توجه به میزان علاقمندی مخاطب موضوع انتخاب کنید

علاوه بر علاقمندی شما علاقمندی مخاطب هم نسبت به موضوع شما مهم است. اصولا ما آموزش سخنرانی را به دلیل اهمیتی که مخاطب دارد یاد می گیریم. خودتان را جای مخاطب بگذارید فرض کنید آن ها قرار است موضوع انتخاب شما را ارائه دهند. ایا احساس خستگی نمی کنید؟ با اطرافیانتان صحبت نمی کنید؟ اصلا این جلسه ارزش ماندن دارد یا نه؟

اگر پاسخ به این سوالات از نظر خود شما منفی است می توانید مطمئن شوید که موضوع خوبی را برای سخنرانی انتخاب کرده اید.

با تحقیق موضوع انتخاب کنید

انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی منوط به تحقیق اولیه دقیق می باشد. قبل از این که بخواهید موضوع را انتخاب کنید جستجو کنید و ببینید آیا پیرامون این مسئله مطلبی وجود دارد؟ می توانید به خوبی در این زمینه مانور دهید؟

خط باریکی بین عدم تسلط و بی دانشی سخنران وجود دارد! اگر کسی با استرس سخنرانی و فن بیان را آغاز کند خیلی بهتر است تا این که موضوعی انتخاب کرده باشد که هیچ تخصصی در آن ندارد!

سخنرانی

 

موضوع پیش پاافتاده انتخاب نکنید

این که به عنوان یک محقق تمام منابع علمی از جمله کتب و مقالات قدیمی را مطالعه کنید ستودنی است؛ اما از یک موضوع مهم غافل نشوید: با گذر زمان بسیاری از مسائل و علامت سوال های ذهن نویسندگان حل می شوند. بنابراین احتمال این وجود دارد که یک کتاب قدیمی موضوعی پیش پاافتاده داشته باشد و اساسا برای سخنرانی داغ و پر جنب وجوش بلااستفاده باشد.

در این زمینه به سه نکته زیر همواره توجه داشته باشید:

  • توجه به منابع و کتب به روز: کتاب هایی که چاپ نزدیک تری به تاریخ فعلی را دارند انتخاب کنید.
  • توجه به تازه بودن مطلب: در یک سخنرانی به خصوص سخنرانی علمی ناب یا تازه بودن مطلب اهمیت زیادی دارد. شما باید به دنبال موضوعی باشید که تا به حال توسط کسی ارائه نشده باشد یا اگر موضوع مشترکی دارید محتوای قطعا متفاوتی داشته باشید.
  • انتخاب موضوعات ساده: برخی تصور می کنند هر چه موضوع سخنرانی پیچیده تر و سخت تر باشد برایشان مفید تر است. گاهی همین موضوعات پیچیده آن چنان طولانی می شوند که باید سال ها وقت خود را وقف تحقیق و نوشتن کنید!

متناسب با زمانه موضوع انتخاب کنید

گاهی تلاش برای انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی باعث می شود از سایر فاکتورها غافل شویم. زمانه یا دوره ای که در آن زندگی می کنید برای انتخاب موضوع اهمیت دارد. فرض کنید می خوهید یک سخنرانی مرتبط با اوضاع سیاسی کشور داشته باشید. اگر از زمانه و آن چه که امروزه در دنیا یا کشور اتفاق می افتد غافل باشید نمی توانید اعتماد مخاطب یا شنونده را جذب کنید.

متاسفانه هستند سخنرانانی که با گذشت چندین سال باز هم نکات تکراری و کلیشه ای را تکرار می کنند که در این زمان برای مخاطب دیگر تازگی ندارد.

 

از خط قرمز عبور نکنید

برای انتخاب موضوع جذاب برای سخنرانی یک سری خط قرمز وجود دارد که باید همواره بدان توجه داشت:

  1. انتخاب موضوع متناسب با جو حضار: جو حاکم بر جلسه را بشناسید. اگر فکر می کنید مخاطبان شما افراد مسن تر و جا افتاده تری هستند موضوعی را انتخاب کنید که به حال و هوای آن ها نزدیک تر باشد.
  2. عدم انتخاب موضوعات پرحاشیه: برخی از موضوعات حواشی زیادی در طول سخنرانی و بعد از آن ایجاد می کنند
  3. توجه به مخاطب: باید ببینید مخاطبان شما در چه سطحی هستند. مسلما نمی توانید در مقابل اساتید زبان قواعد اولیه زبان را کنفرانس دهید!
  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

افکار وسواسی منجر به رفتارهای ثابتی می شوند که به عادت‌هایی وقت گیر تبدیل می‌شوند و فرد زمان زیادی را به خاطرشان هدر می‌دهد و از دست خود کلافه می‌شود ولی نمی‌تواند آن کار تکراری را انجام ندهد چون دچار اضطراب شدید می‌شود. راهکارهایی برای از بین بردن افکار وسواسی وجود دارد. پس در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید.

 

افکار وسواسی

 

قدم اول: تاکتیک‌های افکار وسواسی را بشناسید

افکار وسواسی شبکه اصلی ترس مغز را کنترل می‌کند و اگر کسی مبتلا به این نوع افکار باشد، دائماً از سمت این بخش تحت فشار است که چیزی مشکل دارد و سریعاً باید حل شود. افکار وسواسی فقط در رابطه با موقعیت‌هایی فعال می‌شوند که فرد نسبت به آن‌ها ترس دارد و یا اهمیت زیادی برایش قائل است. مثلاً اگر شخصی نسبت به آب ریختن روی زمین حساس نباشد، افکار وسواسی به وی هجوم نمی‌برند که: ( اوه نه، تو روی زمین آب ریختی. باید سریعاً آن را تمیز کنی). در سمت دیگر ماجرا، اگر کسی اهمیت زیادی به خانواده‌اش بدهد، افکار وسواسی به وی می‌گویند: (اوه نه تو بخاری اجاق را روشن گذاشتی. باید سریعاً به خانه برگردی و آن را خاموش کنی وگرنه تمام اعضای خانواده‌ات می‌میرند و تمام این اتفاقات تقصیر تو است). به همین منوال، اگر فردی به سلامت و امنیت خانواده یا دانش‌آموزانش اهمیت دهد، افکار وسواسی خودشان را به درون وی تزریق کرده و می‌گویند: (اوه نه! چه می‌شود اگر کنترلم را از دست بدهم و به دانش‌آموزان و فرزندانم آسیب بزنم).

چه چیزی می‌تواند منشأ این افکار باشد؟ چیزی که وجود دارد این است که این منشأ، در واقع از ارزشی بسیار والا سرچشمه می‌گیرد. مثلاً اگر افکار وسواسی به شما افکار و تصویری راجع به توهین به خدا نشان‌ می‌دهند، پس دین باید برای شما ارزش خیلی والایی داشته باشد. اگر افکار وسواسی دائم به شما راه و روش و امکان‌های مختلف برای آسیب دیدنِ خانواده‌تان به شما نشان می‌دهد، پس خانواده والاترین اولویت شما است.

لیستی از افکار وسواسی و خودخورانه وجود دارد که من آن‌ها را مفید تلقی می‌کنم. افکار مختلف و متنوع بی‌شماری در این لیست وجود دارند که ممکن است به ازدست‌دادن کنترل و نهایتاً واکنش‌های خشن یا جنسی منتهی شوند. تحقیقات متعددی مبرهن ساختند که اگر این نشانه‌ها در شخصی بدون سابقۀ بیماری‌های روانی بروز کرده باشد، به احتمال ۹۰ درصد آن شخص قطعاً تجربه‌های زیادی در رابطه با افکار وسواسی داشته است.


چگونه افکار وسواسی خود را از بین ببریم

وقتی چنین اشخاصی _ کسانی که تا به حال سابقه ی بیماری روانی و ذهنی نداشته‌اند _ می‌پرسند که چرا به وسیلۀ این افکار آزار دهنده عذاب می‌کشند، درواقع به شکل بسیار ملایمی تحت تاثیر آن‌ها هستند. اگر قصد به مقایسۀ این دو گروه، یعنی افراد بیمار و افراد سالم را داشته باشیم، هر دو گروه که شامل موارد این لیست می‌شوند، به یک اندازه افکار وسواسی را تجربه می‌کنند. اما تفاوت بزرگ میان آن‌ها از جایی آغاز می‌شود، که پریشانی خاصی از افکار وسواسی، برای مبتلایان به این بیماری به‌غایت شدیدتر از افراد سالم است. وقتی افکار وسواسی ظهور می‌کنند، درصد بالایی از محنت احساسی را برای افراد بیمار به ارمغان می‌آورند.

چیزی که افکار احساسی را زنده و برقرار نگه می‌دارد، تجربۀ این افکار و عقده‌های ذهنی نیست، بلکه واکنش افراد نسبت به آن است. هرچه‌قدر فردی از افکار وسواسی نفرت داشته باشد، آن را سرکوب کند یا با آن بجنگد، مقادیر ظهور این افکار بیشتر می‌شوند. این‌که یک فرد تمام فکر و ذکرش این باشد که به فلان مسئله فکر نکند، در واقع درحال احضار دوباره‌ی آن‌ها است. تنها راهی که متوجه شوید آیا مبتلا به این نوع تفکر هستید یا نه، این است که در این رابطه تأمل کنید: (من راجع به ایکس فکر می‌کنم) یا (من نباید به ایکس فکر کنم). که افراد مبتلا، قطعا گزینۀ دوم را انتخاب می‌کنند.

خب بیایید دوباره به سوال اصلی بازگردیم، چرا معیارهای افکار وسواسی در یک فرد بروز می‌کنند؟ چون این افراد نیز انسان هستند و این یعنی ممکن است یک نفر جنون یا افکار غیرمتعارف را تجربه کند. ذهن به جای این‌که ما را در آرامش و زنده نگه دارد، دائما در حال جست‌وجو برای پیدا کردن مشکلات جدید و سعی و تلاش در صدد حل آن است.


ما انسان‌ها سرعت جگوار و یا قدرت بدنی یک خرس را نداریم، اما ذهنی به شدت قدرتمند داریم که همیشه به دنبال برنامه‌ریزی و تهیۀ چالش‌های مختلف برای آینده است تا خود را در مواجهه با گره‌های کورتری قرار دهد. رهایی از دست افکار وسواسی این نیست که ذهن را از ارائۀ افکار غیرمعمول و عجیب و پریشان‌کننده باز داریم، بلکه باید یادبگیریم تا افکار غیر ضروری را از افکار ضروری تمیز دهیم.

در همین لحظه باید به کسانی که فکر می‌کنند افکار وسواسی خودشان را مثل یک اجبار به شما تحمیل می‌کنند نهیبی بزنم. این طرز فکر اشتباه است.

پس اگر برای بار صدم این مقاله را می‌خوانید و هربار از خودتان می‌پرسید که آیا مبتلا به این رشته افکار هستم یا اگر شما واقعاً فردِ با این خصوصیات در این زمینه هستید، پس دست از خواندن بکشید. چرا که مطئنم در زمان‌های وقوع اضطراب هم سعی می‌کنید با روش‌های کوتاه‌مدت و آنی آن را از بین ببرید، در حالی که این کار ممکن است در ازای ابتلای طولانی مدت و همیشگی به آن تمام شود.

به جای این کارها، برای حل مشکل افکار وسواسی سعی کنید دست‌به‌دامنِ روش‌های بلند مدت شده و به مغزتان بیاموزید که خیلی خودش را جدی نگیرد.

وسواس فکری

قدم دوم: پیشگیری و رویه‌های درمان و واکنش را جدی بگیرید

چیزی به نام گذر کردن از افکار وسواسی وجود ندارد، اگر قبلاً آن را تجربه کرده‌اید پس هنوز هم به آن مبتلا هستید. همان‌طور که در قدم اول توضیح دادیم، هرچه‌قدر که فرد سعی بر اجتناب از این افکار وسواسی داشته باشد، بیشتر به تکرار ترس، خودآزاری و افکار فوق عصبی کننده کمک می‌کند. برای همین، ما باید سرمنشأ آن و چگونگی تمرین برای رهایی از دست این افکار را مشخص کنیم.

نشانه‌های متعارفی که از این نوع اختلال فکری بروز می‌کنند شامل جست‌وجو برای اطمینان مجدد، جست و جو برای اطلاعات/استفاده از گوگل برای این‌که بدانید آیا شما مشکلی دارید، بازنگری ذهنی تمام اتفاقات و اجتناب از اغلب اعمال به سببِ امکان اشتباه در آن‌ها، می‌شوند.


بهترین راه برای پیشگیری این است که لشگری آماده‌باش برای همراهی شما در این راه آماده کنید. قدم‌های‌تان در آغاز به رفتنِ یک کودک خردسال می‌ماند، شاید آهسته باشد، اما قطعا می‌توانید به افکار وسواسی بفهمانید که چه کسی رئیس است (مشخصاً شما).

قدم سوم: درخواست حمایت کنید

شاید درخواست حمایت در صددِ مبارزه با افکار وسواسی و شکست دادنِ آن‌ها غیرضروری به نظر بیاید، اما بدون حمایت، تمام نقشه‌های شما نقش بر آب می‌شوند. انجام این کار به تنهایی تقریبا غیرممکن است. این بدین معنی نیست که شما به اندازه‌ی کافی باهوش یا قوی یا با انگیزه یا شجاع نیستید.

دلیل این حمایت‌های خارجی این است که هیچ‌چیز از داد زدنِ این افکار در شکستن و نابودی آن‌ها کارسازتر نیست. این افکار باید به یک فرد صبور و موجه گفته شوند. وقتی این افکاری که ممکن است تمام روز در سر شما بچرخند و به آزار و اذیت‌تان بپردازند به صورت زبانی ارائه شوند،  و فرد حامی شما دوباره به شما نگاه کند و خودِ  واقعی شما را ببیند و به شما باور داشته باشد و افکار شما را به عناوینی نظیر چرند و پرند یا حتی مسخره تلقی کند، آن وقت است که مغز شما متوجه می‌شود این افکار غیر ضروری هستند و باید دور ریخته شوند.

برای منظورِ پیدا کردن یک فرد یا مربی در این راه، بهترین شخص یک مشاورِ تعلیم‌دیده و تحصیل‌کرده در این زمینه است. اما اگر هزینه‌های آن برای شما گران محسوب می‌شود یا در محل زندگی شما متخصصی با چنین گرایشی وجود ندارد، گزینه‌های دیگری نیز هستند. می‌توایند کتاب‌های آموزشی برای خلاصی از این اختلال را خریداری کرده و با فرد قابل اعتمادی از دوستان یا خانواده با طی کردنِ روندِ آن مشغول شوید. یا می‌توانید از مراکز مشاوره‌های تلفنی برای این منظور کمک بگیرید.

خب، حالا شما سه قدم اصلی برای خلاصی از دست افکار وسواسی را می‌دانید. و یادتان باشد که ما انسان‌ها چیزی بیشتر از افکارمان هستیم. ما به وسیلۀ اعمال‌مان سنجیده و توضیح داده می‌شویم، نه طوفانِ ناخواستۀ افکاری که به ذهنمان حمله می‌کنند.


  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

باور کنید یا نه، مشکل از شما است، نه آن‌ها.

مردم همیشه از اکیپ‌ها شکایت می‌کنند. از اکیپ مادرانی که باهم نشست‌وبرخاست دارند، یا همسایه‌های یک آپارتمان، یا اکیپ‌های کاری یا تیم شنای کودکان. جملۀ معروف یک عده هم این است که: (گروه‌شان زیادی اکیپ‌طور بود) یا (اصلاً به آن‌ها نمی‌خوردم).

وقتی به کالبدشکافی در ابعاد عمیق‌تری می‌پردازیم، متوجه می‌شویم که نوعی کج‌فهمی در ساختارهای اجتماعی وجود دارد.

چگونه فردی اجتماعی شویم؟ اگر شما می‌خواهید به دسته یا گروهی قدیمی مثل جمع همسایگانِ یک محل، مدرسه، محل کار، گروه‌های داوطلبانه، کلاس یوگا، کلوپ کتاب خوانی یا تیم ورزشی _ طبیعی است که در آغاز حس کنید با یکدیگر همخوانی ندارید. اگر وارد جایی شوید که همه از قبل همدیگر را می‌شناسند، این را یادتان باشد: آن‌ها یکدیگر را از قبل می‌شناسند.

ممکن است این مسئله کار را سخت کند، اما باعث نمی‌شود اعضای گروه افراد بدی باشند. آن‌ها باهم معاشرت دارند و باهم حرف می‌زنند، شوخی هایی می‌کنند که فقط خودشان معنی آن را می‌دانند، به یکدیگر علاقۀ بیشتری نشان می‌دهند و کنار هم می‌نشینند. آن‌ها رابطۀ دوستی خود را از قبل پایه‌ریزی کرده‌اند، اما این باعث نمی‌شود که ضرورتاً نوعی اکیپ یا محفل باشند و نخواهند که شما به جمع‌شان وارد شوید.

چگونه فردی اجتماعی شویم

در واقع، چنین گروه‌هایی در ساختن رابطه‌های دوستی بسیار مفید عمل می‌کنند. شما کدام را ترجیح می‌دهید: واردشدن به جمعی که هیچ‌کس کاری با دیگری ندارد، یا واردشدن به جمعی که حس پیوستگی را در قالب کنش‌های حمایت کننده، برای تمامی اعضا ایجاد می‌کند؟

افرادی که از قبل یکدیگر را می‌شناسند و با هم وارد صحبت می‌شوند، دلیلی بر وجود اکیپ نیستند. هیچ شکی نیست که هنوز هم گروه دختران خبیث بین خانم‌های بزرگ‌سال وجود دارد. در تحقیقاتم با چنین گروه‌های انحصاری‌ای مواجه شدم که از غرور و تخطی از قانون و خراب‌کاری‌های عمدی لذت می‌برند. بله، چنین گروه‌هایی اکیپ و محفل محسوب می‌شوند، مثل خیلی از گروه‌هایی که اعضای‌شان ویژگی‌های دیگری را حمل می‌کنند. مثلاً سطحی، قضاوت‌کننده یا غیرقابل دوست‌داشتن هستند. البته چنین گروه‌های خشکی هم واقعاً اعصاب‌خردکن هستند، چراکه یخِ مجالس‌شان هیچ‌جوره میل به آب شدن ندارد.

درواقع براساس افرادی که تا به حال با هم همکاری داشتیم، می‌توانم به جرئت بگویم که مسئلۀ ازقبل وجود داشتن _ که به رابطۀ دوستی معطوف است _ نوعی حس خودساخته است. اگر شما با خود فکرکنید که در گروه خاصی پذیرفته نمی‌شوید، پس به خودتان فرصت شروع کردن یک مکالمه با کسی که نمی‌شناسید را نمی‌دهید.

در این اوضاع، شما تبدیل به یک فرد مغرور می‌شوید که با لب‌های آویزان در گوشه‌ای از مجلس ایستاده. اگر خودتان بودید، به چنین کسی نزدیک می‌شدید؟ در همین حین شما با خود فکر می‌کنید که آن‌ها شما را قبول نمی‌کنند و خودشان را برای معاشرت با شما زیادی خوب می‌دانند، و پیوسته این تفکر را تقویت می‌کنید.

چگونه فردی اجتماعی شویم

بگذارید مسئلۀ محفل‌طور بودن را از راه دیگری برایتان توضیح دهم. فرض کنیم یک گروه از دوستان، کنار یکدیگر جمع شده‌اند و شما فردِ تازه‌واردِ این گروه هستید. این افراد که اتفاقاً همدیگر را از قبل می‌شناسند، باید چه کار کنند؟ هیچ سخنی ردوبدل نکنند و به درِ ورودی خیره شوند تا اگر کسی آمد، با تجلیل و توجه بمب‌بارانش کنند؟

سخن آخر

پس اگر بخواهیم نتیجه گیری کنیم که چگونه فردی اجتماعی شویم باید افراد قدیمی یا مؤسسان یک گروه اجتماعی همیشه حواس‌شان به تازه‌واردها باشد. باید کسانی که احساس تنهایی می‌کنند را به مکالمه‌ای گرم و صمیمی دعوت کنند. در عوض کسانی که تازه‌وارد هستند هم مسئولیت خاص خود را دارند، این که خود را برای نزدیک‌شدن به دیگران به چالش بکشند. اگر ما عضو قدیمی گروه هستیم یادمان باشد که با آن‌ها ارتباط چشمی برقرار کنیم، سوال‌هایی ابتدایی برای شناختن یکدیگر بپرسیم و با زبان بدن، خوشامدگویی‌مان را به آن‌ها عرضه کنیم.

 فن بیان و سخنوری را اینجا دنبال کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

وقتی صحبت از قرارگذاشتن و شکل‌گیری روابط به میان می‌آید، تفاوت‌های زیادی بین خانم‌ها و آقایان و طرز عاشق‌ شدن آن‌ها نیست. براساس بیولوژی و انتظارات اجتماعی، رویۀ عاشق شدن بین آن‌ها به‌طور ظریفی متفاوت است _ منظور، در بحث ارزش‌گذاری و این‌که چه کسی اول می‌گوید (دوستت دارم) و چنین مسائلی. اما به هر حال در باور عموم، عشق، عشق است، و اگر بتوان تفاوتی قائل شد، در واقع در نوع ابراز آن در اوایل قرارگذاری و ملاقات یکدیگر است.

حقیقت این است که عشق موضوع سختی برای اندازه‌گیری و توضیح است و همچنین وقتی از تفاوت‌های جنسی در این زمینه حرف می‌زنیم، پیچیدگی آن افزایش پیدا می‌کند. اما به هر حال جنسیت امر تعیین کننده‌ای نیست و هرکسی بنا بر تجربیات خود و عوامل محیطی که در آن بزرگ شده، رفتار متفاوتی از خود نشان می‌دهد. نهایتاً باید گفت که نمی‌توان برای عشق هیچ قاعده و قانونی بنا گذاشت، اما علم توانسته تا گرایش‌های جالبی را در این مبحث تبیین کند. این هم از ۷ موردی که در تحقیقات مذکور در باب زنان، مردان و عشق کشف شد.

عاشق شدن

  1. ممکن است مردان عشق را سریع‌تر حس کنند

در تحقیقات اخیر مشخص شد که مردان زودتر از زنان عشق را احساس و همچنین ابراز می‌کنند، البته علی رغم این باور که زن‌ها زودتر عاشق می‌شوند. بنابراین اگرچه فیلم‌های سینمایی و کتاب‌ها خلاف این باور را به ما القا کرده‌اند، در تحقیقاتی که انجام شده مشخص شد که این ماجرا کاملاً برعکس است اما همچنان نمی‌توان قانون مشخص و ثابتی برای آن بنا گزارد.

برای جمع‌بندی این مسئله _ با توجه به علم بیولوژی متوجه می شویم: (این قضیه از نظر بدیهی و اولیه کاملاً درست است… چرا که زن‌ها برای این‌که مطمئن شوند به کسی احساس علاقه دارند، صبر بیشتری به خرج می‌دهند و گارد خود را بیشتر حفظ می‌کنند). این در حالی است که مردان چیزهای کم‌تری برای از دست دادن دارند. البته این نتیجه برای همۀ افراد صدق نمی‌کند، اما قابل تأمل است.

عشق شدید مردان

  1. ممکن است مردان زودتر عبارتِ (دوستت دارم) را به زبان بیاورند

در این زمینه نیز، تحقیقات ثابت کرده که مردان در رابطه با خانم‌ها، زودتر جملۀ (دوستت دارم) را در روابط جدید به زبان میاورند.

براساس تحقیقی که توسط هریسون و شورتال در سال ۲۰۱۱ انجام شد، مردان زودتر از زنان عاشق می‌شوند. برخلاف باور عامه که فکر می‌کنند زنان در رابطه بیشتر و زودتر ابراز علاقه می‌کنند، این مردان هستند که دوستت دارم را زودتر از طرف مقابل خود ابراز می‌کنند. در سمت دیگر ماجرا، زن‌ها حتی محتاطانه‌تر وارد این‌گونه روابط می‌شوند، و برای گفتن چنین کلمات و عبارات مهمی، شکیبایی بیشتری به خرج می‌دهند. باز هم می‌گویم که این نتایج را نمی‌توان به عنوان یک قانون کلی در نظر گرفت، تنها به عنوان اکثریت آمار از طریق علم.

  1. ممکن است خانم‌ها بیشتر از آقایان بگویند (دوستت دارم)

تحقیقات نشان داده‌اند که: (وقتی دو نفر رابطۀ خود را آغاز کردند، زن‌ها میل بیشتری برای گفتن جملۀ دوستت دارم به معشوقۀ خود دارند). همان‌طور که دکتر فورشی در این باره می‌گوید: (تحقیقات بین قاره‌ای و جهانی ثابت کرد که زن‌ها جملۀ دوستت دارم را بیشتر از آقایان به زبان می‌آورند).

براساس کشفیات علمی، ممکن است جملۀ دوستت دارم برای خانم‌ها از معنی و مفهوم والاتری برخوردار باشد. (در مجموع، تحقیقات تببین کرده‌اند که خانم‌ها لیستی از افعال رمانتیک معشوقۀ خود درست می‌کنند که در این لیست، جملۀ دوستت دارم یکی از موارد است. اگر مردان بدانند که گفتن این جمله این‌قدر مهم است که زنان آن را در زمره‌ی کارهای عاشقانه‌شان قرار می‌دهند، قطعاً برای پیشرفت دادن و افزایش عمق رابطه آن را بیش از پیش به کار می‌برند).

همچنین این مسئله تا حدودی نیز به بیولوژیک افراد مربوط می‌شود، چنان که دکتر فورشی اذعان می‌کند: (از دیدگاهی تکاملی، زنان، گفتنِ دوستت دارم را به‌عنوان تجدید تعهد در نظر می‌گیرند، و گفتن آن از سمت آقایان را نیز همین‌طور، چرا که به آن‌ها اطمینان می‌دهد که می‌توانند با این مرد جفت شوند).

عاشق شدن

  1. زنان بیشتر به عشق‌شان متمرکز هستند

به خاطرات زمان دبیرستان یا رهنمایی‌تان فکر کنید، زمانی که حس می‌کردید افراد زیادی را دوست دارید. آیا دل‌تان میخواست تا تنها به یک نفر علاقه داشته و فقط علاقۀ خود را معطوف به همان یک فرد کنید؟ یا جزو کسانی بودید که روزانه عاشق چندین و چند نفر می‌شدند.

در یکی از تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت، دانشمندان متوجه شدند که مردانِ بالغ زودتر عاشق می‌شوند و همچنین عاشق دختران متفاوت و متعددی می‌شوند، در حالی دختران بالغ سعی می‌کنند تعداد معشوقه‌های خود را در حداقلِ ممکن نگه دارند.

البته که این به این معنی نیست که زن‌ها تنها عاشق یک مرد می‌شوند ولی مردان عاشق هرکسی می‌شوند که به چشم‌شان می‌آید، این مسئله وابسته به هر فرد است.

  1. زنان در زمان عاشق شدن کم‌تر به چشم خود متکی می‌شوند

یک مرد می‌تواند از فاصله‌های دور هم عاشق شود و عشق خود را سریعاً تشخیص دهد. یک زن، سعی می‌کند عشق خود را به توجه به ویژگی‌های فیزیکی و همچنین خصیصه‌های شخصیتی فرد مورد نظرش شناسایی کند، که یعنی طول می‌کشد تا یک خانم، با یک فردِ مستعد خصیصه‌های مثبت شخصیتی، گرم بگیرد و رابطه‌اش را با وی عمیق کند.

این مورد هم به علم بیولوژی ربط دارد، از آن‌جا که مردان بیشتر به حس بینایی خود متکی‌اند، چنان که پدیده‌ی (عشق در یک نگاه) هم در بین فرهنگ عامه به غایت رواج دارد.

عشق

  1. مردان و زنان برای رابطه‌های طولانی‌مدت، به دنبال کسی می‌گردند که ویژگی‌های یکسانی با وی داشته باشد

یادتان هست که در پاراگراف‌های بالاتر گفتم که وقتی صحبت از عاشق‌شدن به میان می‌آید، تفاوت‌های زیادی بین مردان و زنان به چشم نمی‌خورد؟ مثل این‌که این حقیقت در تحقیقات ما منعکس شده، چنان که هر دو جنس علایق و گرایش‌های مشابهی در جست‌وجو برای روابط طولانی مدت دارند.

در مجموع، شواهد و قرائم این‌طور نشان می‌دهند که مردان و زنان اعمال مشابهی در زمینۀ روابط طولانی‌مدت دارند، چنان که هر دو به دنبال اخلاقیات خاصی مثل: مهربانی، هوش و فهم می‌گردند و کسی را می‌خواهند که به اندازه‌ی خودشان آن‌ها را در مقابل دوست داشته باشد. اما خب، چه کسی چنین چیزی را نمی‌خواهد؟

  1. مردان بیشتر حس می‌کنند که عشق‌شان غیرقابل جبران و انعکاس است

عوامل مختلفی می‌توانند در عاشق‌شدن تأثیر بگذارند و همین مسئله سببِ ایجاد تفاوت میان آن‌ها در امر عاشقی است. این تحقیق را در نظر بگیرید. به‌‍طور مثال، در مقاله‌ای که حاصل از تحقیقی در سال ۲۰۱۰ به دستِ آندره هلپرین و مارتی هزلتون در دانشگاه کالیفرنیا و لس آنجلس انجام شد، داشنمدان فهمیدند که هیچ تفاوتی میان تعداد دفعات عاشق‌شدن در طول عمر  میان زنان و مردانِ (وابسته به جنس مخالف) نیست.

همچنین این تحقیقات مبرهن کردند که: (مردها مقادیر بسیار بالاتری از  عشق در یک نگاه  را تجربه می‌کنند و باور دارند که عشق‌شان غیرقابل جبران و انعکاس است). اما در تحقیقات دیگری متوجه شدیم که تحت شرایط مختلف، مردها بیشتر دچار اشتباهِ هوس‌رانی و فقدان توانایی تشخیص بین شهوت و عشق هستند _ که در افسانه‌ها نیز این مسئله تصدیق شده است. همچنین تعداد دفعات عاشق‌شدن در طول عمر بین مردان و زنان کاملاً مشابه است.

چیزی که باید همیشه به خاطر داشت، این است که توضیح و تحقیق راجع به عشق بسیار سخت است. زنان و مردان ممکن است عشق خود را به طُرُق مختلفی ابراز کنند یا تجربیات متفاوتی روی این عوامل تاثیر بگذارد، اما دستِ آخر، عشق عشق است _ و جنسیت نمی‌تواند نقش مهمی در آن ایفا کند.

روانشناسی را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

زنگ هشدار به صدا در می‌آید و وقت بیدارشدن از خواب است. روز آغاز شده. بعضی از ما از تخت بیرون می‌آییم و آماده‌ی رفتن می‌شویم، درحالی که افراد زیادی از این‌که قلمرو و آشیانۀ گرم و نرم خود را ترک کنند واهمه دارند. هرکس عاداتِ خاص خود را بعد از بیدارشدن سپری می‌کند. اگر مثل من باشید، سحرخیز هستید و با یک فنجان قهوه، به بررسی فضای مجازی و ایمیل‌های‌تان می‌پرازید _ البته در حالی که گیج خواب هستیم. باید اعتراف کنم که عادات و روش‌های من _ براساس حرف‌های صاحب‌نظران در این زمینه _ بهترین و سالم‌ترین راه نیست.

احتمالاً وقت آن رسیده که بعد از بیدار شدن از خواب عادات و شیوه‌های قدیمی را کنار بگذاریم و به روش‌هایی جدیدتر و سالم‌تر رو بیاوریم. روش‌هایی که سبب افزایش کارایی مغز و خلاقیتِ بیشتر در طول روز می‌شوند. این هم چند نکته که باید بعد از بیدارشدن از خواب رعایت کرد، تا در طول روز به معنی واقعی کلمه برخیزید و بتابید.

بیدار شدن از خواب

بی‌درنگ زنگ هشدار را روی حالت تعویق قرار ندهید.

بله، می‌دانم که این عادت در درون خیلی از ما انسان‌ها نهادینه شده است. واقعا به‌خاطرش مقصرم. اما یاد گرفتم که اگر چه این چرتِ ده یا پانزده دقیقه‌ای _ یا بیشتر، درصورتی که چندین مرتبه حالت تعویق را تکرار کنید _ ایده‌ی خوبی به نظر می‌آید، اما متخصصین به شدت برای زنده نگه‌داشتنِ آن به ما هشدار می‌دهند.

بسیاری از متخصصین حالت تعویق را ایده‌ی خوبی تلقی نمی‌کنند. اگر به حالت تعویق ساعت خود اقدام کنید در واقع وارد چرخۀ بی‌پایانی از خواب می‌شوید که گویی تمامی ندارد. شاید بپرسید اشکال کار کجاست؟ اشکال کار اینجا است که وقتی وارد این چرخه می‌شوید، به جای طراوت و شادی پس از خواب، خستگی و سستی عایدتان می‌شود. بهترین راه این است که به کلی از این عادت دست بکشیم. به جای آن، سعی کنید شبِ قبل زودتر به رخت خواب‌تان رفته تا صبح‌تان را بدون خستگی و با نیرویی مضاعف شروع کنید.

بیدار شدن از خواب

برای بررسی فضای مجازی و ایمیل‌های‌تان به تلفن خود مراجعه نکنید

خیلی خب، به این کار هم اعتراف می‌کنم، بعد از این‌که ساعت خود را برای چندین مرتبۀ متوالی روی حالت تعویق قرار می‌دادم، سراغ تلفنم می‌رفتم تا فضای مجازی و پیام‌هایم را بررسی کنم. اما مثل این‌که در این مقوله تنها نیستم. ۶۳% از کاربران تلفن‌های هوشمند در طیف سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، شب هنگام موبایل خود را به تخت می‌برند تا اولِ صبح، به راحتی به آن دسترسی داشته باشند. من چیزی فراتر از این بودم، من لب‌تاپم را با خود به تخت می‌بردم تا قبل از خواب اندکی سریال ببینم، البته همراه گوشی.

جولی موگنسترن نویسنده‌ی کتابِ: (هیچ‌وقت بعد از بیدارشدن ایمیل‌های‌تان را بررسی نکنید)، در مصاحبه اظهار کرد که: (اگر روزتان را با خواندن ایمیل و پیام‌های‌تان شروع کنید، هیچ‌وقت احساس بهبودی و بازیابی انرژی نمی‌کنید. درخواست‌ها و دخالت‌ها و غالفگیری‌های غیرقابل پیش‌بینی و یادآوری مشکلات بی‌پایان هستند. کم‌تر کسی می‌تواند در مقابل وسوسۀ خواندن پیام‌ها و چک‌کردنِ فضای مجازی حتی یک دقیقه مقاومت کند). کسانی هم که برای بیدارشدن به تلفن همراه‌شان وابسته هستند، لازم است تا به ساعت فروشی رفته و ساعت کلاسیکی را برای این منظور تهیه کنند و تلفن همراه خود را در نقطۀ دیگری از خانه قرار دهند. وقتی موبایل‌تان همیشه در دسترس نباشد، وسوسۀ کار کردن با آن نیز کم‌تر به شما هجوم می‌آورد.

چک کردن ایمیل

بعد از بیدار شدن از خواب خودتان را جمع نکنید، به بیرون بجهید!

پیشنهاد دیگری در صددِ بهبود کیفی روز، این است که در تخت‌تان کز نکنید. سریعاً به بیرون بجهید. براساس سخنان روانشناسِ دانشگاه هاروارد اَمی و کُدی، وقتی دقیقاً پس از بیدارشدن از تخت بیرون بیاییم، عضلات‌مان منعطف شده و راه مؤثری برای افزایش اعتماد به نفس است.

در حین مصاحبه با روزنامه‌ای در نیویورک، دکتر کدی اذعان کرد که افرادی که با دست‌هایی به شکل عدد ۷ بیدار می‌شوند، انسان‌های شادتری هستند _ از آن دسته‌ای که شادی‌شان شما را عصبانی می‌کند. در سمت دیگرِ ماجرا، مدارکی مبنی بر این‌که شخصی که در شکل و شمایل جنین از خواب بیدار شود، روز پر استرسی را تجربه خواهد کرد نیز وجود دارد. درواقع بیرون رفتنِ بی‌درنگ از رخت خواب به کشش عصلانی، کاهش تنش و استرس، و افزایش گردش خود کمک می‌کند.

هیدرات را فراموش نکنید

وقتی از رخت خواب بیرون آمدید، آب‌ خوردن را فراموش نکنید. به هر حال، بدن شما برای مدت ۷ یا ۸ ساعت بدون هرگونه نوشیدنی باقی مانده، و در این اوضاع ماده‌ای که بدن بیشتر از هرچیزی به آن نیاز دارد هیدرات است. آب خوردن نه تنها به بیداری و هوشیاریِ بیشتر شما کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود تا حرکات متابولیسم شما در جهت درستی قرار بگیرند. اگر مزه‌ی آب در اول صبح را دوست ندارید، اندکی لیمو شیرین یا لیمو ترش به آن اضافه کنید تا با این کار مرض کبد را از خود دور کرده باشید.

متخصصین خوردن آب در دما و جو اتاق خواب را پیشنهاد می‌کنند، چرا که خوردن آب سرد باعث شوک دادن به سیتم بدنی شما می‌شود و فواید زیادی برای سلامتی به همراه دارد. این کار نه تنها به سم‌زدایی کبد شما کمک می‌کند، بلکه اولاً سبب درمان یبوست، سپس کاهش وزن، تقویت قدرت سیستم ایمنی، جلوگیری از تنفسِ بد و بهبود وضعِ کیفیِ مغز می‌شود.

آب خوردن بعد از بیدار شدن

بعد از بیدار شدن از خواب به سرعت قهوه نخورید

می‌دانم که ممکن است خیلی‌هاتان از شنیدن این مسئله دلگیر شوید، اما نوشیدنِ قهوه قبل از ساعت ۳:۳۰ اصلاً ایده‌ی قشنگی به حساب نمی‌آید. خیلی از ما فکر می‌کنیم که آغازِ روز بدون یک فنجان قهوه ممکن نیست. اقرار: این بحث، قسمت مورد علاقه‌ام در برنامه‌های بعد از بیدار شدنم بود.

اگرچه که خیلی از دانشمندان باور دارند که در این صورت، بدن ما هورمون‌های ضد استرسی کم‌تری را تولید می‌کند. این هورمون به ما کمک می‌کنند تا گوش به زنگ و مالامال از انرژی باشیم. اما خوردن قهوه در بین ساعت ۸ تا ۹، مقادیر تولید این هورمون را در بدن ما به طرز چشم‌گیری کاهش می‌دهد. پس بهترین زمان برای نوشیدن قهوه ساعت ۳:۳۰ صبح است.

به جای آن، از آب لیموی‌تان لذت ببرید و حظِ ناشی از خوردن یک فنجان قهوه در ساعتِ دیگری از روز را با خود مرور کنید.

روزتان را در تاریکی آغاز نکنید

من فردی سحرخیز هستم پس این‌که در زمان بیدار شدنم هوا تاریک باشد، کاملاً عادی است، مخصوصاً اگر زمستان باشد. صادقانه بگویم، روشن‌کردن چراغ‌های خانه آخرین کاری است که دلم می‌خواهد انجام دهم، اما اکثر متخصصین در این زمینه می‌گویند، که کاری است که دقیقاً باید انجام دهم. ناتالی داوتویچ از موسسۀ خواب ملی می‌گوید که در زمستان، لازم است تا چرغ‌ها را روشن کرده و پرده‌ها را کنار بزنیم تا ساعتِ بدن ما نیز به صدا دربیاید.

چرا که ساعت بدنی ما به نور بسیار حساس است، و بیدارشدن و آماده‌شدن در تاریکی پیغامی به بدن ارسال می‌کند و می‌گوید که هنوز شباهنگام است. نه تنها بیدارشدن در تاریکی سبب سستی می‌شود، بلکه روشنایی به ما کمک می‌کند فعال‌تر و همچنین با اوضاع روحی بهتری به سمت شروع روزمان برویم. عادت روشن کردنِ چراغ برای من و امثال من که از حزنِ زمستان متنفریم، بسیار سودمند است.

تخت یا رخت خواب‌تان را بدون مرتب‌سازی رها نکنید

این‌که اولِ صبح تخت یا رخت خواب‌تان را مرتب کنید مسئلۀ مهمی است، اما شاید در حال حاضر اولویت شما نباشد. بله حتی ممکن است خیلی از شما آن را بسیار بدیهی تلقی کنید، اصلاً چه کسی توجه می‌کند که آیا شما رخت خواب‌تان را مرتب کرده‌اید یا خیر؟ مگر غیر این است که تا چند ساعت دیگر دوباره به آن بازخواهید گشت و دوباره به وضع اولیه دچار خواهد شد؟

چارلز داهیگ نویسنده‌ی کتابِ: (قدرت عادات و تسریع و بهبود) با این عبارات مخالف است. او ایجاد کردن عادات مفید را پیشنهاد می‌کند، از جملۀ این عادات، مرتب سازی رخت خواب‌تان است که با افزایش عملکرد ذهنی و جسمی شما در طول روز مرتبط است. داهیگ همچنین ادعا می‌کند که مرتب‌کردن رخت خواب عادتی کلیدی برای ایجاد زنجیره‌ای از روش‌ها و عادات مفید و کارساز است.

همچنین وبسایت سایکولوژی تودی در این باره می‌نویسد: (کسانی که تخت خود را مرتب می‌کنند، به شغل خود علاقۀ بیشتری نشان می‌دهند، خانه ی خود را دارند، مرتباً ورزش کرده و استراحت بهتری را دریافت می‌کنند. این کار بیشتر از یک دقیقه وقت‌تان را نمی‌گیرد و علاوه بر این، بخاطر تلاشی در این زمینه خوشحال‌تان خواهد کرد.

مرتب کردن تخت

از صبحانه نگذرید

بریا سال‌های بسیار درازی فکر می‌کردم اگر اول صبح وعده‌ی غذایی‌ای را میل نکنم، کالری کم‌تری در طول روز جذب کرده و به کاهش وزنم کمک می‌کنم. اما مثل این‌که این‌طور نبوده، اگرچه قبل از ساعت ۱۱ هیچ اشتهایی برای غذا خوردن ندارم، اما صبحانه خوردن _ می‌تواند شامل یک نیمرو همراه با میوه‌جاتِ مفید باشد _ را برای خودم تبدیل به عادتی غیرقابل ترک کردم.

اما مشخص شد که من تنها نیستم. در تحقیقی که سال ۲۰۱۱ انجام شد، مبرهن شد که ۱۸ درصد از مردان و ۱۳ درصد از زنان در طیف سنی ۳۵ تا ۵۴ سال، از صبحانه خودن می‌گذرند. ایده‌ی من مبنی بر کم کردن وزن نیز به کلی نقض شد. در واضع، در یک آزمایش گروهی، کسانی که بزرگ‌ترین وعده ی خود را به روی صبحانه تنطیم کردند، توانسته‌اند تا در طول ماه ۱۷٫۸پوند کم کنند. این مقدار برای کسانی که ناهار خود را در بیشترین حالت میل کردند، تنها ۷٫۳ پوند بود.

در تحقیق دیگری مشخص شد که خوردنِ صبحانه سبب جلوگیری از دیابت و بیماری‌های قلبی شه، و همچنین سبب بهبود عملکرد بدن و حافظۀ انسان می‌شود. ویژگی دیگری که صبحانه خوردن در بردارد این است که خوردنِ این وعده‌ی غذایی مهم، باعث می‌شود تا شما ناخودآگاه حس کنید که انرژی بیشتری برای روز دریافت کرده‌اید. حدس می‌زنم که حق با مادرم بود، صبحانه مهم‌ترین وعده‌ی غذایی در روز است، پس باید آن را به عنوان اولویت خود قرار دهید.

ورزش‌کردن و تخلیۀ ذهن را فراموش نکنید

همۀ ما می‌دانیم که ورزش‌کردن باعث سلامت جسمانی و بهبود حال روحی ما می‌شود، اما بسیاری از صاحب‌نظران در این زمینه معتقدند که ورزش‌کردن در صبح فواید به غایت بیشتری را داراست. کاردیک ایکس براینت، دکتر روانشناس و همچنین متخصص در زمینۀ فیزیک بدنی در این باره اظهار می‌کند: (ورزش‌های صبحگاهی می‌توانند به ورزش در اوقات دیگر روز متصل شوند و تاثیر آن‌ها را بیشتر کنند. وقتی بعد از بیدارشدن ورزش می‌کنید، درواقع قبل از این‌که هر مرض یا عاملِ فاسد خارجی‌ای به بدن شما رسوخ کند، جسم‌تان را با لایۀ محافظتیِ قدرتمندی پوشانده‌اید. همۀ ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم _ حتی این مورد یک فایده‌ی دیگر نیز دارد، وقتی روز کاری آغاز شود، دیگر یافتن اوقات فراغت در فی مابین مشغله‌های‌مان مقداری غیر ممکن است).

همچنین می‌توانید برای بالابردن سطح کیفیِ اوضاع و احوال خود در طول روز، مدیتیشن را نیز امتحان کنید. اندی پادیکامبل، متخصص فیزیک بدنی و دیجیتالی راجع به این موضوع این‌طور نظر می‌دهد: (۱۵دقیقه مدیتیشن در اولِ صبح می‌تواند اطمینان را همراه داشته باشد. اطمینان به این‌که حتماً تاثیر خود را خواهد گذاشت و جسم شما را از سستی و کاستی تخلیه می‌کند و حتی کارایی ذهنی شما را افزایش می‌دهد).

ورزش کردن

نوشتن را فراموش نکنید

به عنوان یک نویسنده، بعد از بیدار شدن از خواب نمی‌توانم روزم را بدون نوشتن سپری و یا حتی تصور کنم. این کار به من کمک می‌کند تا ناامیدی‌هایم را شکست دهم، ایده‌های خلاقانه‌ای ایجاد کنم و از اتفاقات مختلف الهام بگیرم. مثل این‌که این عادت من یکی از موارد مفید و موثر شناخته می‌شود. ویجینیا برنینجر، پروفسور و مدرسِ دانشگاه روانشناسی واشنگتن می‌گوید: (نوشتن فیزیکی _ منظور نوشتن با قلم و خودکار روی کاغذ است _ آن بخش خاصِ ذهن را که مربوط به تفکر و خاطرات است، تقویت می‌کند. این کار از تایپ‌کردن نیز مفیدتر واقع می‌شود).

همچنین علاقه دارم تا همیشه چیزهایی که بابت‌شان شاکر هستم را یادداشت کنم. این کار زندگی مرا به روش‌های متفاوتی متحول کرده است. تحقیقات نشان داده که نوشتنِ یک متن شاکرانه سبب می‌شود افق‌های وسیعی به سمت روابط دوستانه، افزایش اعتماد به نفس، تجربۀ خوابِ راحت‌تر، کاهش ناامیدی و پیشرفت سلامت ذهنی و جسمی می‌گستراند.

به شما بستگی دارد

ممکن است خیلی از این پیشنهادها برای شما به عنوان یک چالش به نظر بیایند، اما تمامی این توصیه‌ها و نکات سببِ تحولات عظیم و البته مثبتی می‌شوند. همه‌چیز به شما بستگی دارد. روز خوبی داشته باشید!

مقالات سخنرانی را click کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

تارا فکر می‌کرد که وقتی ورقه‌های طلاق را امضا کند، همه‌چیز بهتر خواهد شد و نهایتاً حس رهایی را تجربه می‌کند. اما چنین نشد. یک جورهایی، احساساتِ پیش‌بینی نشده‌ای همچون ندامت و ناراحتی، بر کوهی از تلخی، خشم و ناامیدی استوار شدند. احساساتِ درآمیخته و آشفتۀ او سبب شدند تا فکر کند که مبادا اشتباهی مرتکب شده باشد.

بارها  و بارها ازدواج و طلاقش را مرور کرد تا شاید بفهمد که اشکال کار کجاست یا مقصر چه کسی بوده که چنین احساساتی او را عاید شده است. اما از قضاوت‌های دوستان و خانواده‌اش می‌ترسید و همین سبب شد تا این مسئله را با هیچ‌کس درمیان نگذارد. این کار سبب تشدید آشفتگی، احساس تنهایی و اضطراب در وی شد.

این اتفاق هم افتاد، نه در یک روز و دو روز، بلکه به صورت تدریجی. او فکر می‌کرد که غصۀ ناشی از طلاق، با نهایی‌شدن و تمام شدنش به گور سپرده می‌شود، اما دقیقاً پس از آن، موج جدیدی از غصه و اندوه او را در بر گرفت. گویی که همه‌چیز از اول آغاز شده بود.

یادآوری این‌که طلاق به معنای اتمام چیزی بیش از یک ازدواج است، کمکی به بهبود اوضاع و احوال شخص نمی‌کند. درواقع طلاق، اتمام رؤیاها، انتظارات، روابط خانوادگی و دوستی‌ها است. وقتی فردی از همسر خود جدا می‌شود، تمام یاین رؤیاها و امیدها را دفن می‌کند، پس پایان دردناکی است. اگر از این زاویه به آن نگاه کنیم، شباهت زیادی به مرگ دارد. نه تنها نفسِ طلاق، بلکه رویۀ بازپروری آن نیز مشابه است.

طلاق

انکار:

شاید تجربۀ انکار پس از طلاق کمی دور از نظر تلقی شود، اما تحت شرایط خاصی اتفاق می‌افتد. مثلاً، وقتی از داروخانۀ مورد اعتمادتان، داروهای همیشگی را می‌خرید و مسئول داروخانه از شما میپرسد که: (آیا داروهای همسرتان را نیز خریداری نمی‌کنید؟) یا وقتی تنها به رستوران مورد علاقه‌تان می‌روید و گارسون از شما می‌پرسد که آیا همسرتان هم تا دقایقی بعد به شما خواهند پیوست یا خیر (در این موارد شما میل دارید تا وانمود کنید که هنوز زن و شوهر هستید، اما از طرفی دوست ندارید کسی راجع به طلاق‌تان چیزی بداند و این دو جبهه، شمارا به شدت آشفته می‌کند). این مثال‌ها، نوعی از انکار هستند.

خشم

این واکنش سبب خیلی از طلاق‌ها و جدایی‌ها است. ممکن است تکرار اسم همسرسابق شما یا دیدنِ کسی که اسم او را یدک می‌کشد برای‌تان عصبانی‌کننده نباشد، اما این خشم در موارد غیرقابل پیش بینی‌ای بروز می‌کند. مثلاً وقتی همکارتان همان تنبلیِ خاصی را دارد که همسر سابق‌تان داشت، همسایه‌تان دقیقاً همانند همسر سابق‌تان می‌خندد و یا فرزندتان هر روز بیشتر و بیشتر مثل او رفتار می‌کند. در این مواقع، خشم مثل یک حیوان درنده‌خو به ذهن و روح شما حمله کرده و کنترل‌تان را به دست می‌گیرد. اما این خشم فی‌الواقع معطوف به آن همکار، همسایه یا فرزند نیست، بلکه متمرکز بر همسر سابق‌تان است. از آن جلوگیری کنید، نفس عمیقی کشیده و به منشأ خشم‌تان فکر کنید. به خودتان یادآور شوید که این خشم نباید به روی فرد بی‌گناهی تخلیه شود.

تکرار:

بار دیگر، سوال‌های همیشگی تکرار می‌شوند. این هم یکی از زوایای خطرناکی است که نیاز به تعمیر و اصلاح دارد، وگرنه در موقعیت‌های خطرناکی بروز می‌کند. سوال‌هایی مثل: (چرا از او فلان درخواست را نکردم؟)، (چرا برای فلان حقم نجنگیدم؟)، (چرا زمان بیشتری را با او سپری نکردم) و (اگر فلان اتفاق نمی‌افتاد الآن سرنوشت من چه بود) به وفور ظاهر می‌شوند. در این اوقات، دوستان و خانواده سعی می‌‌کنند با جواب‌هایی هرچند غیرقابل قبول شما را آرام کنند.

طلاق

افسردگی:

مهم نیست که رویۀ طلاق شما چه‌قدر ساده و آسان پیش رفته باشد، وقتی بدون همسرسابق‌تان به تعطیلات بروید، برنامه‌های روزانه‌تان و عاداتی که باهم ساختید را، مجزا از یکدیگر انجام دهید، افسردگی بر شما مستولی می‌گردد. مخصوصاً اگر به اوقات خوشی که مثلاً در ایام نوروز با یکدیگر داشتید فکر کنید، همه چیز افسرده‌کننده‌تر به نظر می‌رسد. وقتی چنین احساسی بر شما چیره شد، در خانه نمانید و مکرراً به این مسائل فکر نکنید. خانه را ترک کرده و به سرگرمی دیگری بپردازید. کارهایی را بکنید که همیشه آرزویش را داشتید. مثلاً عید را درکوهستان یا روستا بگذرانید یا در روز شکرگذاری به کودکان بی‌سرپرست کمک کنید.

پذیرش:

وقتی تمامی این مراحل طی شد، نهایتاً به پذیرش می‌رسید. خیلی بهتر است که راجع به اتمام ازدواج‌تان، آسوده و به دور از تلخی صحبت کنید. مثل مرگ یک عزیز یا یکی از اعضای نزدیک خانواده. این رویه هم حدود یک سال برای دست‌یابی زمان می‌برد. اما در سمتِ دیگرِ ماجرا، کودکان شما هستند، که آن‌طوری که نشان می‌دهند با این قضیه کنار نیامده‌اند. ممکن است در سال‌های آتی دچار افسردگی یا تندمزاجی شوند که اشکالی ندارد. غافلگیر نشوید، تنها کاری که می‌توانید بکنید پیش‌بینی، و کمک برای بهبود وضعیت در صورت وقوع است.

وقتی تارا تصمیم به ازدواج گرفت، ابداً به طلاق فکر نمی‌کرد. او یادگرفت که طلاق و جدایی، درناک و سخت است و برای بازپروری نیاز است تا مدت زیادی بگذرد. وقتی آگاهی بیشتری نسبت به احساساتِ درآمیختۀ خود داشته باشیم و طلاق را مثل یک مرگ در نظر بگیرید، از پستوهای تنهایی به قله‌های روشنایی اوج می‌گیرید.

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

فن بیان و فنون سخنرانی در دنیای شلوغ این روزها شاید یکی از نکات مهمی باشد که کمتر کسی به آن توجه می کند. این روز ها تمام تصمیمات مهم و هم فکری ها در جلساتی اتخاذ می شوند که هیچ برنامه ریزی قبلی برای آن ها نشده است پس سخنرانی بداهه یکی از نکات مهم فن بیان است که می تواند ما را در مسیر زندگی یاری دهد تا بهترین تصمیمات را در کمترین زمان ممکن بگیریم. چگونگی سخنرانی بداهه و یا فن بیان در سخنرانی یکی از مهمترین نکاتی است که در هنگام سخنرانی باید به آن توجه داشت.

فن بیان در سخنرانی و یا شیوه سخنرانی از ابزار هایی است که اگر در زندگی روزمره و زندگی شغلی خود یکار گیریم می توانیم در هر عرصه بهتر ظاهر شویم و در معاملات تجاری و تصمیمات بزرگ به تصمیم گیری ها جهت دهیم وجلسات را به سمت اهداف خودمان پیش ببریم.

سخنرانی بداهه چیست؟

سخنرانی بداهه یا همان صحبت های سردستی یکی از فنون سخنرانی، فن بیان  و ارتباط موثر کلامی است که می تواند نقش مهمی در سخنرانی ها و جلسات ما داشته باشد به عنوان یک سخنران، اجرای خوب و زیبای سخنرانی خیلی مهم و موثر است اما هنر یک سخنران، بداهه گویی یا سخنرانی فی البداهه است. در واقع سخنرانی بداهه یکی از فنون بیان است به معنای ارتباط و هماهنگی سخن گفتن و افکار در کسری از ثانیه است که می تواند تاثیر زیادی در موفقیت شما داشته باشد و این امر را تسهیل بخشد.

 

فن بیان در سخنرانی

 

نکاتی برای فن بیان در سخنرانی

فکر نکنید سخنرانی بداهه یا بداهه گویی یک امر ذاتی است و برای بدست آوردن آن لازم است کار زیادی انجام دهید تا به فن بیان در سخنرانی بداهه دست یابید، بلکه با اندکی هوش و ذکاوت و با کمی تمرین در حوزه فن بیان می توانید یک سخنران بداهه خوب باشید. در اینجا سعی داریم شمارا با فن بیان در سخنرانی بداهه آشنا کنیم و نکاتی درباره سخنرانی بداهه و دیگر فنون بیان ارائه دهیم. یقین داشته باشید با دانستن مهارت های فن بیان یا بهتر بگوییم سخنرانی بداهه میتوانید راه موفقیت را بپیمایید و بی شک در جایگاه خود بدرخشید.

زیاد سخنرانی کنید

اول از همه به یاد داشته باشید که برای یادگیری فنون بیان از جمله سخنرانی بداهه، زیاد سخنرانی کنید. با این کار بعد از مدتی این توانایی را خواهید داشت که در جمع های کوچک و بزرگ در باره هر موضوعی بدون استرس و منسجم سخنرانی کنید. اگر جز افراد مهم جامعه و یا جز افرادی هستید که با دیگران ارتباط زیادی دارید قطعا بسیار اتفاق خوهد افتاد که بدون اطلاع قبلی در جایگاهی قرار بگیرید که نیاز باشد درباره موضوعی خاص صحبت کنید، حتما با تمرین زیاد به مرحله ای خواهید رسید که صحبت کردن در جمع ها برایتان امری عادی طبیعی خواهد بود و به فن بیان در سخنرانی دست خواهید یافت.

در وقت سخنرانی تان صرفه جویی نمایید

برای سخنرانی بداهه نیازی نیست از دیگران برای نداشتن آمادگی و یا منسجم نبودن سخنانتان عذر خواهی کنید. زیرا این کار باعث می شود که وقت خود را از دست دهید و به درستی نتوانید درباره موضوع مورد بحث صحبت کنید برای سخنرانی بداهه بهتر است سر اصل مطلب بروید و مقدمه چینی بی دلیل نکنید این کار باعث بی حوصلگی حضار و خارج شدن از موضوع اصلی می شود.در آموزش فن بیان و فنون سخنرانی سعی داریم اشتباهات رایج در سخنرانی را نیز برایتان شرح دهیم، مقدمه چینی نا بجا و بی مورد یکی از این موارد است که می تواند شنوندگان را نسبت به شنیدن سخنان شما سرد و بی رغبت کند.

حافظه خود را تقویت کنید

حافظه خود را تقویت کنید. اگر فردی هستید که حافظه خوبی ندارید و یا به راحتی نمی توانید اطلاعاتی را به حافظه خود بسپارید، بهتر است این کار را تمرین کنید، زیرا برای سخنرانی بداهه لازم است که بتوانید اطلاعات و مطالب را به خوبی به یاد بسپارید تا بتوانید در سخنرانی ها از آنها استفاده کنید.این نکته خیلی مهم است که از سخنان دیگران و یا اطلاعاتی که قبلا آموخته اید و یا کتاب ها یا مقالاتی که قبلا خوانده اید در سخنرانی های خود استفاده می کند. نه تنها این کار باعث زیباتر شدن و منسجم تر شدن سخنرانی تان می شود بلکه در صورتی که مبنای سخنانتان کتاب های معتبری باشد می تواند اعتبار سخنرانی شما را بالا ببرد.

از زبان بدن غافل نشوید

زبان بدن نکته بسیار مهمی در سخنرانی است، برای سخنرانی بداهه لازم است محکم و با قدرت و تحرک زیاد صحبت کنید. قطعا سخنرانی خشک و بی تحرک از دیگر اشتباهات رایج فن بیان است که باعث خستگی حضار و بی حوصلگی شنوندگان می شود، همچنین برای انتقال بهتر مطالب بهتر است از این ترفند نیز استفاده لازم را ببرید.به عنوان مثال گاهی برای غیر یکنواخت شدن سخنانتان بعضی از جملاتتان را اجرا کنید یا با سعی کنید آن را نشان دهید یا با دست خود سعی کنید به توضیحات خود کمک کنید.

در مخاطب شور ایجاد کنید

یکی از نکاتی که میتواند در این راه به شما کمک کند این است که بدانید چطور در مردم و شنوندگان شور و انگیزه ایجاد کنید. با دانستن این نکته  و در نظر داشتن آن می توانید سخنرانی بهتر و پر انرژی تری را ارائه دهید.حتما می دانید هرچه شور و انگیزه در تماشاچیان بیشتر باشد اثر کلام شما نیز بیشتر خواهد شد.زبان بدن که از مهم ترین نکات فن بیان است دارای نکات و فنون زیادی است که توضیح بیشتر آن در این مقاله نمی گنجد اما برای داشتن سخنرانی زیبا تر لازم است این فنون را یاد بگیرید و در سخنرانی هایتان آن ها را لحاظ کنید.

 

سخنرانی بداهه

نترسید

از سخنرانی نترسید و سعی کنید بر ترس خود غلبه کنید. برای اینکار کافی است زیاد سخنرانی کنید و سعی کنید سخنرانی هایتان را بدون هماهنگی و یا حفظ کردن اجرا کنید.حفظ کردن سخنرانی باعث استرس و اضطراب شما در حین سخنرانی خواهد شد.فقط کافیست در رابطه با مطلبی که می خواهید در مورد آن صحبت کنید اطلاعات کاملی داشته بشاید و موارد مهم را نکته برداری کنید تا نکته ای از قلم نیفتد.

منبع سخن داشته باشید

حتما با منبع صحبت کنید و درباره مطالبی که از آنها اطلاعاتی ندارید صحبت نکنید. این نکته خیلی مهمی است که حتما بدانید درباره چه مطلبی می خواهید سخن بگویید و اطلاعاتتان را در حوزه آن موضوع بالا ببرید.پس مراقب باشید سخنرانی بداهه را با حرف های بی پایه و اساس اشتباه نگیرید.بداهه سخن گفتن بیشتر هنر بداهه فکر کردن است تا هنر سخنرانی.

خودتان باشید

در سخنرانی ادای کسی را در نیاورید و سعی نکنید خود را جای کس دیگری بگذارید. خودتان باشید و به شیوه خودتان صحبت کنبد. اما دراین میان به یاد داشته باشید باید به قدری در سخنرانی و سخنوری تمرین کنید تا خوب حرف زدن و زیبا سخن گفتن از عادت های روزمره و عادی شما شود و در هر زمان و هر مکانی بتوانید بهترین سخنرانی بداهه را ارائه دهید.با تمرین و تمرکز روی این موضوع و دیگر نکات فن بیان نه تنها می توانید بدون تقلید از کسی سخنرانی بداهه کنید بلکه می توانید یک سخنور خوب باشید.

به ظاهر خود اهمیت دهید

لباس مناسب بپوشید، لباس و ظاهر مناسب از نکاتی است که در سخنرانی و فن بیان تاثیر زیادی دارند. به همین دلیل سعی کنید همیشه خوش تیپ باشید یا لااقل اگر احتمال می دهید قرار است از شما بخواهند که یک سخنرانی داشته باشید لباس شیک و مناسب بپوشید.همانطور که می دانید هر حرفه ای شیوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهری خاص خود را دارد.این کار نه تنها شما را در نظر شنوندگان فردی خوش لباس و خوش چهره و مرتب نشان می دهد بلکه باعث کم شدن استرس و بالا رفتن اعتماد به نفس شما در حین سخنرانی نیز می شود.

کلمات پیچیده استفاده نکنید

پیچیده سخن گفتن از دیگر اشتباهات رایج سخنرانی و فن بیان است در سخنرانی بداهه نیازی نیست با کلمات پیچیده یا خاصی حرف بزنید، طوری حرف بزنید که همه حضار حرف های شما را متوجه شده و از آن لذت ببرند، برای این کار فقط کافیست ساده و عادی صحبت کنید بدون پیچیدگی و طول و تفسیر اضافه.و ضمنا به یاد داشته باشید یکی از مهمترین نکات در فن بیان و سخنرانی ارتباط چشمی است، یعنی برای تاثیر بیشتر ارتباط چشمی خود را با حضار حفظ کنید و در حین صحبت کردن به آنها نه فقط به یک شخص خاص نگاه کنید.

تمرکز کنید

حضور ذهن و هوش بالایی داشته باشید. برای تقویت در سخنرانی بداهه اول لازم است حضور ذهن داشته باشید و تمام و کمال تمرکزتان را روی صحبت ها و سوال های حضار بگذارید تا بتوانید خیلی صریح و واضح آنها را درک کرده و پاسخ بدهید.از طرفی هوش خود را بالا ببرید، و تکنیک های آن را یاد بگیرید. این کار باعث می شود شما سریع تر مفهوم و معنای مطالب را درک کرده و بهتر و زودتر به بتوانید پاسخگو باشید، و مدت زمان بیشتری برای فکر کردن داشته باشید.با کمی تمرین و دقت و تمرکز بر مواردی که در بالا ذکر کردیم نه تنها می توانید فنون بیان را به خوبی تمرین کنید و یاد بگیرید بلکه می توانید یک سخنرانی زیبا داشته باشید

سخنرانی و آموزش سخنرانی را در دانشگاه زندگی دنبال کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

یک سری نکات کلیدی برای موفقیت در سخنرانی و فن بیان وجود دارد که برای موفقیت در حوزه آموزش سخنرانی و فن بیان جهت کسب رضایت مخاطبان رعایت این نکات الزامی است

 

  • تعریف و تمجید در سخنرانی و فن بیان:

بدیهی است که همه ی ما انسانها از تعریف و تمجید خوشمان می آید. تعریف کردن از دیگران این حس را در آنها به وجود می آورد که به آنها اهمیت می دهیم و توجه می کنیم و احساس می کنند که برای ما فردی خاص هستند. بنابراین بهتر است به دنبال راههایی باشیم که از مخاطبان تعریف کنیم. مثلاً وقتی نظرشان را بیان می کنند از آنها تعریف کنیم و یا از نحوه ی ارائه ی مطلبشان تمجید و با لبخند زدن صحبت هایشان را تحسین کنیم.

  • پذیرفتن مخاطبان در سخنرانی و فن بیان:

ما باید به مخاطبان حاضر در جلسه ی سخنرانی نشان دهیم که آنها را پذیرفته ایم و علاقمند به سخنرانی برای آنها هستیم. نشان دادن این پذیرش با برقرار کردن تماس چشمی با آنها و لبخند زدن در حین سخنرانی امکانپذیر است. این کار باعث می شود مخاطبان احساس کنند که مورد احترام و ارزش قرار گرفته اند. همچنین موجب علاقمندی آنها به گوش کردن و شرکت در بحث و به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظراتشان می شود.

 

نکات کلیدی در سخنذانی و فن بیان

 

  • توافق کردن در سخنرانی:

همیشه در جلسات سخنرانی افرادی هستند که با نظر ما مخالفند و آن را قبول ندارند. قطعاً این موضوع برای ما هم پیش می آید. در این مواقع باید به جای اینکه با آن فرد بجنگیم و او را در موضع دفاع قرار دهیم می توانیم بگوییم” شما هم به نکته ی بسیار خوبی اشاره کردید که من به آن فکر نکرده بودم. این با نقطه نظر من متفاوت است اما بر روی آن فکر خواهم کرد.” در اینصورت مخاطبان احساس نمی کنند که ما می خواهیم نظراتمان را به آنها تحمیل کنیم و صحبت های آنها را نادیده بگیریم.

تدی روزولت در اینباره می گوید: “مهم ترین عنصر فرمول موفقیت عبارتست از شیوه ی کنار آمدن با مردم”

  • تشکر کردن در سخنرانی:

برای دلگرمی مخاطبان که وقت خود را صرف شرکت کردن در جلسه ی سخنرانی ما  و گوش کردن به سخنان ما کردند، باید تشکر کنیم که قبلا در مقاله ای به آن جداگانه پرداختیم. می توانیم این تشکر را به صورت ساده به زبان بیاوریم مثلاً بگوییم “متشکرم”، یا از کلماتی که باعث جذب مخاطبان می شود استفاده کنیم. مثلاً بگوییم “ممنون از حضور گرمتان” یا “سپاسگزارم که دعوت من را پذیرفتید” و… وقتی از حضار تشکر می کنیم، بدین معناست که آنها را تشویق می کنیم تا دوباره در جلسه ی سخنرانی ما با شور و اشتیاق بیشتری شرکت کنند و به آنها حس ارزشمندی و احترام دست می دهیم.

 

نکات کلیدی در سخنرانی و فن بیان

 

 

  • مورد تأیید قرار گرفتن :

مخاطبان انتظار دارند وقتی در بحث و سخنرانی ما شرکت می کنند، بعد از بیان نظراتشان مورد تأیید قرار بگیرند. این کار باعث بالا رفتن اعتماد به نفس و یخ شکنی آنها می شود. مثلاً بگوییم “این اطلاعاتی که شما از این موضوع دارید عالی هستند.” یا “نظرات شما برای من بسیار حائز اهمیت است.”

  • شناخت مخاطبان:

همه ی این راهکارها زمانی نتیجه ی عالی و مؤثر دارند که مخاطبان خود را بشناسیم و بر اساس روحیات آنها این ترفندها را بکار گیریم.

مقالات بیشتر را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی
  • ۰
  • ۰

این که سیاست چیست و سیاستمدار کیست و سیاسی بودن یعنی چه را به کنار می گذاریم چرا که تعاریف تک تک انسان های روزی زمین این سیاستی که گاه پدر و مادر ندارد و گاه هم همچون دین باید از آن حفاظت کرد متفاوت است. برخی درس می خوانند تا سیاستمدار شوند؛ در حالی که دید عوام نسبت به سیاست ۳۶۰ درجه متفاوت است. اما حقیقت این است که سیاست نه به آن تند و تیزی در نگاه یک سیاستمدار است و نه به سادگی تعاریفی که مردم عادی جامعه از آن دارند. در این مقاله قصد پرداختن به موضوع فن بیان در سخنرانی سیاسی را داریم.

سیاست در واقع وجدان بیدار جامعه است و اهمیت آن حتی از نان شب هم برای یک فرد، یک گروه، یک کشور یا یک مملکت بیش تر است. حال که سیاست و سیاستمداری این قدر در جوامع حائز اهمیت است می توان با همان زبانی که تا دیروز صحبت می کردیم کسی یا گروهی را به سمت خود متقاعد کنیم؟ آیا سیاست زبان خود را نمی خواهد؟ زبان سیاست همان زبان کوچه و بازار است یا برای اعمال نفوذ افسانه ای در اذهان ملتی که قرار است با موضع شما آگاه شوند باید فن بیان خاصی داشت؟ مثلا فن بیان در سخنرانی سیاسی!

۳ نمونه از تاثیر فن بیان در سخنرانی سیاسی

در طول تاریخ سخنرانی های بزرگ و تاثیرگذار متعددی برگزار شده است. باراک اوباما در ژانویه ۲۰۰۸ چنان سخنرانی کرد که مردم دانستند او رئیس جمهور قطعی دو دوره آمریکا خواهد بود. رونالد ریگان در ۱۲ ژوئن ۱۹۸۷ با سخنرانی سیاسی خود غوغا به پا کرد و نلسون ماندلا ماندگار در ۲۰ آوریل ۱۹۶۴ نطق سیاسی و انسانی خود را به گوش تمام جهان رساند. اگر در واژه واژه این سخنرانی ها جستجو کنید متوجه می شوید هیچ چیز در این سخنرانی ها عجیب نیست. همه کلمات همان کلماتی هستند که بارها شنیده ایم. در واقع تفاوتی که باعث تاثیرگذاری این سخنان شده است به کارگیری فن بیان در سخنرانی سیاسی است. شیوه ای که یا به نابودی و تخریب می انجامد یا منجر به پیروزی بزرگ و تاریخ ساز شدن افراد می شود.

اگر سودا شرکت در انتخابات کوچک و بزرگ در سر دارید، اگر می خواهید جایگاه خود را با سخنرانی های سیاسی تثبیت کنید یا اگر قصد دارید در یک مناظره سیاسی شرکت کنید پست امروز دانشگاه زندگی مخصوص شما خواهد بود. غیبت در این کلاس را به هیچ وجه توصیه نمی کنیم!

اصول فن بیان در سخنرانی سیاسی

برای این که با فن بیان سیاستمداران مختلف در جهان آشنا شوید بد نیست نگاهی به محبوب ترین و شناخته شده ترین آن ها بیندازیم. پوتین، ریئس جمهور روسیه، در نظر سنجی صورت گرفته به عنوان مقتدر ترین سیاستمدار جهان شناخته شد. در فن بیان پوتین سه بخش اساسی به چشم می خورد که از نظر منتقدان قابل توجه بوده است. جدیت پوتین یکی از عواملی بوده است که او را حتی در برابر قدرت های بزرگ در آمریکا یک غول شکست ناپذیر جلوه داده است. عامل دیگری که همیشه در سخنان پوتین دیده می شود نطق تحریک کننده ای است که احساسات شهروندان را به جنبش درآورده است. برخی از روس ها معتقدند پوتین نه با زبان بدن بلکه با زبان احساس خود سخت می گوید.

اصول فن بیان در سخنرانی سیاسی

برویم به سراغ عامل سوم یعنی توسل به عقل و مناسبت شناسی. پوتین خیلی خوب می داند که کجا از چه سخنی استفاده کند و به زبان ساده تر در حرف زدن خیلی وقت شناس است. همان طور که می بینید فن بیان در سخنرانی سیاسی نه همه چیز یک سیاستمدار بلکه مسئله ای فراتر از یک نیاز عادی برای سیاستمدار است که اگر نباشد از قدرت بی نصیب می ماند.

کسب اقتدار با اصول فن بیان سیاسی

معجزه خاموش فن بیان در خانواده را که قبلا بدان پرداختیم به یاد دارید؟ اگر فن بیان در خانواده یک معجزه باشد در سیاست یه اسلحه است. چون شما حین سخنرانی سیاسی مشغول راه رفتن روی لبه تیغ سیاست هستید قطعا به این اسلحه نیاز پیدا خواهید کرد.

درک درست از زمان، مخاطب موقعیت و شرایط

برای یک سیاستمدار مخاطب از همه چیز مهم تر است. سخنرانی سیاسی اصولا بی هدف نیست و معمولا نتایج آن اهمیت زیادی دارد. در چنین سخنرانی سود یا زیان آنی وجود ندارد و تاثیرات آن در آینده مشخص می شود. بنابراین نمی توان به پولی که از این سخنرانی به دست آمده است دلخوش بود.

موفعیتی که در آن قرار دارید را درک کنید. شما در بالای یک سکو بزرگ می ایستید و جمعیت زیادی رو به رو شما قرار دارند تا ببینند برنامه شما برای آینده چیست. خستگی افراد، شرایط جوی، شرایط سالن و تنش موجود در جو را درک کنید. مخاطبان را هم نمی توان تک تک شناخت اما حداقل می توان جوری جلسه را مدیریت کرد که همه افراد یک فکر و هم نظر باشند.

فن بیان در سخنرانی سیاسی

واقع گرایی در سخن

همه مردم تصور می کنند یک سیاستمدار بیش تر شعار می گوید تا این که حقیقت را بازگو کند. این حقیقت در جوامع وجود دارد و دیگر شعار های دهان پرکن جواب نمی دهند. دقت کنید سخنانتان ۱۱۰ درصد واقعی باشد. حتی به ۱۰۰ درصد هم بسنده نکنید. مواضع مخالفان را بشنوید و اگر می بینید برخی با شما مخالف هستند واقعیت را بازگو کنید. فن بیان در سخنرانی سیاسی به شما اجازه نمی دهد از مرز واقعیت عبور کنید.

فن بیان در سخنرانی سیاسی

سیاست پنبه و آتش

یک سیاستمدار سیاست های زیادی در سخنرانی دارد. این سیاست ها وارد فن بیان هم شده اند. آتش و پنبه اصطلاح رایجی است که معمولا برای تقابل دو قطب مخالف یا دو فرد متفاوت با هم به کار برده می شود. در سیاست هیچ گاه نباید پنبه در مقابل آتش قرار گیرد. این که پنبه چیست و آتش چگونه است هم بستگی به سخنرانی شما دارد. گاهی سخنان مخالف و شورانگیز شما برای آن دسته از مخاطبان متعصب پنبه ای است که با آتش خشمشان می سوزد. گاهی هم این افکار پنبه مانند مخاطب است که با آتش تند لحن شما می سوزد.

به این سیاست در طول سخنرانی سیاسی بیش تر از هر سخنرانی دیگر توجه کنید. هجوم مخالفت و انتقادات به سمت شما دقیقا همان زمانی صورت می گیرد که از روی بی احتیاطی پنبه و آتش مقابل هم قرار می گیرند.

فن بیان در سخنرانی سیاسی

سیاست چماغ و هویج

خیلی درگیر واژه ها نشوید؛ سیاست هویج و چماغ را هر طور که می خواهید مطابق با مفهومش معنا کنید. برخی به این سیاست سیاست شکلات می گویند. یعنی شما در نطق خود از واژه های تشویقی استفاده می کنید که دقیقا مثل شکلات دادن به کودکی است که کار خوبی انجام داده است.

کاربرد این سیاست در فن بیان شما کاملا به خودتان بستگی دارد. گاهی وعده های شما همان هویج است که مخاطب با رای دادن به شما بدان میرسد و گاهی ذکر تبعات عدم رای دادن به شما همان چماغی است که با استفاده از آن قرار است تنبیه شوند. مهم ترین چیزی که در این سیاست در طول به کارگیری فن بیان در سخنرانی سیاسی باید جدی گرفته شود اعتدال است.

انتقال انرژی با پر انرژی بودن

شاید آن قدر سخنرانی کرده اید که دیگر سخنرانی سیاسی در شما هیجانی ایجاد نمی کند. ولی به یاد داشته باشید که همه چیز در این جهان نیاز به یک محرک یا منبع انرژی اولیه دارد. خورشید کسانی باشید که تا کنون سکوتشان شما را گیج می کرد اما اکنون آن ها هستند که به شما انرژی می دهند. فراموش نکنید که شیوه سخن گفتن یک سیاتمدار با سبک سری منافات دارد.

سخنرانی و فن بیان را کلیک کنید

  • کیمیا یزدانی